شرحی بر چرایی پرچم سبز جنبش سبز

nدر « تلاش آنلاین » مطلبی دیدم که به نظر می رسد شرحی بر آن مفید باشد. به روایت تلاش جوانی به نام رضا از ایران به عنوان یکی از مدافعان نظام جمهوری اسلامی و از مخالفان جنبش سبز در گفتگوی مناظره گونه با آقای داریوش همایون پرسیده است که چرا سبزها همواره از پرچم و یا نمادهای دیگر سبز استفاده می کنند و در مقابل چرا از پرچم رسمی ایران بهره نمی گیرند. ایشان این اقدام را « هدفدار » و از سر عمد می داند و گویا به نظر ایشان این کار به معنای بی اعتقادی به نظام و یا پرچم است.

nواقعیت این است که در شگفتم چرا کسی که جوان و احتمالا درس خوانده است و در ایران زندگی می کند، در مورد استفاده انبوه مردم مدافع جنبش سبز از پرچم و یا نمادهای سبز پرسشگر و دچار ابهام است و بدتر این که به طور ایجابی نیز آن را هدفدار و آگاهانه و به معنای بی اعتقادی به نظام و پرچم رسمی کشور می شمارد.n

اگر به چند ماه پیش باز گردیم، به یاد می آوریم که نماد سبز به صورت شال سبز و بعدها مچ بند سبز و یا پرچم سبز و نوار سبز و اشکال دیگر بوسیله مهندس موسوی در بهار امسال  به عنوان نماد تبلیغاتی ایشان انتخاب شد و خیلی سریع مورد توجه و استقبال  هوادارن وی قرار گرفت و در روزهای پیش از رأی گیری بخش قابل توحهی از ایران را زیر پوشش قرار داد و به هرحال ایران سبز پوش شد. پس از انتخابات و آغاز جنبش اعتراضی نیز هواداران موسوی، که او را برنده قطعی انتخابات ریاست جمهوری می دانستند و می دانند، باز با نمادهای سبز در شکلهای متنوع به خیابانها آمدند و تهران و برخی شهرها را سبز پوش کردند.

nبا توجه به این واقعیت روشن، گفتن ندارد که استفاده از نماد سبز و از جمله انواع پرچم سبز در اجتماعات یک نماد انتخاباتی و اخیرا نماد یک حرکت مدنی و اعتراضی در تداوم امر انتخابات ریاست جمهوری دهم است نه نمادی در برابر پرچم رسمی کشور ایران و دولت جمهوری اسلامی ایران. چنان که هر حزبی و یا جنبش دیگری می تواند از چنین نمادهایی بهره گیرد و البته هر کدام نیز پیام و معنای نمادین خود را به مخاطبان القا می کنند. چنان که آقای کروبی نیز رنگ زرد را انتخاب کرده بود. موسوی و همفکرانش بارها در تفسیر و پیام نمادین رنگ سبز سخن گفته اند. از سبزینه سنتی سیادت گرفته تا سبزینه به معنای صلح و صلح جویی و یا رنگ مدنیت و آرامش. همین معانی و تفاسیر به خوبی نشان می دهد که این پرجم و نماد هر گز به معنای تقابل و یا جایگزینی این نماد به جای هیچ چیز دیگر از جمله پرچم رسمی نیست. بگذریم که اکنون دیگر این رنگ در واقع به معنای بی رنگی است چرا که همه رنگها را در خود جذب کرده و نماد وحدت و یکرنگی اقشار مختلف و متکثر جامعه بزرگ ایرانی شده است.n

از همه شگفت انگیز این است که کسانی چون موسوی و حامیان اصلی اش را به دلیل اتخاذ نماد سبز و یا پرچم سبز بی اعتقادی به اساس جمهوری اسلامی و پرچم ویژه این نظام بدانیم. از قضا موسوی و کروبی و خاتمی و حامیان اصلاح طلب بر آمده از درون نظام اسلامی، به جد خود را وفاداران اصیل « نظام مقدس جمهوری اسلامی » و بویژه با قرائت « خط امام » می دانند و دیگران ( از جمله دولت بر آمده از کودتا و رهبر حامی آن ) را منحرف از خط امام و آرمانهای اصیل انقلاب و نظام می شمارند. بنا براین اساسا حمل پرچم ایران در انتخابات و جنبش خیابانی موضوعیت نداشته است تا این که پرسیده شود چرا چنین کاری نکرده اند و یا با ایهام گفته شود که « مگر می شود یک دفعه خودجوش تصمیم بگیرند پرچم ایران را نیاورند »؟ چرا می بایست می آوردند؟ این که گفته شده کسانی از حامیان جنبش سبز شعاری داده شده است: موسوی، موسوی، پرچم ایرانمو پس بگیر ( البته من از آن بی خرم واز این رو در صورت صحت )، دقیقا به این معنا است که پرچم ایران ( یعنی همین پرچم کنونی ) را از کسانی که « ما » ( شعار دهندگان ) قبولشان نداریم و غاصب اند، پس بگیر؛ معنایی جز این ندارد. این که از یک شخصیت خط امامی و وفادار به نظام خواسته می شود پرچم ایران را پس بگیرد، به روشنی از وفاداری شعار دهندگان به نظام دارد نه بی اعتقادی به آن.  

nاما اگر پرسشی است، این است که احمدی نژاد و حامیانش چرا از پرچم رسمی سود جسته اند؟ گویا به نظر این دوست جوان چنین رسیده است که این پرچم کشی به دلیل وفاداری ایشان و حامیانش به نظام است. اما این توهم و خطای محض است. احمدی نژاد و طرفدارانش زمانی که در برابر امواج طوفانی سبز پوشان قرارگرفتند و دیدند که در برابر این ترفند موفق انتخاباتی رقیب قدرتمند باخته اند، برای مقابله با آن امواج ویرانگر  مردمی ریاکارانه پرچم رسمی کشور را مصادره کرده و آن را نماد تبلیغاتی و ایدئولوژیک خود قرار دادند. حال آن که پرچم رسمی از آن کسی نیست و از نظر قانونی و اخلاقی هیچ فرد و یا گروهی بویژه در انتخابات حق ندارد از آن به سود خود استفاده کند. در این میان اگر جای ایراد باشد، که هست، استفاده انحصاری و اختصاصی پرچم رسمی کشور برای مصارف شحصی و تبلیغات باندی از سوی احمدی نژادیان است نه استفاده از نمادهای خاص و غیر حکومتی از سوی یک شخص یا یک کمپین انتخاباتی. در واقع همان گونه که احمدی نژاد از خزانه کشور و امکانات دولتی گشاد دستانه برای تبلیغات انتخاباتی خود بهره گرفت، از پرچم رسمی کشور ( که البته به دلیل غیر ابداعی بودن و سوء استفاده کسی را مجذوب نمی کرد و نمی فریفت ) نیز سود جست. چنان که پس از انتخابات نیز با استفاده  از تخصص خود در مصادره همه چیز به سود خود، در میدان ولیعصر در جمع هوادارانش شال سبز را با ادعای دروغین سیادت مصادره کرد و بر گردن آویخت. یعنی هم سیادت را دزدید و هم شال سبز را و هم البته رأی مردم را. اگر در این کشور قانونی بود، یک کاندیدا نمی توانست این چنین از بیت المال سوء استفاده کند. جالب این که این کس همان است که فریاد عدالت خواهی و مبارزه با رانت خواری و مافیای اقتصادی اش گوش فلک را کر کرده است. اگر به راستی موسوی و کروبی این گونه از خزانه دولت به سود خود در تبلیغات بهره می گرفتند و به طور خاص اگر پرچم رسمی کشور را برای تبلیغات مصادره می کردند، شورای نگهبان چه می کرد؟ تردید ندارم که بی هیچ گفتگویی آنان را یا در میدان تبلیغات رد صلاحیت می کرد و یا در صورت انتخاب شدن، انتخابات را باطل می کرد. تجربه گذشته و رفتارهای دیرین شورای نگهبان مؤید این نظر است. اگر آقا رضای عزیز سخنی داشته باشد، به گوش جان می شنوم.nnاین نوشته چندی پیش در سایت « تلاش آنلاین » منشر شده است.

Share:

More Posts

Send Us A Message