پس از انتشار پرسش و پاسخ قبلی دوست سئوال کننده این متن را در واکنش به پاسخ من ارسال کرده است: «عیب از خود اسلام هم هست و بدین ترتیب باید قبول کرد که تمام رفتارها مسلمانان از آغاز تا کنون برآمده از یک سوء تفاهم نیست. به هرحال می توان یک رابطه علّی بین برخی ظواهر آیات قرآن و یا روایات معتبر و سیره مسلمانان صدر با برخی از افکار و یا رفتارهای مسلمانان خشونت گرا کشف کرد».
پاسخ:
به کوتاهی اشاره می کنم که:
پرسش شما در باره ربط اسلام و عقب ماندگی مسلمانان بود و من هم در همان چهارچوب پاسخ دادم، آنچه اکنون شما نقل کرده اید در پاسخ پرسش دیگری است و لزوما بین دو پرسش ربطی وجود ندارد. پرسش قبلی (که اقتراح سایت رادیو زمانه در مورد ربط اسلام و خشونت گرایی بود و عنوانش نیز این بود که «آیا هر عیب که هست از مسلمانی ماست؟» و من به تناسب آن اقتراح گفته ام که در میان سه نظریه رایج: این نوع فکرها و رفتارها عینا برگرفته از ذات اسلام است، این رفتارها هیچ ربطی به اسلام و باورها و متون و منابع اسلامی ندارد، و برخی از این رفتارها واعمال فی الجمله با اسلام ربط دارند؛ من به نظریه سوم باور دارم.
در همان تحلیل تصریح کرده ام که به ذاتگرایی ارسطویی اعتقاد ندارم و در پی آن همان جمله نقل شده را آورده ام. اکنون نیز بر همان نظرم و تناقضی بین دو نوشته من وجود ندارد. این که از ظواهر برخی آیات قران و به ویژه انبوه روایات و مهم تر از آنها رفتار خشونت گرای مسلمانان از صدر تا ذیل می توان مستنداتی برای اعمال خشونت آمیز و حتی جنایت ارائه داد، تردیدی وجود دارد؟ در هرحال متون و منابع اسلامی استعداد و مزاج مساعدی برای انوع افکار نادرست و رفتار خشونت آمیز دارند.
گفتگویی که گویی دو طرف حرف هم را نمی شنوند!
داستان تحمیل حجاب اجباری در جمهوری اسلامی دیرینه سال است و به ماه های اول عمر جمهوری اسلامی باز می گردد. نخستین کسی که این