آموزه های یوسف شعار و خیدرعلی قلمداران

مروری بر تاریخ اصلاح دینی معاصر – قسمت یازدهم
برای صرفه جویی در وقت ناگزیر در این قسمت (و احتمالا در آینده نیز) زندگی نامه و افکار و آموزه های دو نفر از مصلحان را در یک جلسه مطرح می کنم. این دو هر یک در زمانه خود و در شعاع فکری و وجودی شان در بخش هایی از جامعه دینی ایران معاصر اثرگذار بوده اند. در این گفتار در آغاز از یوسف شعار تبریزی یاد می شود و بعد از حیدرعلی قلمداران در قم.

یوسف شعار تبریزی
این قسمت ذیل عناوین زیر سامان می یابد:
فصل اول – زندگی نامه
فصل دوم – عقاید اصلاحی
فصل سوم – آثار
فصل چهارم – تحلیل و بیان دو نکته

فصل اول – زندگی نامه
یوسف شعار زندگی نامه کم حادثه و مختصری دارد. در سال 1281 خورشیدی (شش سال پس از مشروطیت) در تبریز زاده شد. مقدمات زبان فارسی و صرف و نحو عربی را در مدرسه اتحاد فرا گرفت. در بیست سالگی وارد مدرسه علوم دینی (طالبیه تبریز و بعد جعفریه) شد و به تحصیل در فقه و اصول و ادبیات عرب پرداخت. او همزمان با تحصیل، در سال 1304 محفل تفسیر قرآن را در تبریز بنیاد نهاد. گفته شده یوسف شعار زود تحصیل طلبگی را رها کرد و از نظر فکری به جریان «بازگشت به قرآن» پیوست. البته روشن نیست درس حوزوی را تا چه سطح و پایه خوانده بود اما این که گفته شده زود حوزه را رها کرد، نشانه آن است که تحصیل حوزوی را تا سطوح عالی (مثلا خارح فقه و اصول) طی نکرده است.
شعار مانند دیگر پیشگامان و معاصرانش کارش روی بازخوانی قرآن متمرکز کرد. در سال 1340 به تهران منتقل شد و در مرکز تفسیر قرآن را پی گرفت. بعدتر این کار به وسیله فرزندش دکتر جعفر شعار در تهران ادامه یافت.
روشن نیست دلیل و یا دلایل انتقالش به تهران چه بوده است. دو امر محتمل می نماید. یکی وجود فشارهای اجتماعی و اختناق فکری به وسیله سنتگرایان جزم اندیش در تبریز و در هرحال وجود فضای نامساعد برای فعالیت های فکری و دینی مطلوب شعار و همفکرانش و دیگر در هرحال فضای بازتر و آماده تر تهران برای تأثیرگذاری گسترده تر بر افکار عمومی مؤمنان.
یوسف شعار در سال 1351 در تهران درگذشت.
مجالس ختم او در تهران از سوی «علمای اعلام»، سناتورها، نمایندگان تبریز در مجلس سنا و شورای ملی و بسیاری دیگر برگزار شد.
یادنامه ای برای شعار تهیه و منتشر شد که کسانی چون سید ابوالفضل برقعی، حیدرعلی قلمداران و بردارش مصطفی شعار و فرزندش جعفر شعار در آن مطلب نوشته و از یوسف تجلیل کرده اند.

فصل دوم – عقاید اصلاحی
یوسف شعار نیز مانند دیگر همفکران و همتایانش می اندیشید و حول آموزه ها و عقاید مشخصی عمل می کرد. این محورها را می توان چنین طبقه بندی کرد:
1- «قرآن مستقل الفهم است». برای فهم قرآن نیازی به حدیث نیست. البته احادیث می توانند در فهم آیات قرآن کمک کنند.
2- قرآن هم قطعی الصدور است و هم قطعی الدلاله. علمای اصول گفته اند قرآن قطعی الصدور (اعتبار و وثاقت الهی و وحیانی متن) است ولی ظنی الدلاله است یعنی از نظر فهم و تفسیر ظنی اند یعنی این فهم ها و تفسیرها قطعی و مسلم نیستند. اما شعار بر این باور بود که چنین نیست. البته اصولیون در باره حدیث معکوس می اندیشند و مدعی اند حدیث ظنی الصدور است و قطعی الدلاله. در هرحال این مبحث مهمی است که از نظر روش شناسی در دین شناخت نقش مهمی ایفا می کند.
3- قرآن معیار همه چیز از جمله معیار و عیار شناخت و تشخیص خرافات و واقعیت های دین است. در این دیدگاه مسلمات قرآنی منطبق با عقل و منطق اند ولی خارج از آن در صورت تعارض با قطعیات وحیانی خرافه اند و غیر قابل قبول.
4- متشابهات در قرآن محدود است به ذات و صفات خداوند و معاد و عوالم روح و جن و فرشتگان و اسرار خلقت. نه آن که هر آیه ای که فهمش دشوار باشد، بگوییم متشابه. البته می دانیم یکی از مفاهیم مهم قرآن شناسی و دین شناسی، همین دوگانه محکم / متشابه است (موضوع آیه 7 سوره آل عمران) و در این باب معرکه آرایی است و این که محکم چیست و متشابه کدام است و معیار تفکیک این دوگانه چیست، اختلاف نظرهایی جدی و گسترده ای وجود داشته و دارد.
5- مخالفت با انواع غلو در باره پیشوایان اسلام (بیشتر امامان شیعه) و از جمله این غلوها توسل به غیر خدا و از جمله توسل به قبور است. البته شفاعت در چهارچوب نصوص قرآنی پذیرفته است و آن هم البته فقط به اذن الهی ممکن خواهد بود (موضوع آیات 109 طه و 23 سوره سباء).
6- اختلافات فرقه ای مورد توجه شعار بوده و آن را انحراف از اسلام و ویرانگر می دانسته است. شعار سه پیشنهاد برای فع اختلافات مذهبی و فرقه ای مطرح است: تمسک به قرآن، پیروی از امام علی در مقطع پس از درگذشت پیامبر اسلام و وجوب نماز جمعه. هرچند خود شعار چنین ادعا نکرده ولی احتمالا می توان گفت که اولی به مثابه محور نظری و اجماعی تمامی گروههای اسلامی است و دومی محور روشی البته برای شیعیان و سومی هم به مثابه محور عملی عموم مؤمنان در هر زمانی و مکانی عمل می کند. واقعیت این است که این سه پیشنهاد بسیار هوشمندانه طرح شده اند. به ویژه پیروی از امام علی در مقطع پس از درگذشت نبی اسلام و رخداد سقیفه و خلفای راشدین، بدیع می نماید. این سخن بدان معناست که اگر در عمل شیوه امام علی در برابر سقیفه و خلفای راشدین برای کسانی که خود را شیعه خالص علی می دانند ملاک عمل باشد، دیگر جایی برای تفرقه و تکفیر و سب صحابه باقی نمی ماند و یگانگی ایمانی و مذهبی عموم مسلمانان حفظ خواهد شد. برگزاری نماز جمعه هم مهم است. زیرا تعطیلی این فریضه دینی در عصر غیبت در نزد غالب فقیهان شیعی، شیعیان را عملا از اکثریت مسلمانان جدا کرده و اگر عملی شود حداقل یکی از نشانه های تفرقه حذف خواهد شد. بگذریم که در جمهوری اسلامی، به رغم برگزاری عمومی نماز جمعه، البته به دلایل دیگر نماز جمعه چندان وحدت آفرین نشده است و بلکه از جهات مختلف منشاء اختلافات تازه نیز هست.

فصل سوم – آثار
ظاهرا یوسف شعار کثیرالتألیف نبوده است. آثار ایشان به شرح زیر است:
تفسیر آیات مشکله. این کتاب در سال 1339 منتشر شده است. در این اثر از جمله آیات مربوط به ولایت مورد بحث قرار گرفته است. به گفته جعفریان تفسیری مشایه مشرب سنیان ارائه شده است. گفتنی است که چنین تعبیری معمولا در ادبیات متعارف شیعی نوعی طعن و در واقع بیان نوعی انحراف عقیدتی و دینی شمرده می شود. جعفر سبحانی نیز در نقد این اثر کتابی نوشته و منتشر کرده است.
محکمات و متشابهات در قرآن
مقدمات تفسیر. این اثر در سال 1323 انتشار یافته است.
تفسیر سوره جمعه و منافقون
وارونه گویی های پیمان و پرچم
این نوشته در نقد برخی از عقاید و آموزه های احمد کسروی در دو نشریه پیمان و پرچم است که بر اساس یادداشت های یوسف شعار به وسیله یکی از دوستانش تنظیم و منتشر شده است.

فصل چهارم – تحلیل و بیان دو نکته
نکته نخست تحلیل کلی و عام آموزه های یوسف شعار است.
در باب تحلیل کلی می توان گفت که افکار اصلاحی و تجدیدگرایانه یوسف شعار کم و بیش همان است که اسلاف و معاصرانش گفته و نوشته اند. محوریت توحید، تمرکز روی قرآن و تکیه بر شعار بازگشت به قرآن، خرافه زدایی از ساحت دین، احیاگری و اجرای تمام اصول و فروع اسلام و به ویژه سنت های مغفول مذهبی و . . . او اندیشه های خیلی ویژه ای ارائه نداده است.
یوسف شعار، به رغم شهرتی که کم و بیش در تهران و مراکز ایران داشته است، بیشترین اثرگذاری اش در آذربایجان و به طور اخص در تبریز بوده است. برخی از آموزه ها و محفل قرآنی شعار تحت عنوان «مکتب تبریز» یاد کرده اند که به گمانم چنین عنوانی چندان مناسب و منطبق با واقعیت نیست.
اما یک نکته قابل توجه است و آن کم حاشیه بودن شخصیت و آموزه ای یوسف شعار است. چنان که دیدیم (و پس از این نیز خواهیم دید)، در باره عموم مصلحان دینی اعم از نوگرایان سنتی و یا نواندیشان دانشگاهی حرف و حدیث فراوان بوده و هست و به ویژه اتهامات عقیدتی گسترده ای گاه در حد تکفیر بر آنان وارد شده است. تا آنجا که من اطلاع دارم در باره یوسف شعار و یارانش در تبریز و تهران (مصطفی و جعفر شعار) چندان حساسیتی وجود نداشته و ندارد و کمتر جنجال ایجاد شده است. در این ماجرا احتمالا دو عامل نقش داشته است. یکی قلت گفتارها و نوشتارها و در واقع محدودیت اثرگذاری وی در سطح کشوری است و دیگر محافظه کاری های شعار و به ویژه خودداری از ادبیات رادیکال و گزنده در باب عقاید رایج مسلمانان با تمرکز روی شیعیان. چنان که گفته شد او در باب موضوع بسیار مهم اختلاف فرقه ای شیعه و سنی یعنی ماجرای سقیفه و مشروعیت و یا عدم مشروعیت دینی و سیاسی خلفای راشدین، هوشمندانه شیعیان را به سنت و سیره امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب ارجاع می دهد و توصیه می کند که از سیره آن بزرگوار پیروی کنند.
نکته دوم تأملی است در باب نکوداشت مقامات حکومتی از یوسف شعار. گفته شد مقامات حکومتی و دولتی نیز از او تجلیل کرده و برای او اعلام مجلس ختم کردند. با توجه به حساسیتی که از همان زمان تا کنون روی پیوند سیاسی شخصیت های دینی و فرهنگی با حکومت و مقامات دولتی هست، ممکن است این پرسش مطرح شود که چرا مقامات حکومتی از شخصیتی چون یوسف شعار تجلیل کرده اند؟ آیا پیوندی بین او و نهادها و یا مقامات حکومتی بوده است؟
تا آنجا که من اطلاع دارم یوسف شعار و فعالیت های او هیچ ارتباطی با حکومت و نهادهای دولتی آن زمان نداشته است. تجلیل برخی مقامات سیاسی نیز احتمالا به دو دلیل بوده است. یکی این که او تبریزی بوده و در زمان مرگ شعار در سال 1351 او در حدی از شهرت برخوردار بوده که مایه افتخار آذربایجان و تبریز شمرده شود و تبریزی های مقیم تهران می خواستند از یک شخصیت دینی و محلی خود تجلیل کنند و این امری بود طبیعی. به ویژه از یاد نبریم که آذری ها در نکوداشت تاریخ و فرهنگ و مفاخر خود جدی اند. اکنون نیز در تارنمای «تبریز پدیا» تصویر و شرح حال یوسف شعار دیده می شود. عامل دوم احتمالا پیوند مذهبی این مقامات با شعار بوده است. می توان گمانه زنی کرد و گفت حداقل برخی از این مقامات (نمایندگان مجلسین) از شاگردان شعار و محفل قرآنی او بوده اند. به ویژه که افکار یوسف شعار چندان جنجالی و حاشبه پرداز نبوده است که عده ای را از نزدیکی به وی دور نگه دارد. در هرحال چنان حمایتی در چنان فضایی کاملا طبیعی و منطقی می نماید.

حیدرعلی قلمداران
حیدرعلی قلمداران از شهرت زیادی برخوردار است. افزون بر قمی بودن و تقریبا مرکزنشینی او، دلیل اصلی شهرت وی کثیرالتألیف بودن اوست. طی سه فصل به زندگی نامه و افکار و آثار قلمداران می پردازیم:
فصل اول – زندگی نامه
فصل دوم- فعالیت های فرهنگی و آثار
فصل سوم – تأثیر و تأثر قلمداران

فصل اول – زندگی نامه
هرچند در برخی نوشته ها شرح حالی با ذکر جزئیات از قلمداران آمده ولی حوادث مهم و قابل ذکر زندگی نامه او چندان مفصل و بلند نیست.
حیدرعلی قلمداران، که نام فامیلی اش هیربد بوده و بعدها [البته دانسته نیست چرا] به قلمداران تغییر کرد، در سال 1290 خورشیدی (پانزده سال پس از مشروطیت) و به نقلی در 1292 در روستای دیزجان تفرش در مسیر قم – اراک زاده شد و از این رو به قمی نیز شهره است. گفته شده خانواده او بسیار تهیدست بوده و او نیز کودکی را در تهیدستی گذراند. در بیست و هفت سالگی ازدواج کرد و در حدود سی سالگی در خدمت اداره فرهنگ (آموزش و پرورش) قم درآمد. تقریبا تمام عمر غیر اداری اش یکسره به تحقیق و تألیف و ترجمه گذشت. در سال 1358 زمانی که در روستای خود به سر می برد شب بیستم ماه رمضان مورد حمله مسحانه قرار گرفت ولی جان به در برد و زنده ماند. در سال 1360 دچار سکته مغزی شد. با این حال به وسیله دادگاه انقلاب قم به اتهام ضد انقلاب دستگیر شده و در زندان ساحلی قم زندانی شد. اما با وساطت و پیگیری های آیت الله منتظری از زندان رها شد. از آن پس بیمار و منزوی و خانه نشین بود و سرانجام در سال 1368 درگذشت و در باغ بهشت قم به خاک سپرده شد. سید مصطفی حسینی طباطبایی بر او نماز گزارد.

فصل دوم – بررسی افکار و آثار
از آنجا که بررسی افکار قلمداران عملا از آثارش جدا نیست، ناگزیر افکارش را در مروری بر تألیفات و آثار قلمی اش پی می گیریم.
قلمداران در عرصه های مختلف فرهنگی فعال و اثرگذار بوده است. از روزنامه نویسی تا ترجمه و تألیف. او از دهه بیست با مطبوعات مختلف قم و تهران همکاری داشت. مقالاتی از او در نشریاتی چون: استوار (قم)، سرچشمه (قم)، وظیفه (مورد حمایت خالص زاده – تهران)، یغما (تهران)، آئین اسلام (تهران)، ندای حق (تهران) و مجله هفتگی و سالنامه نور دانش (که با مدیریت عطاء الله شهاب پور در تهران منتشر می شده است) انتشار یافته است. همین طور مقالاتی در نشریه حکمت قم از او منتشر شده است. کسانی چون مهندس بازرگان و آیت الله سید محمود طالقانی با این نشریه همکاری داشتند.
چنان که پیداست قلمداران از جوانی تحت تأثیر نوگرایان تجدینظر طلب و اصلاح گرای دینی معاصر بوده است. از جمله او به شدت از افکار و آرای اصلاح طلبانه دینی شیخ محمد خالصی زاده اثر پذیرفته بود. خالصی زاده از علمای دینی ایرانی – عراقی غالبا مقیم ایران بوده که مقامی در سطح مرجعیت داشت و آثار زیادی به عربی تألیف کرده است. از نشانه های این اثرپذیری ترجمه شماری قابل توجه از آثار مهم خالصی زاده از عربی به پارسی است. در فصل مربوط به خالصی به این ترجمه های قلمداران اشاره شده است. در اینجا محض یادآوری بدانها و نیز دیگر آثار قلمداران اشاره می شود:
1- آیین جاویدان (احکام دین و یا احکام اسلام). عنوان عربی آن «احیاء الشریعه فی مذهب الشیعه» است که به همت قلمداران با عنوان «آیین جاویدان» ترجمه شده است. این اثر به نوعی بر بنیاد فقه مقاصدی («مقاصدالشریعه») است. ظاهرا همین کتاب است که جعفریان از آن این گونه یاد می کند: احیاءالشریعه در سه جلد کتابی است فقهی (نوعی رساله عملیه) که در سالهای 1330، 36 و 37 منتشر شده اند.
2- آیین دین یا احکام اسلام. ترجمه رساله عملیه خالصی زاده است که عنوان عربی آن «سبیل السعاده والسلام» است.
3- آیا اینان مسلمانند؟ ترجمه وصیت نامه و بخش هایی از کتاب خالصی زاده با عنوان «شرر فتنه الجهل فی ایران».
4- ارمغان الهی (این اثر ترجمه پارسی متن عربی «الجمعه» خالصی زاده است که در موضوع نماز جمعه است و وجوب آن و تحت عنوان یاد شده به دست قلمداران ترجمه شده است. البته از کتابی با عنوان «ارمغان آسمان» نیز یاد شده که احتمالا همان کتاب پیشین است. به ویژه که سال سال نشر هر دو 1339 ذکر شده است.
5- معارف محمدی (ترجمه پارسی «المعارف المحمدیه هدی و شفاء» در تفسیر قرآن است تألیف خالصی زاده و به دست قلمداران در سال 1323 انتشار یافته است. احتمالا همین اثر است که در برخی جاها تحت عنوان «تفسیر قرآن» ذکر شده است. خالصی زاده در مقدمه آن نوشته است جوانی که «در عصر غفلت و تجاهل مسلمین . . . این حقایق را بدون ترس و هراس، با کمال شجاعت و دلیری منتشر می نماید». این جوان دلیر همان قلمداران است.
6- مقاله ای با عنوان «انحطاط مسلمین و چاره آن». این رساله در سال 1338 انتشار یافته و کسانی چون حاج سراج انصاری و برخی دیگر مورد انتقاد قرار گرفته است.
7- راه نجات از شرّ غلات. در این کتاب پنج قسمتی در باره علم امام، ولایت، شفاعت و زیارت بحث شده است. به گفته جعفریان، قلمداران، کارش را با انتشار این کتاب آغاز کرد.
8- زکات. این کتاب احتمالا در سال 1351 با همکاری مهندس بازرگان به وسیله شرکت سهامی انتشار در تهران منتشر شده است.
9- خمس. نویسنده در این کتاب نظریه فقهی رایج شیعی در باره خمس و مصارف آن بحث و مناقشه کرده است. ردیه هایی بر آن از سوی مکارم شیرازی و رضا استادی نوشته و منتشر شده است.
10- حکومت در اسلام در دو جلد. جلد نخست آن در سال 1342 (و به روایتی 1344) انتشار یافته و جلد دوم در سال 1358 منتشر شده است.
11- سنت رسول از عترت رسول الله صلی الله علیه و سلم.
12- شاهراه اتحاد. موضوعات اصلی مورد بحث در این اثر بررسی نصوص امامت و نقد احادیث شیعی در این باب است. شیخ ذبیح الله محلاتی کتاب در رد آن با عنوان «ضرب شمشیر بر منکر غدیر» انتشار داده است. البته قلمداران نیز در پاسخ آن نوشته ای با عنوان «پاسخ یک دهاتی به ذبیح الله محلاتی» نوشته است. این اثر به دلیل حساسیت زیاد حول آن به صورت غیر رسمی و محدود منتشر شده است.
13- مالکیت در ایران از نظر اسلام.
14- قیام مقدس حسین علیه السلام. چنان که در فصل خالصی زاده گفته شد، مؤلف آن خالصی بوده و قلمداران آن را از عربی به پارسی برگردانده بود.
نیز قلمداران در جوانی نقدی بر اسرار هزار ساله حکمی زاده نوشته است.
قلمداران همواره با گویندگان و نویسندگانی چون سید ابوالفضل برقعی و سید مصطفی حسینی طباطبایی ارتباط و همفکری داشته است. برقعی در خاطراتش از تأثیرپذیری اش از کتاب «راه نجات» قلمداران یاد کرده است. نیز برقعی بر کتاب «شاهراه اتحاد» مقدمه و حاشیه هایی نوشته است.
ظاهرا قلمداران اهل شعر و شاعری هم بوده و برخی شعرهایش منتشر شده اند.
نیز سخنرانی هم می کرده و از جمله بارها در مسجد گذر وزیر در تهران (پایگاه سید ابوالفضل برقعی) سخنرانی داشته است.

فصل سوم – تأثیر و تأثر قلمداران
با این گزارش اجمالی از آثار قلمداران تا حدودی افکار و آموزه های او روشن می گردد. عناوین نوشتارهای وی نشان می دهد که او نیز در همان مسیری حرکت می کرده که پیشینیان و معاصرانش از جریان عام نوگرایی دینی و اصلاح فکر و عمل مسلمان و بیشتر شیعیان در ایران حرکت می کرده اند.
گفته شده که قلمداران در چند سفر به عراق با شخصیت هایی چون خالصی زاده، کاشف الغطاء و سید هبه الدین شهرستانی دیدارهای داشته است. با خالصی زاده و نیز شهرستانی مکاتبه هایی داشته است. همان گونه که آثار قلمی قلمداران نشان می دهد، او بیش از همه از شیخ محمد خالصی زاده اثر پذیرفته بود. اما کسانی چون بازرگان و حتی منتظری نیز مستقیما از او اثر پذیرفته بودند. آن گونه که جعفریان روایت کرده است آیت الله منتظری در اواخر دهه چهل در نجف آباد کتاب حکومت در اسلام قلمداران را خوانده و حتی آن را تدریس کرده بود. به گفته این راوی، مقایسه بخش هایی از جلد اول کتاب «مبانی فقهی حکومت اسلامی» منتظری (دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه)، تأثیرپذیری وی از قلمداران را نشان می دهد. وفق نقلی منتظری از قدیم با قلمداران آشنایی داشته است. نیز گفته شده مهندس بازرگان در سالهای 30 و 31 تصادفا با قلمداران از نزدیک آشنا شده و بین آن دو روابطی ایجاد شده بود. به گفته جعفریان بازرگان پس از آزادی از زندان در سال 1346 چهار بار به دیدار قلمداران رفته است. نیز گفته شده بازرگان در تحریر کتاب «بعثت و ایدئولوژی» خود از کتاب حکومت در اسلام قلمداران بهره فراوان برده است. وفق دعوی جعفریان مقایسه این دو اثر به روشنی استفاده بازرگان از قلمداران را نشان می دهد. گفتنی است که بعثت و ایدئولوژی بازرگان در سال 1343 در زندان به صورت یک سخنرانی در روز مبعث ایراد شد و سپس در سال 1346 به شکل کتاب مفصل منتشر شده است.
افزون بر آن دکتر شریعتی نیز از طریق مهندس بازرگان با برخی از آثار قلمداران آشنا شده و جذب آن شده بود. در سال 1342 شریعتی از پاریس نامه ای به قلمداران نوشته و از تأثیر برخی از افکارش بر خود یاد کرده است. تصویر متن نامه شریعتی به قلمداران در وب سایت حیدرعلی قلمداران قمی دیده می شود. شریعتی با این خطاب آغاز کرده است: «نویسنده دانشمند و روشنفکر ایران جناب آقای قلمداران» و در سمت چپ آن آمده است: « پاریس: 25 آبان 1342). پس از بازگشت شریعتی از فرانسه، وی از طریق دوستی مشترک پیشنهاد دیدار با قلمداران کرده بود ولی در عمل هرگز این دیدار روی نداد.
چنین می نماید که قلمداران از نوعی حکومت مقید به اسلام دفاع کرده است. گرچه قلمداران هرگز فعال سیاسی و یا مدافع اسلام سیاسی و انقلابی نبوده است ولی احتمالا تحت تأثیر فضای نهضت روحانیت در اوایل دهه چهل به اسلام سیاسی حکومت محور (و البته نه لزوما ایده حکومت اسلامی و فقهی) بوده است. حال بررسی آفکارش در ادوار بعد (به ویژه پس از انقلاب و استقرار نظام شرعی و ولایی فقاهتی) می تواند سیر تحول فکری و دینی او را نشان دهد. البته همین اندازه که قلمداران در سالهای پر هیجان انقلاب (57-58) به انقلاب نپیوسته و یا از آن دفاع نکرده و به ویژه برخوردهای سرکوبگرانه بعدی با وی، نشان می دهد که او نمی توانسته با چنین روندی موافق بوده باشد.
سخن مفید آخر این که جعفریان فعالیت های فکری قلمداران را در دو مرحله متمایز مشخص می کند. در مرحله نخست، او برای زنده کردن تمدن اسلامی و بررسی انحطاط مسلمانان تلاش می کرده و در مرحله بعد، در جهت اصلاحگری دینی می کوشیده است. وی در این مرحله بیشتر تحت تأثیر شریعت سنگلجی، سید اسدالله خرقانی و محمد خالصی زاده بوده است.
سخن آخر این که بنا بر ادعای رسول جعفریان، حیدرعلی قلمداران، دینداری متعصب بود ولی در عین حال دین او پیراسته از خرافات بود.

منابع: کتاب جریانها و سازمانهای دینی – سیاسی ایران اثر رسول جعفریان
مدخل حیدرعلی قلمداران در ویکی پدیای فارسی
تارنمای العربیه فارسی
تارنمای حیدرعلی قلمداران قمی

Share:

More Posts

Send Us A Message