دوقطبی های صادق و کاذب

وضعیت سیاسی جامعه ما به گونه ای شده است که هر روز و هر لحظه حادثه ای رخ می دهد که اگر زمینه های مساعد داشته باشد به سادگی تبدیل به دو قطبی شدید و عمیقی می شود که در یک سوی آن حاکمیت و ایدئولوژی و ارزش های حاکم بر آن قرار می گیرد و در طرف دیگر طیف های مختلف مخالفان و در یک عنوان عام اپوزیسیونش. چندان فرقی هم نمی کند که موضوع چه باشد. فقط کافی است که ظرفیت تقابل و دو قطبی شدن را داشته باشد. البته این دوقطبی ها از جهتی صادق اند و از جهتی نیز کاذب.nنمونه ها فراوان اند. می توان به دو نمونه اخیر اشاره کرد. نخست درگذشت سید ابوالحسن بنی صدر نخستین رئیس جمهور ایران است و دومی هم دو تصویر از دختران دانشجو و گروهی دیگر در جبهه مقابل در جلو سر دانشگاه تهران. nدر مورد اول. وقتی مرحوم بنی صدر درگذشت، شماری نه تنها از حامیان رژیم جمهوری اسلامی بلکه برخی مخالفان و معارضان دیرین نظام حاکم نیز چنان در باره بنی صدر سخن گفتند که گویی او هیچ نقطه قدرتی نداشته و یکسره بر باطل بوده و می بایست به هر قیمتی سرکوب و منکوب شود. در مقابل پرشمارانی از حامیان و پیروان فکری و سیاسی آن مرحوم نیز از خجالت طرف مقابل درآمده چنان در ثنای او و در مقابل در ذم و قدح مخالفانش سخن گفتند که گویی بنی صدر نماد تام آزادیخواهی و دموکراسی طلبی بوده و مخالفانش یکسره بر باطل و نماد کامل پلیدی و استبداد. nدر مورد دوم. تصویر نخست دانشجویانی بودند که لباس مخصوص فارغ التحصیلی پوشیده و بدون حجاب ظاهر شده بودند. ظاهرا هدف شان اعتراض به حجاب اجباری بوده و در تداوم اعتراضات پیاپی زنان و دختران و شماری از مردان ایرانی در اعتراض به حجاب اجباری در این چهل و سه سال بوده و به ویژه در استمرار جنبش «دختران انقلاب» پدید آمده است. اما در تصویر دوم دختران یا زنان جوانی بودند که با لباس استاندارد جمهوری اسلامی یعنی چادرمشکی و روسری (به تعبیر یک دوست حجاب دوجداره) درست در همانجا حضور یافته و سرود خوانده و عکس انداخته اند. آنان با ماسک سرخ آمده بودند و خود اعلام کرده اند که این سرخی به نشانه خون «شهدای حرم» (که عملا مراد حرم بشار اسد در دمشق است) است و در سرود هم خود را «یاور مهدی و بنات الحیدر» معرفی کرده اند. این شمایل و محتوای فکری نشان از آن دارد که، برخلاف تصور و تفسیر عده ای، آنان با مأموریت سازمانی و حداقل با تشویق و حمایت نهادهای حکومتی خاص دست به این اقدام زده اند. از این رو این گروه برای خنثی کردن حرکت شجاعانه و مدنی گروه نخست آمده و هدفی جز سرکوبی البته نرم دختران دلیر دانشجو نداشته اند.nاین هر دو رخداد در فضای عمومی خیلی زود تبدیل شد به جدال حیدری / نعمتی بین دو گروه حکومتی و ضد حکومتی. به ویژه جدال بر سر این دومی در رسانه ها و بیشتر در شبکه های مجازی همچنان داغ است. nنگاه و موضع من در برابر این دو رویداد روشن است. چرا که بارها هم در باره مرحوم بنی صدر و کارنامه او (مثبت و منفی) نوشته ام و هم در باره حجاب اجباری بارها سخن گفته و نوشته ام. اکنون در این یادداشت کوتاه فقط می خواهم به یک آسیب شناسی جامعه سیاسی ایران اشاره کنم و آن ظرفیت بالای دو قطبی شدن جامعه است. هرچند بی تردید مسئولیت اصلی ایجاد چنین ظرفیتی حکومت جمهوری اسلامی و حاکمان در این بیش از چهل سال است ولی این واقعیت چیزی از مسئولیت جوانان و روشنفکران و سیاستمداران مخالف کم نمی کند. این روند دو پیامد خطرناک دارد. یکی این که در بعد معرفتی و نظری، دیدگاه دوگانه سیاه و سفیدی را چنان برجسته می کند که گویی در این میان هیچ حقیقتی دیگر وجود ندارد و نمی تواند داشته باشد. هرکس سخنی دیگر گفت، بی درنگ متهم به وابستگی به طرف مقابل خواهد شد. پیامد دیگر تولید خشم و نفرت و در نتیجه خشونت است که قطعا در آینده رخ خواهد داد.nمی خواستم به نمونه هایی از این داوری های مذموم اشاره کنم که مجالی نشد. باشد تا فردا.nnیکشنبه 16 آبان 400 n

Share:

More Posts

Send Us A Message