پیروزی اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و روابط ایران و آمریکا

پنجشنبه 16 آبان 87/ 6 نوامبر 2008
1
بالاخره پس از دو سال ماراتون انتخابات آمریکا به نتیجه رسید و باراک اوباما با تفاوت آرای محسوس به ریاست جمهوری آمریکا رسید و همزمان اکثریت مجلس نمایندگان و سنا نیز در اختیار دموکرات ها قرار گرفت.
در ارتباط با انتخاب اوباما چند نکته قابل توجه و تأمل است. یکی این که در کشوری مثل آمریکا که سیاه پوستان تا همین پنجاه سال قبل شدیدا مورد ستم و تبعیض نژادی بودند و حق رأی نداشتند و هر روز کشته می شدند، یک سیاه پوست آفریقایی و کنیایی تبار (البته دو رگه) به مقام ریاست جمهوری می رسد و این به دهر تقدیر تحول مهمی در سیر تاریخی آزادی و حقوق بشر و دموکراسی است.
دوم این که اوباما که چهره نسبتا جوان دارد و سخنران با نفوذ و ماهری است و شعار تبلیغاتی اش را «تغییر» اعلام کرده است، هم در داخل آمریکا و هم در روابط بین الملل به هر حال شعارهای رادیکال او جوانان و مردمان بسیاری را حتی در سطح جهان متوجه انتخابات کرد و اصولا فضای انتخاباتی آمریکا جهان را چنان تحت تأثیر قرار داده که گویا اوباما رئیس جمهور دنیاست. اما آیا او خواهد توانست در ساختار قدرت آمریکا رخنه ای جدی ایجاد کند؟
سوم مسئله روابط ایران و آمریکاست. گر چه مقامات ایرانی اوباما را بر مک کین جمهوری خواه ترجیح دادند اما به نظر من اوباما رفتار سختگیرانه تر با ایران خواهد داشت و از این نظر کار بر ایران سخت تر خواهد شد. به چند دلیل: یکی این که اوباما دموکرات است و دموکراتها روی مسایل حقوق بشری اصرار بیشتری دارند و تا کنون نیز روی کار آمدن دموکراتها در تحولات ایران اثر مهمی گذاشته است: کندی تحولات 38- 40 و کارتر و تحولات 55-57. مسأله دیگر نفوذ بیشتر لابی های اسرائیل و نیز بهایی ها در حزب دموکرات است که قطعا در سیاست های ضد جمهوری اسلامی، دولت آمریکا نقش آفرین خواهد بود. مسأله سوم، و جاهت داخلی و بین المللی اوباماست که بوش فاقد آن بود. به هر حال اوباما خیلی راحت تر و بادست بازتر می تواند جهانیان را با خود برضد ایران همراه کند. فکر می کنم در دوران ریاست جمهوری اول اوباما در ایران تحول مهمی رخ دهد. گفته شده است چهارم نوامبر 2008 دوم خرداد 1356 ایران برای آمریکایی ها و جهانیان بوده است. اما آیا اوباما خواهد توانست گامی به پیش نهد؟ به ویژه مسأله بحران مالی آمریکا و جهان معضل بزرگی است.
2
امروز برای ثبت نام زهرا در دانشگاه سی ا نا(ciana) به این شهر رفتیم و دیداری از این شهر داشتیم که مرکز استان سی ا ناست که کیوزی از شهرهای آن است. من و همسرم ودخترم به آن شهر رفتیم. در ایستگاه قطار خانم مهزاد و همان خانم ایتالیایی که در مهمانی شهرداری کیوسی دیده بودم از ما استقبال کردند. معلوم شد که ایشان دوست مهزاد است. دانستم نام فامیلی مهزاد شیخ الاسلامی است. این خانم خود را با نام ایوا معرفی کرد. خانم ایوا که ایتالیایی است و سابقا همسر ایرانی داشت و فارسی بلد است و قبلا از ان یاد کرده ام. از ایستگاه قطار پیاده به سوی دانشگاه رفتیم که نزدیک بود. در طول راه زهرا با دوست جدیدش مهزاد بیشتر صحبت می کرد و من هم با خانم ایوا.
پس از انجام کار زهرا در دانشگاه پنج نفری به شهر رفتیم و گشتی در شهر زدیم و از میدان شهرداری (الکامپو) و کلیسای جامع شهر (کلیسای دم) و چند خیابان اصلی و مرکزی دیدن کردیم. این شهر 55 هزار جمعیت دارد و شهری است دانشگاهی و دانشگاه آن 15 هزار دانشجو دارد که بسیاری از آن ها خارجی هستند.ضمنا زهرا نیز امروز به عنوان دانشجوی زبان ایتالیایی در این دانشگاه تبت نام کرد و قرار شده است ویزای دانشجویی بگیرد. شهر سی ا نا به روایت خانم ایوا از قدیمی ترین شهر های ایتالیاست و مرکز تمدن آتروسکا شمرده می شود. در قرون وسطی به دلیل این که در سر راه زیارتی اروپائیان برای رفتن به رم – واتیکان قرار داشته است، آباد بوده و بویژه به بانک ها و بیمارستانهایش مشهور بوده است. یکی از مراکز مهم دولت مدیچی هم بوده است. ساختمانهایش آنقدر قدیمی است که کاملا بوی قدمت و فرسودگی و واقعا باستانی می دهد. شاید یکی از دلایل آن است که مانند مرکز شهر رم نماسازی نشده است.
گر چه تمام شهر و تمام ساختمانها و کلیساها و کوچه های شیب دارد و کج و معوج و تقریبا باریک است ولی شهر دیدنی است اما میدان شهر و ساختمان شهرداری از همه جا زیباتر و دیدنی تر است. شهرداری در طول قرون وسطی (قرن دهم تا چهاردهم) در چند نوبت ساخته شده است و دارای یک برج مناره مانندی است و در آغاز مرکز فرمانروایی شاهان مدیچی بوده است. ساختمان واقعا زیبا و دیدنی است و نمی توانم آن را توصیف کنم. میدان به صورت تقریبا نیم دایره ای است که با آجرهای مشخص به نُه قسمت تقسیم شده است که یاد آورنده اشراف شهر است؛ اشرافی که زمانی عضو حکومت شورایی دولت بودند. در این میدان (میدان الکامپو) سالی یک بار (فکر می کنم تابستان) به صورت سنتی اسب دوانی صورت می گیرد و مردمان زیادی (بویژه توریست ها) در آن شرکت می کنند. قرار شده ما هم به موقع شرکت کنیم. ساختمان های اطراف میدان همه قدیمی اند و دارای معماری هماهنگ و نمای قرمز رنگ کم و بیش متفاوت هستند. شهر سی ا نا در روی بلندی ساخته شده و در وسط آن دره نسبتا بزرگی قرار گرفته است که البته رودخانه نیست. شهر کاملا توریستی است و توریست های زیادی هم دیده می شوند. دروازه های قدیمی نیز دیده می شوند.
ناها ر را در رستورانی با میزبانی آقای دِلزَئنه خوردیم. ایشان معاون استاندار و مسئول کمیته صلح در استانداری است. صحبت زیادی کردیم. او گزارشی از کارش داد و اشاره کرد زمانی که آقای گنجی در زندان بود به وی جایزه خبرنگاری دادیم که من هم تشکر کردم. ایشان گفت چندی دیگر ایام بزرگداشت اعلامیه جهانی حقوق بشر است و اگر قبول کنید چند سخنرانی برای شما ترتیب دهیم تا در باره وضعیت حقوق بشر در ایران صحبت کنید و ضمنا شما را معرفی کنیم. قبول کردم.
غروب به کیوسی باز گشتیم
یادداشت های روزانه – قسمت سی و دوم
شنبه 13 اردیبهشت 99

Share:

More Posts

دنیای دیوانه / دیوانه / دیوانه

دیشب در برنامه «شصت دقیقه» تلویزیون بی بی سی فارسی مطلبی شنیدم که به راستی هنوز هم باورش سخت است. فردی تاجیک تبار اما روسی

Send Us A Message