گزارشی از جمع آوری و تدوین قرآن (۱)

اشاره: این نوشته پاره‌ای از کتاب “تاریخ ایران و اسلام “( در دست تدوین) است. در کتاب چهارم از جلد نخست، فصل چهارم اختصاص دارد به روزگار عثمان بن عفّان چهارمین خلیفه از خلفای راشدین.
در بررسی کارنامه عثمان مبحث جمع و تدوین قرآن نگارش یافته که متن حاضر است. حال که برخی مباحث مربوط به قرآن و تاریخچه آن در جرس مورد توجه قرار گرفته و مقالاتی در این باب انتشار یافته مفید دیدم که این نوشتار نیز منتشر شود و در اختیار علاقه مندان این مبحث قرار بگیرد. قابل ذکر است که تاریخ قرآن بسی فراتر از روزگار ابوبکر و عثمان است اما این نوشتار نمی توانست به دوران پس از خلیفه سوم بپردازد.

***
درآمد
دوران عثمان از جهاتی در تاریخ اسلام مهم است. در این دوران سیر گذشته زیست فردی و اجتماعی و نظام سیاسی نوپای مسلمانان دچار تحول اساسی شد اما در این میان دو رخداد در روزگار خلافت عثمان منشاء تحولات مهمی گردید، یکی شورش علیه خلیفه و قتل او، و دیگر، تدوین جدید قران که به قرآن عثمانی شهرت یافت و هنوز این عنوان بر قرآن اطلاق می شود. در مورد شورش و قتل خلیفه شرحی آمد اما در اینجا ماجرای قرآن عثمانی گزارش می شود.
اما پیش از ورود به مبحث اصلی باید به یاد داشت که تحقیق دربارة تاریخ قرآن و چگونگی و چرایی تألیف و تجمیع و تدوین آن در نیم قرن نخست هم کاری است خطیر و هم اقدامی است بس دشوار. دشواری بدان جهت است که از یک سو هیچ نسخه قابل استنادی از قرآن زمان پیامبر و نیز قرآنهای پس از آن و از جمله قرآنهای ابوبکر و عثمان در اختیار نیست و از سوی دیگر راه روشن و استواری برای تحقیق و تفحص و انکشاف حقایق متقن وجود ندارد. امروز جز متن قرآن کنونی و نسخه هایی از قرآنهای غالبا ناقص از قرون نخست و نیز انبوه روایات متنوع و غالبا متضاد اسنادی برای تحقیق در قرآنهای نیم قرن اول در دست نیست. در این روایات غالبا گزارشهای مشابهی برای قرآنهای مختلف و از جمله مصاحف ابوبکر و عمر و عثمان و علی و دیگران ارائه شده به گونه‌ای که دقیقا نمی توان دریافت فلان روایت مربوط به جمع قرآن در زمان ابوبکر است و یا عمر و یا عثمان. گرچه قطعا بعدها از سر بی‌توجهی و یا سهل انگاری و یا در نسخه برداری‌های پیاپی در گزارشهای راویان بین روایات خلط هایی رخ داده و این امر شماری از این روایات را مبهم و حتی نامفهوم کرده است اما در این نیز تردید نیست یکی از مهم‌ترین دلایل این تناقضات و آشفتگی‌ها جعلی بودن بسیاری از این روایات است که بعدها پیروان اصحاب و به ویژه خلفا به انگیزه‌های گوناگون (از جمله گرایشات فرقه‌ای و به طور خاص فضیلت تراشی برای شخصیت‌های مورد اعتقاد و علاقه شان) بر ساخته اند. با این همه فعلا راهی جز این وجود ندارد که از میان انبوه روایات پراکنده در منابع روایی و تاریخ قرآن و با استفاده از تحقیقات قرآن شناسان سنتی و (در حد اطلاع نویسنده) جدید گزارشی از تاریخ قرآن در نیم قرن نخست هجری به دست دهیم.
برای رعایت نظم منطقی و نشان دادن سیر تاریخی حمع و تدوین قرآن می توان جمع و تدوین را در مقاطع زیر گزارش کرد:
الف) روزگار پیامبر
شهرت دارد که قرآن در زمان ابوبکر جمع و تدوین شد و در روزگار عثمان اصلاحاتی در آن صورت گرفت و در نهایت به شکل نسخه نهایی و اجماعی اصحاب و مسلمانان در آمد و به زودی در تمام قلمرو اسلام و امپراتوری عربی‌اسلامی قرآن عثمانی قران رسمی شمرده شد. اما پیش از ورود به نظریة مشهور ادوار جمع و ویرایش نهایی قرآن، باید اشاره کرد که نظریة مشهور دیگری نیز وجود دارد که متن قرآن در زمان پیامبر کتابت و نیز جمع و تدوین شده بود و سیوطی نیز در «الاتقان» به آن تصریح کرده است.[۱]گرچه نظریة نخست مستند است به گزارشهای مختلف و فراوان تاریخی، که به آنها اشارت خواهد رفت، اما مستندات این نظریه نیز کم نیست و بلکه قابل توجه است.
شمار قابل توجهی از پژوهشگران قدیم و جدید و مسلمان و غیر مسلمان بر این گمانند که آیات و س ور قرآن در زمان پیامبر با نظارت وی کتابت و جمع شده است. یکی از کسانی که از این نظریه حمایت کرده محقق نامدار تاریخ قرآن نولدکه است. وی می گوید از برخی از آیات چنین استنباط می شود که این متن در زمان پیامبر تدوین شده بود. وی از آیات ۴۷-۴۸ عنکبوت، ۱۶-۱۷ قیامت و ۱۱۳-۱۱۴ طه اتخاذ سند می کند.[۲]او می افزاید احتمالا محمد آیات پراکنده را در مجموعه‌های بزرگتر جمع می کرده است. نیز روایاتی تصریح کرده اند که کسانی به دستور پیامبر آیات را می نوشتند و تدوین می کردند.[۳]احتمال دارد که آیات پراکنده را محمد خود در یک سوره گرد آورده باشد. او تدوین و نظم قرآن را آگاهانه و سنجیده می داند و این سنجیدگی را تأییدی بر این احتمال می شمارد. او می نویسد وحدت ادبی و محتوایی و انسجام مضمونی سوره‌های بزرگ (مانند یوسف، شعراء، معارج و مرسلات) یا تناسب قافیه‌ها و وزنها (مانند صافات) نشان می دهد که تدوین آگاهانه صورت گرفته است. وی در جای دیگر این دعوی را که در مقطع رحلت پیامبر قرآن پراکنده و در مکانی واحد و یا در سوره هایی مدون و مرتب نشده بود را مردود می شمارد و می گوید در اواخر محمد خود برخی از سوره‌ها را مرتب و منظم کرده بود. او می افزاید سلسله‌ای کامل از نام اشخاص در دست است که می گویند قرآن در زمان محمد مدون شده بود. در عین حال او این احتمال را دور نمی داند که محمد خود در مدینه بر برخی آیات سابق افزوده هایی کوچک و استدراکاتی اعمال کرده باشد (به عنوان نمونه در آیات ۳۱-۳۴ مدثر، ۱۷-۱۸ عبس، ۶ تین، ۸-۱۱ بروج، ۳۷ نبأ و ۳۴-۴۰ مریم).[۴]سید حسین مدرسی طباطبایی از پژوهشگران شیعی معاصر نیز به استناد شماری از منابع کلاسیک اسلامی می گوید شواهدی وجود دارد که قرآن در زمان پیامبر به صورت متن مکتوب در آمده بود. محمد این کار را از اوایل مدینه آغاز کرد و تا آخر ادامه دادند. وی به کاتبان می گفتند که بخشهای جدید وحی شده را در کجا قرار دهند.[۵]
افزون بر آنها می توان از شواهد دیگری یاد کرد که در حد اطمینان آوری نشان می دهند که حداقل در مقطع درگذشت پیامبر قرآن در موقعیتی بوده که به عنوان کتاب و مجموعه‌ای از آیات و سوره‌ها تلقی می شده است. افزون بر آیاتی که در استدلال نولدکه آمده می توان به آیات ۲۳ بقره و ۱۳ هود نیز اشاره کرد که در اولی در مقام تحدی مخالفان و منکران می خواهد آنان «سوره»‌ای همتای قرآن بیاورند و در دومی نیز در مقام تحدی صحبت از «عشر سُوَر» (=ده سوره) در میان است. اگر سوره را به معنای امروزین بدانیم، که ظاهرا در آن زمان نیز به همین معنا بوده، روشن است که سوره‌ها با شماری آیات منظم بوده و وجود خارجی داشته که بدان اشاره می شده است. به ویژه که وقتی از ده سوره یاد می شود، مدعا روشن تر و قانع کننده تر می نماید. قطعا در مقطع طرح آیه ۱۳ هود سوره‌های زیادی وجود داشته که قرآن به حداقل آن یعنی ده تا (به عنوان نمونه حداقلی) اشاره می کند. اصولا اصطلاح «قرآن» و کاربرد فراوان آن در آیات مختلف حکایت از آن دارد که این عنوان بر حداقل و یا غالبا بر یک مجموعه اطلاق می شده نه یک آیه و حتی یک سوره. مثلا وقتی پیامبر به مردمان سفارش می کند که قران را از چهار نفر بیاموزید (ابن مسعود، معاذبن جبل، سالم مولی ابی حذیفه و ابی بن کعب)[۶]، علی القاعده به متن مدون و حداقل به یک مجموعه اشاره دارد. روایات نیز کم و بیش مؤید همین واقعیت است. مثلا وقتی پیامبر پیش از وفات سفارش می کند «دو ثقل» (کتاب الله و عترت) را به یادگار می گذارم و تا روز واپسین از آن دو جدا نشوید[۷]، می توان نتیجه گرفت که در آن مقطع نه فقط مفهومی بلکه موجودی به نام «کتاب الله» وجود خارجی داشته که بدان اشاره و توصیه شده است. روایت قابل توجهی به این تدوین در زمان پیامبر تصریح کرده اند.[۸] از جمله قتاده از انس روایت کرده که در زمان پیامبر قرآن به وسیلة چهار نفر جمع شد که همگی از انصار بودند: اُبّی بن کعب، زیدبن ثابت، معاذبن جبل و ابوزید (قیس بن السکن) انصاری.[۹]البته برخی، که در هرحال نمی توانستند شواهد جمع قرآن در زمان رسول را نادیده بگیرند، این نظریه را بر ساخته اند که جمع قرآن در زمان پیامبر به معنای «حفظ مجموعة کامل قرآن» بوده اما جمع آوری بعدی آن در یک مجموعة مکتوب و مدون بوده است که می تواند از جهاتی درست باشد.[۱۰]آنان به نوعی بین دو نظریه جمع کرده اند. البته این بدان معنا نیست که تمام آیات وحی شده در زمان پیامبر ثبت و کتابت شده است. نظریه‌ای وجود دارد که می گوید بنا بر مضمون آیه ۷۶ بقره آیات ناسخ جای آیات منسوخ نشسته و یا پیامبر به تشخیص خود برخی آیات را به هردلیل در قرآن نیاورده و یا تغییراتی در آنها داده است.[۱۱]برخی از پژوهشگران غربی نیز کم و بیش با نظریه جمع و تدوین قرآن در زمان پیامبر همداستانند.[۱۲]
ب) روزگار ابوبکر
اما با چشم پوشی از نظریة جمع و تدوین قرآن در زمان پیامبر، شهرت دارد که قرآن در زمان ابوبکر جمع آوری و مدون شده و به قولی در همین زمان «مصحف» خوانده شد.[۱۳]ظاهرا جای تردید نیست که در زمان نبی اسلام و زیر نظر مستقیم و نظارت و هدایت خود او آیات تنزیلی پیاپی و به مناسبت‌های مختلف و متنوع به دست کاتبانی نام آشنا نوشته و مکتوب می شده است. جز افرادی که به نامشان اشارت رفت علی بن ابی طالب نیز از کاتبان معتبر و معتمد پیامبر در کتابت آیات وحیانی بود و خود او بارها بدان اشاره و تصریح کرده است. در تداوم این سنت ادعا این است که این آیات مکتوب به صورت پراکنده و نوشته شده در برگها و چوبهای نخل و پوست[۱۴]و مانند آن در روزگار پس از درگذشت محمد به دست ابوبکر خلیفه نخست جمع آوری و در یک کتاب مجلّد شده و به اصطلاح «ما بین¬الدفّتین» یا «ما بین¬الوحین) (بین دو جلد) قرار گرفته است و بعدها در زمان عثمان به دلیل اختلافاتی در قرائات قرآن و برخی امور جزئی دیگر بار دیگر هیئتی مأموریت یافته و از قرآن نسخه واحدی تهیه کرده و آن را قرآن رسمی مسلمانان معرفی کردند. گرچه با فرض جمع و تدوین قران در زمان پیامبر تمام این مباحث پر دامنه، که موجب مناقشات فراوان شده و هنوز هم ادامه دارد، تا حدودی بلاموضوع خواهد شد و لاجرم باید نتیجه گرفت که روایات پرشمار پیرامون قرآن ابوبکر و عثمان و یا قرآنهای دیگر یا به کلی جعل و برساختة بعدی است و یا حداقل به گونه‌ای که ادعا شده واقعیت ندارند[۱۵]اما در هرحال تا زمانی که اجماعی در این موضوع پیدا نشده نقد و بررسی همین روایات و مدعیات پیرامون آن گریزناپذیر است. به ویژه دیری است که نظریة حمع قرآن در زمان ابوبکر و عثمان از رواج و مقبولیت بیشتری (مخصوصا در میان اهل سنت و پژوهشگران غربی) برخوردار است.
طبق گزارش منابع داستان جمع قرآن از آنجا آغاز شد که در سال نخست خلافت ابوبکر در جریان پیکارهای مشهور «رِدّه» جمعی از حافظان قرآن در پیکار یمامه (جنگ با مُسیلمه) کشته شدند و در پی آن این نگرانی در میان اصحاب پیدا شد که میراث بی‌مانند پیامبر یعنی مجموعة آیات قرآن در معرض نابودی و یا دگردیسی قرار گیرد و از این رو عمر (و به روایتی زیدبن ثابت) به ابوبکر پیشنهاد کرد که آیات پراکنده و محفوظ در حافظه‌ها و یا موجود در مکتوبات بی‌نظم جمع آوری و مدون و مکتوب شوند.[۱۶]شواهد نشان می دهد که در این زمان مصاحف مختلف و متعدد نزد افراد بوده که از روزگار پیامبر پدید آمده بودند و گویا عمدتا جنبه شخصی داشته اند. البته باید اذعان کرد که حتی با فرض قبول تدوین و تألیف قرآن در زمان پیامبر در دوران پس از پایان نزول وحی و رحلت مهبط وحی نیز تدوین و حداقل ویرایش آیات و مصاحف پیشین در یک مجموعه ضرورتی گریزناپذیر بود. زیرا تا آخرین لحظات پیامبر وحی نازل می شده و یا احتمال نزول داشت. در این میان طبعا قرآنهایی که از قبل تنظیم شده بودند (به ویژه قرآنهای شخصی نزد افراد) عملا نمی توانسته اند کامل باشند و یا حداقل به کمال‌شان اطمینانی نبود. وقتی گفته می شد که حمزه عموی پیامبر برای خود قرآنی داشته[۱۷]روشن است که چنین قرآنی (با توجه به شهادت حمزه در سال سوم هجرت) کامل نبوده است. در عین حال از منظر دیگر نیز در این زمان تجمیع و تنظیم متن واحد قرآن نیز ضرورت یافت و آن این که در زمان پیامبر نیاز چندانی به مراجعه مستقیم به متن قران نبود و این نیاز در مقطع فقد نبی اسلام بیشتر احساس شد. باید بر این همه افزود که اوراق و اشیای مختلف الاجزایی که قرآنهای زمان پیامبر بر آنها مکتوب بود، حداقل به گونه‌ای که نقل است، عملا قابل جمع و دوختن بین دو جلد نبوده اند.
در هرحال گرچه ابوبکر در آغاز پیشنهاد عمر را قبول نکرد (ظاهرا به این دلیل که این اقدام خلاف سیره پیامبر است و اگر چنین ضرورتی بود حتما آن حضرت انجام می داده[۱۸]) اما در نهایت پذیرفت. خلیفه به زیدبن ثابت، کاتب جوان و معتمد پیامبر در زمان نبی، مأمویت داد که بخشهای پراکنده قران را در یک مجموعه گرد آورد و مدون نماید.[۱۹]از آنجا که قرآن به لغت قریش نازل شده بود ابوبکر مردی از فصیحان قریش را همراه زید کرد تا با وی همکاری کند و افزود که اگر مشکلی پیش آید به خود او مراجعه شود. خلیفه فرمان داد که زید و عمر در مدخل مسجد بنشینند و هر آیه یا بخشی از وحی را که دست کم دو گواه شهادت دهند که آن را از پیامبر شنیده اند، بنویسند. گاه نیز سوگند موجب قبول مدعای افراد می شد.[۲۰]روشن است که این اقدام برای پیشگیری از هر نوع اشتباه و یا سوء استفاده از مقام و موقعیت افراد در دخل و تصرف در قرآن بود. به ویژه که بیشترین تکیه جمع قرآن حافظه‌های افراد بود و این امر می توانست راه سوء استفاده را بیش از پیش هموار کند. از قضا یکی از کسانی که آیه‌ای آورد که در آن حکم رجم زناکاران زن و مرد کهن سال بود و به دلیل فقدان شاهد مقبول پذیرفته نشد عمربن خطاب صحابی مشهور و احتمالا پیشنها دهندة اصلی تدوین قرآن بود.[۲۱]طبق گزارشی دیگر گروه زید دو منبع برای تحقیق و اقدام خود برگزیدند. یکی این که مکتوبات در حضور پیامبر نوشته شده باشند و دیگر این که در سینة مردمان و حافظان محفوظ و مضبوط بوده باشند.[۲۲]برخی از محققان نوشته اند که افزون بر منابع یاد شده، یکی از اهم منابع زید بن ثابت در جمع آوری و تدوین قرآن، نسخه‌ای از قرآن بوده که در خانه پیامبر قرار داشته است.[۲۳]طبق روایتی ابی بن کعب املا می کرده و دیگران می نوشتند. البته از برخی افراد نیز به عنوان همکار زید در جمع قرآن یاد شده است.[۲۴]
در هرحال قرآن ابوبکر بر لوحه هایی از چرم و یا برگها نوشته شد. دربارة خصوصیات این نسخه ابوبکر اطلاعات روشنی در دست نیست. اجمالا گفته شده که این قرآن در عین تجمیع و تدوین فاقد ترتیب سوره‌ها بود و حتی معلوم نیست که واقعا بین دو جلد قرار داشته یا نه.[۲۵]ظاهرا این قرآن تک نسخه بود و در جعبه‌ای نهادند تا محفوظ باشد و در هرحال گویا در اختیار مردم قرار نداشت. به عبارت دیگر به مردم عرضه نشد. گویی قرآنی شخصی و حداکثر قرآن معتبر شخص خلیفه شمرده می شد. گفته شده که این نسخه نزد ابوبکر بود و از آن به سختی مرقبت و محافظت می شد و او آن را به عمر سپرد و او نیز آن را به دخترش حفصه سپرد. با این که این قرآن به دست خلیفه و دستگاه خلافت رسمی تدوین و آماده شده بود اما قرآن رسمی نبود و از این رو مردمان و صحابه در پیروی از قرآنهای مختلف آزاد بودند.[۲۶]
اما این که این اقدام مهم بی‌اختلاف و ادعا فیصله پیدا کرد یا نه، چندان روشن نیست. گرچه طبق برخی گزارشها اختلافی جز درباره صحت دو آیه آخر سوره توبه رخ نداد و آن هم با شهادت شخصیت معتبری چون خُزیمه بن ثابت انصاری به جای دو شاهد پذیرفته شد.[۲۷]اما اگر منابع مربوط به داستان جمع قرآن ابوبکر قابل اعتنا باشند امروز روایاتی در دست است که به روشنی از تحریف و تغییر طبیعی و عمدی در کار سترگ جمع قرآن حکایت می کند. از جمله شخص عمر به یاد می آورد که به نظر او آیاتی از قران حذف شده و یا از بین رفته اند. یکی از آن آیات دربارة وظیفه شناسی نسبت به والدین و دیگری دربارة جهاد بوده است. حتی سه تن از رجال متخصص قرآن یعنی زیدبن ثابت، عبدالله بن عباس و ابی بن کعب از مدعای وی در مورد دو آیه حمایت کردند.[۲۸]نیز به گزارش مدرسی از منابع، عبدالله بن عمر و همچنین فقیهان بعدی مدعی بودند که بخشی از قرآن پیش از جمع آوری از بین رفته بودند. نیز به گزارش نولدکه در دو قرن اخیر برخی محققان غربی مدعی شده اند که آیاتی (از جمله آیه اول سورة اسراء) را در همین زمان جعل کرده و بر قرآن افزوده اند و یا حتی خود ابوبکر نیز آیه‌ای را جعل کرده است. او گزارش می کند سیلوستر دیتراسی فرانسوی آیه ۱۴۴ سورة آل عمران را، آیه‌ای که ابوبکر هنگامی که عمر برآشفته و با هیجان مرگ نبی اسلام را انکار می کرد برای او خواند، جعل ابوبکر می داند که به خاطر آرام کردن دوستش عمر آن را خوانده است. دلیل و شاهد این محقق نیز این است که عمر با شگفتی گفته که من تا کنون این آیه را نشنیده بودم. اما نولدکه در این دو مورد به تفصیل سخن گفته و هر دو مورد را مردود و نادرست می شمارد. او می گوید دربارة سفر اسراء و آیه آن هیچ مناقشه‌ای وجود ندارد هرچند محتمل است که این یک سفر روحانی در رؤیا بوده باشد. در مورد دوم نیز به درستی می گوید عمر و همفکرانش در آن لحظه دچار هیجان و فشار روحی شده و توان تفکر و اندیشیدن را از دست بودند و از این رو عمر چنان سخنی گفته است.[۲۹]اصولا چگونه می توان قبول کرد که در آن شرایط و لحظات کسی چون ابوبکر آیه‌ای را جعل و اختراع کند و آنگاه کسانی چون عمر و یا دیگران به سادگی از کار آن بگذرند و یا به آن تن بدهند؟[۳۰]
اما نولدکه دربارة قرآن ابوبکر و انگیزه‌ها و چگونگی آن فراوان مناقشه می کند. وی روایات مربوط به این ماجرا را، به دلیل ابهامات و اشتباهات تاریخی و تناقضات فراوان، چندان مقبول نمی شمارد و می گوید در نهایت این گزارشها کمکی به روشن شدن موضوع نمی کنند. از این رو او معتقد است که باید بیشتر بر تحلیل ادبی و محتوایی تکیه کرد تا شکل روایات. به ویژه وی در همان انگیزة طرح جمع قرآن تردیدی جدی می افکند. او در مرحلة نخست شهادت این شمار از حافظان قرآن (حداقل هفتاد نفر)[۳۱] که در یمامه کشته شدند را غیر قابل قبول می داند و (با استناد به گزارشهای طبری و ابن اثر) می گوید دو نفر (عبدالله بن حفص و سالم مولی ابی حذیفه) از کسانی که به وضوح معرفتی از قرآن داشتند در این پیکار به قتل آمدند و از این رو وی ربط جمع قرآن با ماجرای شهادت شمار زیادی از حافظان را بی‌وجه می داند. به گزارش رامیار محقق دیگری (کائتانی) اسامی ۱۵۱ یک تن از کشته شدگان یمامه را استخراج کرده و به این نتیجه رسیده که اکثریت قریب به اتفاق مجاهدان و کشته شدگان این پیکار نومسلمان بوده واز این رو علی الاصول نمی توانسته اند حافظان قرآن باشند. نولدکه حتی رواج گستردة حفظ قرآن در آن مقطع را نیز چندان معقول نمی داند.[۳۲]نولدکه می افزاید ضمن این که می دانیم شخص محمد نیز اصرار بر تدوین وحی داشته و از این رو اگر هم چنان تعدادی از حافظان قرآن کشته هم می شدند باز موجب نابودی قران نمی شد. این نکته مسلم است که همان قرآن ابوبکر نیز در مرحلة نخست به استناد نسخ مکتوب موجود تنظیم شده و این امر نشان می دهد حتی نابودی حافظان نیز تهدید جدی برای نابودی مصاحف مختلف نمی شده است. در هرحال به نظر می رسد جمع و تدوین و تنظیم جدید قرآن در یک مجموعه در زمان پس از رحلت نبی اسلام چندان ضروری بوده که نیازی به ارائه دلیل و یا دلایل خاص ندارد.
نولدکه از این منظر نیز داستان قرآن ابوبکر را مورد نقد قرار می دهد که در زمان کوتاه خلافت ابوبکر عملا امکان و مجال لازم برای چنین کار سترگی نبوده است. استدلال می کند اگر قبول کنیم که پیشنهاد جمع قرآن در مقطع پس از جنگ یمامه بوده بنابراین حدود پانزده ماه از خلافت ابوبکر باقی مانده بود و در این مدت جمع قرآن با آن پراکندگی بس دشوار بوده است.[۳۳]در واقع این نقد بدان معناست که از نظر نولدکه جمع قرآن در زمان ابوبکر نمی تواند رخ داده باشد.
قابل ذکر این که به روایتی در همین زمان علی بن ابی طالب نیز قرآن را حمع و تنظیم کرده که به «قرآن علی» شهرت دارد و پس از این در این مورد شرح بیشتری خواهد آمد.
ادامه دارد…
منابع و پانوشت ها:
—————————————————————-
[۱] . در الاتقان (جلد ۱، ص ۱۶۰) گزارش شده که به روایتی قرآن در زمان پیامبر به تمامی کتابت شده بود اما در یک جا گرد نیامده بود و نیز سوره‌های آن مرتب نبود.
[۲] . رامیار (تاریخ قرآن، ص ۲۵۷-۲۵۸) به برخی آیات دیگر استناد می کند اما این آیات وضوح متقنی مبنی بر کتابت آیات از همان آغاز ندارند.
[۳] . این کاتبان بسیارند. رامیار (تاریخ قران، ص ۲۶۱-۲۷۶) فهرستی از کاتبان در مکه و مدینه را نقل کرده (۴۵ نفر) و همین طور چگونگی نگارش آنان و نیز ابزار نوشتن و نیز چیزهایی که قرآن را بر آنها می نوشتند را شرح داده است.
[۴] . نولدکه، ص ۲۳۷-۲۳۸ و ۲۴۰-۲۴۱.
[۵] . مطالبی که در این قسمت از آقای مدرسی نقل می شود برگرفته از مقاله «بررسی ستیزه‌های دیرین درباره تحریف قرآن» ایشان است که با همت آقای محمد کاظم رحمتی از انگلیسی به فارسی ترجمه شده و در شماره ۱۱ نشریه «هفت آسمان» در پاییز سال ۱۳۸۰ در قم منتشر شده است. از آنجا که متن چاپ شده مقاله از طریق ایمیل دریافت شده و در اختیار نگارنده است از شماره صفات واقعی آن در نشریه بی‌بهره است و از این رو صرفا به مقاله ارجاع داده می شود. طبعا مراجعه کنندگان می توانند در صورت دسترسی به نشریه به طور دقیق صفحات را ملاحظه بیابند کنند.
سید محدباقر حجتی در اثر خود «تاریخ قرآن کریم (ص ۲۱۸-۲۳۳) پس از بررسی دلایل مخالفان جمع قرآن در زمان پیامبر و موافقان آن به این نتیجه می رسد که: «از مجموع مطالعاتی که درباره تاریخ قرآن دارم معتقدم که قرآن به طور کامل در زمان رسول خدا نگارش یافت، منتهی بر روی نوشت افزارهایی که نمی توانست به صورت مصحف و دفتری جمع آوری شود».
اما این که شخص محمد خواندن و نوشتن می دانسته دقیقا دانسته نیست. شهرت دارد که او «امی» بوده یعنی خواندن و نوشتن نمی دانسته اما در این باب نظر واحدی وجود ندارد.
[۶] . ذهبی، سیر اعلام النبلاء، جلد ۱، ص ۴۴۵.
[۷] . این روایت در منابع مختلف (از جمله طبقات ابن سعد، جلد دوم قسمت دوم ص ۲-۳) آمده است.
[۸] . از جمله در روایتی از پیامبر به قرآن با عنوان «مصحف» یاد شده و این بدان معناست که در آن زمان (حداقل تا مقطع گفتار فوق) مجموعه‌ای مدون وجود داشته که درخور اطلاق عنوان مصحف بوده است. رامیار، تاریخ قرآن، ص ۲۸۴-۲۸۵. همین محقق نام چهارده صحابی را که دارای مصحف در زمان پیامبر بوده اند فهرست کرده است (ص ۳۳۴-۳۳۵).
[۹] . ذهبی، سیر اعلام النبلاء، جلد ۱، ص ۴۴۵.
نیز: ذهبی در تاریخ الاسلام، عهد معاویه بن ابی سفیان، ص ۵۵، به استناد بخاری در مبحث «فضائل القرآن» و نیز «جمع القرآن» همین روایت را می آورد. باید افزود که ذهبی در جلد دوم سیر اعلام النبلاء صفحه ۶ وفق روایتی افزون بر معاذ و ابی از عباده، ابوایوب و ابودرداء نیز به عنوان کاتبان وحی یاد می کند. البته ظاهرا کاتبان مختلف و متعدد بوده اما تمام آنها در تمام ادوار و ثابت نبوده اند. در مورد شمار حافظان و معلمان قرآن و شمار و نام آنان از مهاجر و انصار و حتی زنان بنگرید به: رامیار، ۳۴۷-۳۵۷.
نیز: نولدکه، ص ۲۴۱.
[۱۰] . نولدکه، ص ۲۴۱. وی از نووی و سیوطی در الاتقان به عنوان صاحبان این نظریه یاد کرده است.
رامیار (تاریخ قرآن، ص ۲۱۱-۲۱۳) در این زمینه سخن گفته است. وی با ارجاع به منابعی چون طبقات ابن سعد درباره معنا و مفهوم «جمع» شرحی بدین گونه داده است:
بر حسب زمان و به اقتضای کلام واژه جمع معانی مختلفی را در بر گرفته است:
۱- جمع به معنی حفظ کردن و به حافظه سپردن و از بر کردن است. از اینجا به آن دسته از اصحابی که قرآن را از حفظ داشتند «حفاظ قرآن» و یا جامعان قرآن یعنی جمع کنندگان قرآن می گفتند. این مرحله اول جمع آوری قرآن است.
۲- گاهی جمع به معنای نوشتن بوده، منتها آیات به صورت پراکنده و متفرق نوشته شده و در یک جلد جمع نشده و بعضی از سوره‌ها نیز مرتب بوده است. این مرحله دوم جمع آوری است.
۳- زمانی هم منظور از جمع و گردآوری، نوشتن قرآن در یک مجموعه یا آیه‌ها و سوره‌های مرتب است. این مرحله سوم است که تا مدتی هم ادامه می یابد.
۴- وقتی هم تدوین و گردآوری یک متن و نص مرتب بر حسب قرائت متواتر قرآن گفته اند.
[۱۱] . مدرسی.
روشن است که حتی در صورت قبول این نظریه باز خللی در وثاقت تاریخی و اعتبار وحیانی و دینی قرآن موجود وارد نمی کند چرا که مهم آن است که قرآن مدون و مضبوط به دست پیامیر انجام شده و یا حداقل به تأیید وی رسیده باشد.
رامیار (تاریخ قرآن، ص ۲۸۰-۲۹۵) در این مورد بحث مبسوطی ارائه داده است. وی که این دوره را با عنوان «دوره تألف قرآن» از ادوار بعدی متمایز می کند می نویسد «در این دوره بود که قرآن به معنای درست کلمه تألیف شد. این این سخن تازه‌ای نیست. قدما خود این نامگذاری را کرده اند. بیهقی (درگذشته ۴۵۸ هجری) همین نظر را دارد. اما منظور از تألیف چیست؟ بیهقی خود تألیف را جمع کردن آیات در سوره می داند به اشاره رسول خدا. ابن عباس و محمدبن حنفیه (درگذشته ۸۱ هجری) هم پیش از او، آن را «بین الدفتین» مجموعه‌ای میان دو جلد دانسته اند.
[۱۲] . رامیار (ص ۲۹۲-۲۹۳) به نام و آرای شماری از آنها (بوئر، ریچارد بل و بلاشر) اشاره کرد است.
[۱۳] . سیوطی، الاتقان، جلد ۱، ص ۱۴۶ (این نسخه از اتقان از طریق سرچ اینترنیتی به دست آمده و مورد استفاده قرار گرفته و در این مبحث تمام ارجاعات به این کتاب از همین نسخه است)
نیز: حجتی، تاریخ قرآن کریم، ص ۴۲۶-۴۲۸.
نیز: رامیار، تاریخ قرآن، ص ۱۱.
به گزارش رامیار (تاریخ قرآن، ص ۱۱) روایات می گویند: «وقتی ابوبکر قرآن را جمع آورد به یاران و اصحاب پیامبر گفت که نامی بر آن بگذارند. پاره‌ای خواستند که آن را «انجیل» بخوانند ولی دیگران را خوش نیامد. کسانی پیشنهاد کردند که آن را «سِفر» بنامند مثل سفرهای پنجگانه یهود. این پیشنهاد نیز رد شد. سرانجام عبدالله بن مسعود گفت: در مهاجرتی که به حبشه کردیم کتابی دیدم که آن را «مصحف» می خواندند. این نام پذیرفته شد و بر قرآن کریم اطلاق کرد. رامیار پس از نقل دو حدیث در این باب و تردید در اعتبار آنها می افزاید این امر نشان می دهد که پس از رحلت رسول اکرم و در زمان خلفای راشدین نام مصحف رایج‌ترین نام بوده است».
با این همه باید افزود که با توجه به کاربرد گسترده اصطلاح «قرآن» در خود قرآن بعید می نماید که در اواخر عمر نبی اسلام نامی جز قرآن نام اصلی این مجموعه بوده باشد. زیرا روشن است که اصطلاح قرآن لزوما به معنای عنوان عام مجموعه آیات منزل نیست چرا که در نخستین آیاتی که در آنها کلمه قرآن آمده و به طور کلی آیات مکی هنوز بخش اصلی این مجموعه هنوز پدید نیامده بود که واجد نام معین و متعین باشد. به عبارت دیگر اصطلاح قرآن هم بر یک آیه صادق است و هم بر یک سوره و هم بر تمام آیات نازل شده بر محمد و مجتمع در کتاب قرآن. چنان که عنوان «کتاب» نیز چنین است.
[۱۴] . نولدکه (ص ۲۵۶) می گوید از برخی گزارشهای ابن سعد در سیره نبوی می توان نتیجه گرفت که در زمان نبی قرآن بر پاره هایی از نخل و پوست نوشته شده بود.
[۱۵] . در این چهارچوب تنها رخدادی که معقول می نماید این است که در هرحال قرآن عملا نمی توانسته در حیات نبی اسلام به عنوان یک کتاب تدوین و تنظیم شده باشد. چرا که هر لحظه احتمال نزول وحی بوده و چنین احتمالی کار تنظیم و جا به جایی آیات را ناممکن می کرده و یا در حالت تعلیق در می آورده است. به ویژه که گفته شده برخی از آیات وحی شده به فرمان پیامبر در قرآن نیامده و یا تکمیل شده است. گرچه قرآن مؤلف ندارد اما حداقل این که محمد را می توان تدوین کننده و به تعبیر امروز سرویراستار قرآن دانست.
[۱۶] . طبق نقل منابع مختلف (بخاری و ابن سعد، ابن داود، ابن عساکر و . . .) زمانی که عمر به ویژه دنبال آیه‌ای از قرآن می گشت و نمی یافت، بدو گفتند که این آیه همراه فلان کس بوده که در جنگ یمامه کشته شده است و این بر نگرانی عمر افزود. این داستان را به هفت روایت بازگفته اند. اما رامیار پس از این گزارش در مورد روایت پیشنهاد عمر به ابوبکر مبنی بر جمع قرآن شرحی می آورد و به دلایلی (از جمله وجود روایات متناقض و یا بیانهای مبالغه آمز و ثناگونه) در صحت این روایات تردید می افکند و در نهایت ادعا می کند حداقل این است که «بازگویی چنین کار و خدایی، خالی از جنبه‌های تبلیغاتی نبوده است». رامیار، تاریخ قرآن، ص ۳۰۳ و ۳۰۴.
[۱۷] . رامیار، تاریخ قرآن، ص ۳۳۴.
[۱۸] . روشن است اگر قبول کنیم که قرآن در زمان پیامبر نه تنها مکتوب مدون (هرچند ناکامل) نیز بوده دیگر چنین اقدامی از سوی مسلمانان و آن هم خلیفه رسول الله عملی بدعت آمیز نبوده تا در آن تردید روا باشد. از این رو یا چنین روایتی جعل است و یا ملاحظات دیگری موجب چنین تردیدی بوده است.
یکی از محققان اسلامی در توجیه عدم تدوین قرآن در زمان پیامبر می نویسد: «چون خداوند به رسول گرامی اسلام (ص) وعده داد که خود نگاهبان و حافظ قرآن است و آن را در قلب آن حضرت تثیب می کند، رسول خدا از نسیان قرآن، احساس امنیت می کرد، لذا کوشش خود را مصروف داشت که امتش قرآن را حفظ کنند و در خاطر بسپارند، و آن را بر آنها می خواند و آنان را اقراء می کرد، و ضمن تلاوت قرآن –احیانا- مردم را موعظه می فرمود، و از طریق تفسیر و تأویل قرآن، فرائض و احکام را به آنها می شناساند. بنابراین پیامبر اسلام در سایه این کوششها از نگارش و جمع قرآن بی‌نیاز بود، چنان که مردم هم –به خاطر آن که پیامبر اسلام در میان آنها به سر می برد- از تخلید و تثبیت قرآن در مصاحف و صحایف بی‌نیاز بودند». حجتی، تاریخ قرآن کریم، ص ۴۳۵.
[۱۹] . این که چرا زید بن ثابت برای چنین کار مهم و خطیری برگزیده شد خود در خور تحقیق و محل تأمل است. زیرا وی در آن زمان بیست و یک سال داشت و انتخاب چنین جوانی در میان انبوه اصحاب میان سال و کهن سال معتبر و با سابقه و خوش سابقه برای جمع قرآن چندان موجه و معقول و در نتیجه مقبول نمی نماید. اگر بتوان از جوانی زید به دلیل این که پیامبر سنت دیرین عربی پیر سالاری را عملا درهم شکسته بود چشم پوشید اما نمی توان به سادگی صلاحیت بیشتر زید در امر خطیر جمع قرآن در قیاس با صحابیان معتبر و نامداری چون علی و ابن مسعود و ابی بن کعب و معاذبن جبل و بسیاری دیگر دفاع کرد. گرچه در مورد شایستگی زید گزافه گویی زیاد شده با این همه در شایستگی وی در امر قرآن از جهات مختلف تردید نیست اما سرآمدی او در جمع انبوه شخصیت‌های با صلاحیت بیشتر قطعا قابل قبول نیست. رامیار در این مورد تحقیق و تأمل کرده و در نهایت با بیان این گزاره درست که به هرحال این انتخاب کننده است که تشخیص می دهد چه کسی صلاحیت بیشتر دارد و چرا باید او را انتخاب کند به این نتیجه می رسد که با توجه به «مجموعه شرایط» در آن زمان «زید از نظر ابوبکر بهترین بود. دو شرط اصلی داشت که او را از دیگران متمایز می ساخت: یکی اعتماد انتخاب کننده به او، و دیگری قرائت او». این محقق می افزاید «زید به ابوبکر وفادار ماند». تاریخ قرآن، ص ۳۱۷-۳۲۲.
[۲۰] . مدرسی طباطبایی. منابع را در همانجا ملاحظه کنید.
طه حسین (الشیخان، ص ۱۰۲) می گوید زید نصی از قرآن نمی پذیرفت مگر این که آن را نزد یکی دیگر از یاران پیامبر نیز بیابد.
نیز»: رامیار، تاریخ قرآن، ص ۳۰۹.
[۲۱] . رامیار (تاریخ قرآن ص ۳۱۲-۳۱۳) در توجیه عدم پذیرش دعوی عمر می نویسد: «با این که خود [تنظیم کنندگان قران] می دانستند که رجم از فرائض است و رسول خدا آن را اجرا می کرده و پس از آن نیز جاری شد، و عمر خود رکن اساسی این جمع بود، ولی چون شهادت یک نفر به تنهایی قابل قبول نبود، آنچه را عمر به نام آیه آورد و عرضه کرد، از او نپذیرفتند». هرچند نویسنده در ادامه سخن خود مدعی است در عین فریضه بودن حکم رجم و اجراشدن آن در زمان پیامبر و پس از آن، اما باز به نقل خود عمر پیامبر خود نخواسته بود این حکم در متن قرآن گنجانده شود و آیه مورد ادعای عمر نیز آیه نبود.
اما روشن نیست که چرا پیامبر مانع قرار گرفتن حکم یک فریضه الهی در متن قرآن شده بود که از طریق وحی تشریع شده بود؟ مثلا نسخ شده بود؟ در این صورت هیئت تنظیم کننده قرآن می توانستند به سادگی به نسخ استناد کنند و دیگر نه نیازی به شاهد داشت و نه دیگر جایی برای اصرارهای عمر و تدوام دعوی او حتی تا پایان عمرش باقی می ماند.
وانگهی دعوی رامیار مبنی بر اجراشدن رجم در زمان پیامبر و استدلال وی جای تأمل دارد. ایشان می گوید «این حکم در کتاب مقدس نیز بوده (سفر لاویان، فصل بیستم، آیه ۱۰) و شکی نیست که تصور شود در زمان رسول خدا هم اجرا می شده، چرا که در قرآن مجید (انعام، ۹۰) احکام الهی تا به فرمان قرآن نسخ نشده معتبر و مجاز شناخته شده است». اولا این که دین اسلام و قرآن مصدق دینهای توحیدی و ابراهیمی پیشین بوده و شریعت اسلام نیز به ویژه در آغاز برخی احکام اجتماعی و حتی عبادی ادیان قبلی و بیشتر یهودیت را اجرا می کرده تردید نیست اما این که هرگز قرار پیامبر و وحی اجرای شرایع کهن به طور کامل نبوده و از هیچ آیه قرآن نیز چنین چیزی استنباط نمی شود و آیه مورد اشاره رامیار و چند آیه بعد نیز چنین سخنی را نشان نمی دهند. ثانیا این که پیامبر حکم رجم را اجرا می کرده نیاز به مستندات نقلی و عقلی استوار دارد و چنین مستنداتی وجود ندارد و از این رو خود وی به طور تردید آمیز می گوید «شکی نیست که تصور شود در زمان رسول خدا هم اجرا می شده». با گزاره «تصور شود» نمی توان مدعایی چنین بزرگ و اثرگذار را مدلل کرد. قابل ذکر این که اخیرا یکی از محققان (امیر ترکاشوند) در تحقیق خود با عنوان «نسخ سنگسار توسط اسلام» ادعا کرده که در اسلام نه تنها حکم سنتی و یهودی رجم پذیرفته نشده بلکه شریعت اسلام آن را نسخ کرده است. این رساله در شهریور ۱۳۹۱ در رسانه‌های مجازی انتشار یافته است.
[۲۲] . رامیار، تاریخ قرآن، ص ۳۱۰.
[۲۳] . حجتی، تاریخ قرآن کریمف ص ۴۲۵.
[۲۴] . رامیار، تاریخ قرآن، ص ۳۱۳ و ۳۱۶-۳۱۷.
یعقوبی، تاریخ، ترجمه، جلد ۲، ص ۱۵ می گوید ابوبکر بیست و پنج مرد از قریش و پنجاه مرد از انصار را نشانید و گفت: قرآن را بنویسید و بر سعیدبن عاص عرصه بدارید چه او مردی است فصیح. اما این گزارش حداقل در مورد سعیدبن عاص راست نمی آید چرا که در این زمان سعید نوجوانی در حدود دوازده سال بود و نمی توانست چنین موقعیتی داشته باشد.
[۲۵] . رامیار، تاریخ قرآن، ص ۳۹۳.
[۲۶] . یعقوبی، تاریخ، ترجمه، جلد ۲، ص ۱۵.
نیز: نولدکه، ۲۴۶-۲۴۸.
نیز: طه حسین، الشیخان، ۱۰۲.
نیز: رامیار، تاریخ قرآن، ص ۳۲۳-۳۲۶ و ۳۳۷.
قابل ذکر این که نوع و جنس اوراق کتابت شده مختلف و متنوع ذکر شده است.
احمدیان در پایان کتاب «سیمای خلیفه دوم عمربن خطاب» عکس آیاتی از سوره بقره را آورده که به خط کوفی قدیم است و گفته شده که از قرآن ابوبکر است و به وسیله کردچی شیرتری محقق و رئیس دانشگاه توکیو در کتاب «شرق اسلامی» منتشر شده است. حجتی (تاریح قرآن کریم، ص ۴۳۴) همین گزارش را آورده و افزوده «این که این برگ از نوشته قرآنی از علائم املایی برخوردار است، نمی تواند نسخه ابی ابی بکر و یا مربوط به زمان او باشد».
نیز: مدرسی طباطبایی و منابع وی.
[۲۷] . رامیار، تاریخ قرآن، ص ۳۱۳-۳۱۴). گرچه برخی این رخداد را به دوران عثمان نسبت داده اند که خود او به درستی و وثاقت دو آیه شهادت داده است اما گویا این حادثه در زمان ابوبکر اتفاق افتاده است. نیز در پاره‌ای روایات فقدان آیتی از سوره احزاب را به دوران ابوبکر نسبت داده اند.
اما خزیمه به دلیل قبول شهادت وی به جای دو نفر در زمان پیامبر به «ذوالشهادتین» شهرت داشت و از این رو بسیار معتبر متعمد شمرده می شود و به این دلیل شهادت او به جای دو شاهد پذیرفته شد. وی در جریان جدالهای فکری‌سیاسی نیم قرن نخست جانب علی را گرفت و در پیکار صفین در سپاه علی بود و در همان جنگ کشته شد.
[۲۸] . این خبر را مدرسی طباطبایی از منابع مختلف (از جمله الاتقان سیوطی) نقل کرده اما روشن نیست که چرا مدعای عمر مبنی بر حذف آیه‌ای در قران ابوبکر مورد اعتنا قرار نگرفته و اصلا روشن نیست چرا و به چه دلیل آیه‌ای حذف و سانسور شده است. آن هم در حالتی که از حمایت سه متخصص و سه شخصیت معتبر و معتمد در آن زمان از مدعای برخوردار بود.
[۲۹] . محتمل است که اصولا انکار مرگ پیامبر و سخن عمر مبنی بر عدم اطلاع از آیه مورد اشاره آگاهانه و به عمد بوده است.
[۳۰] . نولدکه، ص ۳۱۱-۳۱۲ و ۳۱۵-۳۱۶.
[۳۱] . ابن اثیر (سیر اعلام النبلاء، جلد ۲، ص ۶) حافظان قرآن مقتول در جریان یمامه را به روایتی سیصد و هفتاد و به قولی هفتاد نفر ذکر می کند.
[۳۲] . نولدکه (ص ۱۴۲) می نویسد از برخی از گزارشهای تاریخی بر می آید که در همان نیم قرن نخست نیز همگان از قرآن اطلاع کافی نداشته و یا از آن چیزی در حافظه نداشتند تا چه رسد به حفظ تمامی آن. او به نمونهایی اشاره می کند.
نیز: رامیار، تاریخ قرآن، ص ۳۹۴.
[۳۳] . نولدکه، ص ۲۵۲-۲۵۴.
رامیار (تاریخ قرآن، ص ۳۲۹-۳۳۲) نیز در باره انگیزه ابوبکر در کار جمع قرآن تأمل می کند. او نیز انگیزه احساس ضرورت جمع و حفظ قرآن در پی کشته شدن حافظان قرآن را منطقی و معقول نمی یابد و او بر این گمان است که از راههای دیگر نیز امکان داشت از نابودی قرآن حفاظت کرد. نویسنده پس از طرح برخی ابهامات و «سکوت‌های تاریخ» در نهایت به این نتیجه می رسد که خلیفه در میان اصحاب نامدار صاحب مصحف مصحفی نداشت و «فرد اول دستگاه خلافت و حکومت، نباید چیزی از دیگران کم داشته باشد. شهرت مصاحف بر سر زبانها بود و خلیفه نمی توانست کم از آنها باشد. این بود که از همان توجه به قرآن بهره جستند. بدین ترتیب هم خلیفه چون برگزیدگان دیگر صحابه، مصحفی «بین الدفتین» داشت و هم کلام خدا و قانون اساسی جامعه اسلامی تدوین گردید».
اما این انگیزه خوانی رامیار چندان موجه نمی نماید و حداقل اثبات آن به شواهد و قراین جدی تر نیاز دارد.

Share:

More Posts

Send Us A Message