«دوم خرداد»؛ فصلی اثرگذار در تاریخ معاصر ایران

امروز دوم خرداد است و یادآور «حماسه 2 خرداد 76» که اکنون 26 سال از آن روز مبارک گذشته است. من از آن روز و ماقبل و مابعدش خاطره ها دارم؛ تلخ و شیرین؛ زشت و زیبا؛ مثبت و منفی. در همان دوران پر ماجرا بود که زندگی سیاسی و حتی شخصی ام به کلی دگرگون شد؛ به گونه ای که 15 مرداد سال 79 (روز ورود به زندان اوین)، مبدء تاریخ زندگی شخصی ام شمرده می شود.

اما اکنون نمی خواهم در باب آن رخداد و تحولات آن دوره و از جمله در باب کامیابی و ناکامی های آن دوران و عوامل آن و به طور خاص در باره نماد آن جنبش یعنی سید محمد خاتمی سخن بگویم که مجالی فراخ می طلبد و «آسوده سری خواهد و مهتاب شبی».

در اینجا فقط می خواهم به نکته ای بس مهم اشاره کنم و آن این است که، هرچند دوم خرداد و در تداوم آن دوران هشت ساله ریاست جمهوری خاتمی، به تاریخ پیوسته اما منطقا باید در باره آن مقطع تاریخ معاصر ایران داوری تاریخی کرد و نه انتزاعی و جزئی و موردی و شخصی و یا گروهی و جناحی. تاریخ مرکب از تغییرات و تحولات جدا و در عین حال به هم پیوسته است؛ از این رو، هر قطعه ای را باید در پیوند با تحولات پیش و پس از آن و در عین حال با معیارهای مشخص و قابل راستی آزمایی، فهم و تحلیل کرد. به اشاره می گویم: چنین کاری با جهان بینی مُحدّب ممکن است و نه جهان بینی مُقعرّ.
به گمانم رخداد مهم دوم خرداد 76، در سیر و صیرورت تحولات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جامعه ایرانی و به ویژه در چهارچوب منابسات جمهوری اسلامی، یک گام به جلو بود. در واقع دوم خرداد، بُرشی تعیین کننده بود که جامعه جوان و طبقات متوسط ایران را به طور خاص از مرحله ای بسته و در حال بسته تر شدن جدا کرد و وارد مرحله دیگری کرد. مهم ترین شاخصه آن ایجاد انشقاق در بدنه حاکمیت جمهوری اسلامی بود که تا آن زمان یکدست می نمود. هرچند هشت سال جبهه استبداد و دشمنان قسم خورده هر نوع تغییر و اصلاح مثبت در ساختار حقیقی و حقوقی نظام ولایی تلاش کرد که این دوگانگی و انشعاب رخ ندهد ولی به هر تقدیر رخ داد. دولت ویرانگر هشت ساله بعدی مأموریتی جز این نداشت که تمامی دستاوردهای آن دوران را خنثی و بی اثر کند ولی هرگز در حد مطلوب موفق نشد و حتی شگفت این که در اواخر سخنگوی آن جریان نامبارک خود در مواردی هرچند به دروغ مدعی همان مطالبات شد.

در هرحال با رخداد دوم خرداد 76، زاویه ای در ساختار حقیقی جمهوری اسلامی باز شد که ادامه پیدا کرد و همچنان بر فاصله ای آن با مرکز و قائمه اصلی افزوده می شود. این جنبش، خود مقدمه رخداد بی مانند سال 88 و جنبش سبز شد که تا آن زمان از نظر ماهیت و تحولات درون سیسمتی یگانه بود. گفتن ندارد که اگر دوم خرداد نبود، جنبش سبز هم نبود و جنبش سبز زمینه ساز 96 و 98 شد و این همه بستری مناسبی شد برای خیزش یگانه و مهم و اثرگذار «زن، زندگی، آزادی در پائیز سال 1401.

در چنین بستری است که هر روز بر خشم و خشونت رهبر نظام و حامیانش بر ضد دوم خرداد و جنبش سبز و رهبرانشان (خاتمی، موسوی، رهنورد و کروبی) افزوده می شود و بی تردید با گذشت زمان و آشکار شدن پیامدهای خواسته وناخواسته آن بر این خشم و احیانا خشونت افزوده خواهد شد. امیدوارم در این سیر پایان خوشی به سود مردم و میهن آسیب دیده رقم بخورد.
سه شنبه 2 خرداد 1404

Share:

More Posts

Send Us A Message