بسم الله الرحمان الرحیم
محضر حضرت آیت الله العظمی حاجی شیخ یوسف صانعی دامت برکاته
با عرض سلام و تحیت و ارادت به مقام مرجعیت دینی و آرزوی سلامتی و کامیابی بیشتر در کسب رضایت خالق و خدمت به خلق.
درگذشت همسر و همراه و در واقع همرزم شما سرکار بانو شفیعی (صانعی) را به شما و فرزندان و بازماندگان و بیت مرجعیت صمیمانه تعزیت و تسلیت می گویم و برای تعالی روح آن فقیده و آمرزش و رحمت و مغفرت آن بانو و شکیبایی و استواری بازماندگان و پاداش خیر به ویژه برای حضرتعالی به درگاه ذات باری دعا می کنم.
به تجربه تاریخ می توان با قاطعیت گفت که همسر شما، مانند دیگر همسران شخصیت های مبارز و مجاهد، در کنار شخصیتی چون شما نقش مهم و مؤثر چندگانه ایفا کرده است. از یک سو به عنوان همسری فداکار و مهربان، از سنخ بانوی بزرگ اسلام خدیجه و فاطمه، تیماردار همسر پر تلاش و فرزندان بوده و از سوی دیگر در اشکال مختلف همراه و همدل با همسری مجاهد خود بوده و او را در عرصه های مختلف علمی و اجتماعی و سیاسی طولانی یاری کرده است. نقش زنانی چنین گرچه در تاریخ چندان برجسته و پر آوازه نیست اما در زیر پوست تاریخ منجمد و در لابلای سطور نانوشته کتاب قطور و پر فسانه تاریخ، نقش و عملکرد درخشان زنانی آگاه، بیدار، هوشمند، اهل ایثار، دلیر، صبور و مشوق پیشتازان بر آگاهان و بیداران و به ویژه بر مورخان پوشیده نیست.
بی گمان همسر شما از این شمار زنان است. حضرتعالی عمری را در مجاهدتهای مستمر علمی و سیاسی و انقلابی گذرانده اید و در این دوران پر خطر و خطیر همسر شما یار و مددکار شما بوده و در رنجها و مصائب بر آمده از دشمن و دوست غمخوار و همرزم شما بوده است. در این میان شاید دوران چند سال اخیر برای شما و ایشان از هر زمانی دردناک تر و دشوارتر بوده است. این سه سال دوران پر افتخار جنبش سبز را می گویم. در این روزگار بر تمام معترضان به کودتای انتخاباتی و از جمله پیشگامان دلیر آن به ویژه دلیرانی چون مهندس موسوی و حجت الاسلام کروبی بسیار سخت گذشته و نیز عالمان آگاه و هوشمندی که به مقتضای بیداری و تعهد دینی و انسانی و ملی و مردمی در تداوم سنت سلف صالح در کنار معترضان مظلوم قرار گرفته اند با انواع مصائب و تضییقات و آزارهای روانی و حتی فیزیکی مواجه شده اند و از جمله شما و بیت محتشم شما از ناحیه استبداد دینی حاکم در اشکال مختلف و غالبا صریح و شفاف مورد تهدید و آسیب واقع شده اید. تحمل این مصائب از این نظر دشوارتر بوده است که به نام دین و شریعت و از ناحیه مدعیان ولایت و روحانیت و در واقع از جانب دوستان پیروز و همکاران دیروز در همین حاکمیت اعمال شده است. درک و تحمل چنین امر شگفتی برای همه دشوار و بیشتر از همه برای عالمان دینی دشوارتر است.
اما حضرت استاد! به رغم این نامهربانی ها عرض می کنم که بزرگانی چون زنده یاد آیه الله العظمی منتظری و حضرتعالی و اندک شماران دیگر، به میزان بیداری و بیدارگری و حمایت از مطالبات انسانی و آزادیخواهانه ملت ایران و دفاع از حقوق به تاراج رفته مظلومان، هم نزد ذات باری و عدل و عادل مطلق و حامی عدالت و انصاف سرفرازید و هم در نزد تمام عدالت خواهان و مظلومان و مردم تحت اسارت ایران محترم و معززید و در نتیجه نام نیک شما در تاریخ ایران و اسلام به یادگار خواهد ماند. شعار «مجتهد واقعی/منتظری، صانعی» سبز پوشان خیابانها و دانشگاههای ایران گواه این ماندگاری و در عین حال نشان قدرشناسی مردم است. چنان که نام نیک عالمان نیک اندیش و نیک کردار جنبش مشروطیت ایران پس از بیش از صد سال هنوز برجاست و مورد احترام تمام آزادیخواهان است.
اما باید عرض کنم که رسالت عالمانی چون شما به پایان نرسیده است. هنوز جنبش مدنی سبز در نیمه راه و شاید هم در آغاز راه خود قرار دارد و از فقیهانی چون شما دو انتظار اساسی و مهم مطرح است: در مرحله نخست اجتهاد علمی و فقهی زنده و بایسته، حداقل آن گونه که در برخی مجتهدان بصیر و اصولی (از جمله محقق اردبیلی که مورد علاقه و توجه شماست) سنت بوده است، و دیگر، در کنار مردم بودن و حمایت گسترده و مؤثر از مردمانی که دنبال عدالت و آزادی و اجرای قانون حول اصول بنیادین انقلاب اسلامی 57 هستند و چیزی جز نفی استبداد متمسک به دین و آویخته به انقلاب و اجرای دموکراسی و تحقق حقوق بشر نمی خواهند. گفتن ندارد که در استبداد دینی نقش عالمان دینی در نقد قدرت و دفاع از حقوق مشروع مردم ویژه است و از اهمیت بیشتری برخوردار است. در عین حال باید تأکید کنم که که در شرایط کنونی ایران و جهان اسلام، ملک و ملت چه اندازه به افکار نو و اجتهادهای راهگشای شما و مانند شما نیاز دارد. گرچه فضای نا مساعد حاکم بر حوزه ها و نیز شرایط اختناق آمیز امنیتی حکومتی، اجتهاد واقعی و اصیل را بر نمی تابد اما به گمانم مانع بزگ تر در مسیر اجتهاد راهشگا و نواندیشانه به طور سنتی «شهرت فتوا» و «اجماعهای ناموجه» خانه کرده در اذهان فقیهان و گره خورده بر زبان عالمان است که از دلیرهای اجتهادی و کارآمدی فتوا می کاهد، از این رو باید اذعان کرد که امروز جز با «شجاعت فتوا»، البته اجتهاد و فتوای مبتنی بر قواعد اصیل دینی و قرآنی، نمی توان گرهی از گرههای بیشمار فکری و اجتماعی جامعه دیندار گشود. خوشبختانه حضرتعالی هم به قدر کافی از شجاعت فقهی بهره دارید و هم از بصیرت اجتماعی و دلیری سیاسی.
از خداوند برای شما صبر صابران و سلامتی و عمری دراز همراه با موفقیت آرزو می کنم.
شنبه 8 بهمن 1390
حسن یوسفی اشکوری
عالم زر یا عالم زور؟!
به یاد می آورم که پس از ورود به قم در سال 1344، زمانی که هنوز چندان با محیط آشنا نشده بودم و استادی و