ادای دین به بهرام بیضایی

بهرام بیضایی درگذشت. او از معدود هنرمندانی بود که از جهاتی از بسیاری از همتایان و همکارانش متمایز بود. مهم ترین آن ها عبارت اند از: بیضایی نظر فلسفی و اجتماعی تا حدودی روشن و منسجم داشت، تاریخ ایران را از گذشته ها تا کنون تا حدود خوبی می شناخت، اساطیر ایرانی را در حد تحسین برانگیزی خوانده و جذب کرده بود، زبان فارسی را نیک می شناخت و از ظرفیت های آن برای آثار قلمی و نمایشنامه ای خود با تردستی و مهارت و فاخر استفاده می کرد؛ از همه مهم تر بیضایی زمانه اش را می شناخت و به تعهد اجتماعی روشنفکرانه اش ملتزم بود و تا پایان بدان وفادار ماند و در کارهای متنوع ادبی و هنری اش از تلفیق این مجموعه استفاده می کرد. روانش شاد باشد و درگذشت او را تسلیت می گویم

اما غرض از تحریر این یادداشت، ادای دین به بهرام بیضایی است. او فیلم های مهم و ماندگاری ساخته و کارگردانی کرده است. من اغلب آن ها را دیده و با علاقه دنبال کرده ام. اما در این میان به گمانم دو فیلم بیضایی بیش از دیگران اثرگذار بوده اند: «باشو، غریبه کوچک» و «روز واقعه». این دو فیلم بیش از همه تلفیقی اند از تاریخ، اسطوره و ادب پخته و فاخر پارسی. در واقع این دو هر یک به نوعی بازتابی اند از واقعیت های زمانه شان.

به ویژه در این میان می خواهم به طور خاص از فیلم «روز واقعه»، که تلفیقی است از الزامات تأتر و سینما، یاد کنم. هرچند این نمایشنامه / فیلم، تلاقی اسطوره و تاریخ است و از این رو روایت متن خشک تاریخ عاشورا نیست، اما به گمانم بهترین و موفق ترین و انسانی ترین و صلح آمیزترین خوانش از رویداد واقعه کربلای سال 61 هجری است. می پندارم تا این لحظه هیچ نمایش سینمایی از نظر خوانش و روایت هنری از داستان کربلا به پای روز واقعه نمی رسد.

در هرحال موجب شرمندگی است که چنین هنرمندی در غربت و در تبعید ناچاری از دنیا برود و در سرزمین دیگری آرام گیرد! حداقل آن است که امکان آرام گرفتن پیکر بهارم بیضایی در وطنش آرام بگیرد.

یکشنبه 7 دی 1404           

Share:

More Posts

بار دیگر چماق تکفیر!

متأسفانه «تفسیق» و «تکفیر» دو همزادند که در تاریخ دین ها و از جمله در تاریخ اسلام از عصر فتوحات همواره ساری و جاری و

Send Us A Message