میخواستم این پرسش را با شما در میان بگذاریم که شانس عقلانی شدن و به پندار من انسانی(تر) شدن فقه و کلا رفرم در برداشت از دین در چه حالت بیشتر است: در حالتی که فقها در قدرت هستند یا در حالتی که از قدرت برکنار شدهاند.nnمن بارها نوشتهام که قرآن اکنون یک متن استراتژیک است، یعنی موضوع قدرت است و چیزی را که موضوع قدرت است نمیتوان به عنوان متن مورد تفسیر آزاد و بی غل و غش قرار داد.nnبسیار مایلم که نظر شما را در این مورد بدانمnnدر مورد «استرتژیک بودن متن قرآن در حال حاضر» می توانم بگویم که در نظامهای شبه دینی خلافت و سلطنت در تمام ادوار تاریخ اسلام محورفقه بوده نه لزوما قرآن؛ هر چند قرآن هم به عنوان متن اصیل و مورد اجماع مسلمانان نقش داشته و تا حدودی محور بوده است.nاما در مورد پرسش شما. اگر مرادتان را درست دریافته باشم، می توان پاسخ را چنین تقریر کرد:nدر موضوع نقد آزاد و به تعبیر شما بی غل و غش دین و فقه و به ویژه قرآن قطعا برداشت شما درست است، چرا که قدرت متمسک به دین و مستظهر به حمایت متولیان دین (روحانیان و فقیهان) هر گز نمی گذارد که دین رسمی و قرائت رسمی از دین و متون و منابع دینی به ویژه در سطح عمومی مورد نقد و بررسی عالمانه و بی طرفانه قرار بگیرد و تجربه مکرر نشان می دهد که هر نوع نقد جدی و به طور خاص غیر مؤمنانه و رادیکال دین و متون دینی با اعمال انواع محدودیت و چه بسا سرکوبی و خشونت مواجه خواهد شد. این البته در تمام ادیان (یهودیت، مسیحیت، زرتشتیت عصر ساسانی و اسلام) رخ داده است. دلایل آن روشن است. وقتی دین مشروعیت بخش قدرت است و در نظامهای دینی عملا فقط یک تفسیر از دین رسمیت پیدا می کند و در عمل مجاز است، طبعا هر نوع تفسیر دگراندیشانه (حتی مؤمنانه) قرائت رسمی و حکومتی را به چالش می کشد و خلل در ارکان قدرت ایجاد می شود. مخصوصا نظامهای دینی عمدتا متکی به افکار و عواطف انبوه مؤمنان بی دانش اما متعصب است و نقد و ایجاد رخنه در افکار و آموزه های مذهبی عوام موجب تردید در دین باوری مردم و در نهایت سستی پایه های مشروعیت بخش قدرت خواهد بود. بدیهی است که در واکنشهای سرکوبگرانه هم انگیزه های خاص دینی نقش دارد و هم حفظ منافع و تداوم اقتدار حاکمان. تاریخ نشان می دهد که در چنین نظامهایی غالبا توده های مردم روحانیان و حتی سلاطین ظاهرا عرفی را به سرکوبی کفرگویان تشویق و حتی مجبور می کنند.nاما مطبی که در جلسه در پاسخ پرسش شما گفتم، در مورد فقه و نوآوری در فقه و اجتهاد است نه نقد دین و اصول متقن دین. در این مورد به اجمال عرض می کنم که در نظامهای دینی به طور طبیعی و قهری امکان تجدید نظر و تحول و نوآوری بیشتر است تا در نظامهای غیر مذهبی. دلیل اصلی آن نیز این است که در حکومتی که قرار است از طریق احکام شرعی مدیریت شود و نظام حقوقی از این طریق تدوین و اجرا گردد، ناگزیر در مواردی اجتهاد در احکام ضروری خواهد بود. چرا که در هرحال نمی توان برای مسائل و موضوعات تازه (به تعبیر فقهی «مسائل مستحدثه») همیشه از راه حلهای کهنه استفاده کرد. این است که هم در قرآن احکام ناسخ و منسوخ داریم و هم پس از پامبر ابوبکر و بعدها خلفای دیگر دست به تغییر احکام می زنند و هم از قرن دوم علم فقه و اجتهاد پیدا می شود و مکاتب فقهی بزرگ و فقیهان و مجتهدان بزرگ و صاحب مکتب ظهور پیدا می کنند. به ویژه در جهان سنت و تا زمان ما در هرحال فقه متولی نظام حقوقی بود و به ویژه در قلمرو حقوق مدنی و امور کیفری فقه و فقیهان متصدی بوده و به طور خاص قضاوت از وظایف خاص فقیهان شمرده می شد. فقه حنفی تا پایان دوران خلافت عباسی فقه حکومتی بوده و قاضی القضات حنفی به فرمان خلیفه به کار گمارده می شد و به همین دلیل فقه حنفی غنی تر از فقه مذاهب دیگر سنی است. در این زمینه دهها کتاب مهم نوشته شده که هم در قلمرو احکام و اندیشه سیاسی نظریه پردازی شده و هم در حوزه حقوق مدنی. از ماوردی و «احکام السلطانیه» اش در قرن چهارم بگیرید تا ابن ازرق اندلسی و کتاب «بدایع السلک و طبایع الملک» وی در قرن نهم هجری. به همین دلیل است که فقه سنی در کنار حکومتها از فقه شیعه و فرقه های فرعی دیگر غنی تر و مبسوط تر است. فقه شیعی از دوران مشروطه به بعد است که به چالش کشیده شده و در بوته آزمون قرار گرفته و در جمهوری اسلامی به تله افتاده و اکنون برای خروج از این تله تلاش می کند. به رغم ناکامی فقه سیاسی و قضایی سنتی شیعی تغییرات قابل توجهی به ضرورت در این سی سال در آرای فقهی کسانی چون خمینی، منتظری، صانعی، موسوی اردبیلی، جناتی، معرفت و . . .رخ داده است. یک نمونه آن مقالات اخیر آقای کدیور در جرس در مورد موضوع ارتداد و بررسی فقهی و قرانی آن است که احتمالا ملاحظه کرده اید. این نوع افکار و تحولات دقیقا با عطف به تجربه حکومت اسلامی کنونی رخ داده و جز این تقریبا ممکن نبود. برخی از این افراد گرچه در مقاطعی به شکلی از حکومت کنار رفته و یا کنار گذاشته شده اند اما محصول حکومت دینی-فقهی اند. به همین دلیل است که فقیهان کاملا سنتی و بی اعتقاد به حکومت دینی و فقهی در این سی سال چندان به تغییر و نواندیشی تن نداده اند. قطعا توضیح بیشتر محتاج بحثهای تفصیلی تر است. nn
پخش فیلم حمله به کوی دانشگاه در روزهای پس از 22 خرداد در تلویزیون بی بی سی فارسی
چهار شنبه 5 اسفند 88 / 24 فوریه 2010 1 روز دوشنبه شخصی به نام آقای علی افشاری به دیدنم آمد و طبق قرار قبلی