پس از دیدن و خواندن متن زیر چند خطی در یک گروه تلگرامی نوشتم که اکنون همان را در حاشیه این خبر را البته با اندکی تغییر در اینجا می آورم. می پندارم که مفید تواند بود:
«اخیراً نیز، یونسکو در چهلوسومین نشست خود در سمرقند، با استقبال از طرح ایران، این استوانه را میراثی ایرانی-هخامنشی و نمود احترام به تکثر، صلح و حقوق بشر دانسته و اعضا را به گنجاندن آموزههای آن در برنامههای آموزشی فراخوانده است».
اولا چند ترجمه متضاد از گل نوشته کوروش، که در جریان فتح بابل در سال 539 پیش از میلاد تهیه شده و در دست است. اگر قرار بر استناد به آن باشد، طبعا لازم است پس از تحقیق کافی معتبرترین انتخاب شود. ثانیا تعبیر «منشور» از این گل نوشته کاملا غیر تاریخی و نادرست است. ثالثا و از همه مهم تر اصطلاح «نخستین سند حقوق بشر» و اطلاق آن به گل نوشته کوروش غلط اندر غلط است. فکر نمی کنم کسی تردید داشته باشد که تعبیر «حقوق بشر» برآمده از تحولات دویست اخیر در مغرب زمین است و به طور خاص سند مشهور و متأخر آن همان «اعلامیه جهانی حقوق بشر» مصوب 1948 سازمان ملل است.
البته مفاهیمی از قانون حمورابی تا دوران اخیر وجود دارد که برخی اجزای حقوق بشر کنونی را نیز شامل می شود ولی نمی توان آن قوانین روزگار پیشامدرن را حقوق بشر دانست. انصافا اگر چنین اصطلاحی معقول و پذیرفتنی باشد عهدنامه مشهور مالک اشتر بسیار برای چنین عنوانی مناسب تر است. حتی اگر این عهدنامه در قرن سوم و چهارم هجری نوشته شده باشد، بسیار کهن تر از عصر جدید است. در هرحال اصطلاحات عصر جدید را که ربط وثیقی با زمینه های فلسفی و انسان شناسی و اجتماعی و حتی اقتصادی زیست جهان مدرن دارد، نمی توان به گذشته های دور تحمیل کرد. این گونه رویکرد به متون کهن را «زمان پریشی» می گویند.
شنبه 17 آبان 1404