پرچم فقط پرچم موجود

پیش از این شرحی در باب پرچم نوشتم. اینک شرح بیشتری را همراه با خاطره ای می آورم.
در حدود هشت سال قبل به مناسبت درگذشت زنده یاد مهندس عزت الله سحابی مراسم بزرگداشتی در شهر کلن آلمان برگزار شده بود. از من نیز دعوت شده بود در آن مراسم سخنرانی کنم.
اندکی پیش از سخنرانی ام، متوجه شدم که یک پرچم کوچک با آرم شیر و خورشید روی میز سخنران قرار دارد. به دوستی که، یکی از برگزارکنندگان بود، گفتم چرا این پرچم؟ اظهار بی اطلاعی کرد. گفتم لطفا آن را بردارید. لحظه ای فکر کرد و گفت هر چند من نگذاشته ام و موافق هم نیستم، ولی حالا که گذاشته اند بگذارید باشد. گفتم: من نه تنها با این پرچم مخالف نیستم بلکه کاملا هم موافقم و در سال انقلاب هم مسئولان به دلیل نادانی آن را تغییر داده اند ولی فعلا به هر حال پرچم فعلی کشور نیست. افزون بر آن، شما که در خارج کشورید می دانید که این پرچم فعلا در انحصار سلطنت خواهان و مجاهدین است و از این رو در فضای کنونی هر نوع استفاده از آن شبهه ناک است و با مواضع ما نمی خواند.
وانگهی، مگر ندیدید که مهندس سحابی را در پرچم رسمی کشور پیچیدند و تشییع کرده و دفن کردند؟ آنگاه من در مراسم بزرگداشت او زیر پرچم فعلا جعلی بنشینم؟ در نهایت گفتم اگر این پرچم باشد من حرف نخواهم زد و پرچم را برداشتند.
در هرحال سخن من آن است که رنگ و نشانه ها و شکل و شمایل پرچم هیچ اصالت و اعتبار ذاتی ندارد؛ هرچند می توان با انواعی موافق بود و با انواعی مخالف. بدیهی است که نشانه ها در پرچم باید با تاریخ و فرهنگ و سنت های غالب مردمان زیسته در آن سرزمین و در واحد سیاسی متعین کم و بیش هماهنگ باشد ولی این «انواع» به رنگارنگی دگردیسی های کشور کهن سالی چون ایران است. ما از کدام مقطع تاریخ و فرهنگ سیال ایران سخن می گوییم؟
نتیجه آن که هیچ پرچمی اعتبار ذاتی و دایمی و به تعبیری ایدئولوژیک ندارد. با این حال یک امر می تواند مورد توافق باشد و آن این که پرچم رسمی هر کشوری و در هر نظام سیاسی محترم است و باید محترم شمرده شود. به عبارت دقیق تر، پرچمی که در سازمان ملل به نام کشوری برافراشته می شود، معتبر و محترم است. به همین دلیل است که ایرانیان عادی که به هر دلیل سیاسی نیستند و یا نمی خواهند وارد بازی های سیاسی بشوند، بدون اعتنا به جنگ پرچم ها، در بازی های ملی در سراسر جهان، همواره با پرچم رسمی در ورزشگاهها حضور پیدا می کنند. هرچند بارها دیده و خوانده ام که برخی مخالفان سینه چاک نظام حاکم، به این شمار ایرانیان بد و بیراه گفته و از دستشان خشمگین شده اند اما چه باک! آنان به درستی چنین می کنند و من به عنوان یک ایرانی غربت نشین، این هموطنان را تحسین می کنم.

Share:

More Posts

Send Us A Message