راستی «سمت درست تاریخ» کدام سمت است؟

چندی است که اصطلاح «سمت درست تاریخ» باب شده و بسیاری، حتی از کسانی که از آنان دقت نظر بیشتر انتظار است، از آن برای افاده مقصود استفاده می کنند. اما راستی مراد از این اصطلاح و یا جمله توصیفی و ارزشی چیست؟ این یادداشت صرفا تأملی است در این باب.

تا آنجا که شأن نزول ها نشان می دهند، مراد آن است که فلان فکر و یا عمل در فلان مورد، چون با اندیشه و درک و نظر «من» منطبق است و من آن را درست و حق می دانم، در سمت درست تاریخ ایستاده و روی دیگر سکه آن است که هر نظری و عملی که در نقطه مقابل نظر و تشخیص من قرار می گیرد، در سمت نادرست و در واقع باطل تاریخ قرار می گیرد. از نظر اینان تاریخ دو روی دارد؛ رویی حق و روی دیگر باطل؛ حق آن است که من در آن قرار دارم و باطل آن است که «دشمن» قرار گرفته است.  

اما با اندکی تأمل و با نگاه تاریخی و فلسفی در می یابیم که چنین نیست. درست است که هر یک از ماها درک و تشخیص خود از فلان رخداد و حادثه و یا اندیشه و نظر را درست و حق می دانیم و طبعا حق داریم به نحو موجهی از آن دفاع کنیم و دیدگاه ها و یا رفتارهای معارض با آن ها را نادرست بشماریم، اما پرسش اساسی آن است که حداقل تا زمانی که با دیگری و دیگران روی اندیشه و عملی مشخص و در زمانی مشخص و معیارهای معین و بین الاذهانی توافق نشود و اجماعی به دست نیاید، دعوی سمت درست اصولا ناموجه و نامعقول است. به ویژه که این سمت درست را به کل تاریخ بسط دهیم و جمله ترکیبی «سمت درست تاریخ» بسازیم. در واقع اگر ماجرا به این سادگی و روشنی بود، این همه اختلاف در افکار و اعمال و عملکردها در طول تاریخ پدید نمی آمد.

سه نمونه از دوران معاصر تا حدودی موضوع را روشن خواهد کرد. در جنبش مشروطه خواهی، کسانی که مشروطه خواه بودند و حتی با زعامت برجسته ترین فقیهان نجف و ایران فتوا می دادند دفاع از مشروطه حمایت از امام زمان است و عین اسلام و در مقابل شیخ فضل الله نوری و همفکرانش فتوا می دادند که حمایت از مشروطه خواهی دشمنی با امام زمان است. طبعا هر فردی به ویژه از منظر اسلامی و شرعی به این جدال نگاه می کرد، سمت خود را سمت درست تاریخ و طرف مقابل و معارض را سمت نادرست تاریخ می دانست. این جدال تا امروز هم دامن کشیده است. اما راستی در این میان حق با کدامین است و کدامین طرف در سمت درست تاریخ ایستاده است؟

نمونه دوم انقلاب 57 است. مخالفان انقلاب 57 طبعا سمت درست را ایستادن در نقطه مقابل رهبری و رهبران انقلاب می دانسته اند و می دانند و مدافعان نیز منطقا سمت خود را سمت درست می شمرده اند. به ویژه اخیرا به میزانی که عملکردهای مسئولان برآمده از انقلاب یعنی مقامات جمهوری اسلامی وخیم تر می شود و از حامیان نظام حاکم کاسته می شود، پرشمارانی حتی شماری از انقلابیونی که در گذشته انقلابی گری و دفاع از انقلاب بهمن 57 را سمت درست تاریخ می شمردند، اکنون به تصریح و تلویح ایستادن در صف مدافعان انقلاب و نه لزوما جمهوری اسلامی را ایستادن در سمت نادرست تاریخ (حتی در سال 57) اعلام می کنند و حتی بالاتر اعلام می کنند که سمت درست تاریخ در سال 57 ایستادن در کنار رژیم پهلوی بوده و انقلابیون در سمت باطل قرار گرفته بودند. این گونه است که حتی «پنجاه هفتی» خود تبدیل به یک دشنام عنیف سیاسی شده است.

نمونه سوم حمله نظامی و تجاوز اسرائیل و آمریکا به ایران است. در این رخداد مهم، ایرانیان به سه گروه تقسیم شده اند. دسته ای دفاع از جمهوری اسلامی را امر ملی و ایستادن در برابر تجاوز خارجی می دانند و تجاوز خارجی را محکوم می کنند؛ دسته دیگر عمدتا از جریان برانداز به هر قیمت سمت درست تاریخ را ایستادن در صف اسرائیل و آمریکا می شمارند و مدعی اند که این جنگ با خامنه ای است و ما مجازیم از هر حکومتی برای سقوط جمهوری اسلامی یاری بخواهیم؛ و گروه سوم نیز بر این نظرند که امر ملی در این میدان عبارت است از ملی گرایی انتقادی از طریق انتقادهای جدی بر حاکمیت و در عین حال با اولویت بندی ها دشمنی علنی و آشکار با هر نوع دخالت های بیگانه و به ویژه محکومیت بی لکنت تجاوز اسرائیل و آمریکا.

در هرحال گزیده سخن آن است که تعبیر «سمت درست تاریخ» معنای محصلی ندارد و حتی رهزن است. باید دید سمت درست از کدامین سمت و از کدام منظر و در ارتباط با کدامین رخداد و در چه زمانی؟

شنبه 24 آبان 1404

Share:

More Posts

Send Us A Message