زمینه های اجتماعی برآمدن علمای شیعی

در آغاز باید دانست که نهاد پیشوایان دینی همزاد دین و دعوت دینی پیامبران است. هرچند دین بدون نهاد صد البته مطلوب است چرا که این نهاد رهبری مذهبی بوده که در تاریخ همواره سنگ روی قبر دیانت بوده ولی در عمل تا حدود زیادی گریزناپذیر بوده است. این یک قاعده است تا زمانی که پدیده ای به پرسشی و یا نیازی پاسخ می دهد پایدار خواهد ماند.

اما در اسلام برآمدن علما و نهادی شدن آن سلسله و طبقه علما معلول نیازها و عوامل پیچیده ای است. در آغاز کسانی پیدا شدن با عنوان راویان حدیث و یا مفسران قرآن که تلاش کردند به خلاء فقدان رهبری نبی اسلام پاسخ دهند. بعدتر از درون همین جریان مجتهدان و ارباب فتوا پیدا شدند و مرجعیت شرعی و فقهی را بر عهده گرفتند. اینان هم مفسر دین شمرده می شدند و هم مجتهد که در احکام شرعی فردی یا اجتماعی برای پیروان و مؤمنان تعیین تکلیف می کردند.

هرچند نهاد علما در اسلام در تمام فرقه ها زمینه ها و عوامل مشترکی دارد ولی در تشیع امامی زمینه های مشخص و ویژه ای دارد که موضوع محوری ما در این گفتار است. عوامل تعیین کننده در برآمدن اجتماعی و سیاسی علمای شیعی را می توان چنین برشمرد:

  1. نقابت سادات
  2. ادعای نیابت عامه از طرف امام غایب
  3. حق انحصاری دریافت خمس و وجوهات شرعی که دستمایه اقتدار اقتصادی فقیهان شمرده می شود.
  4. همکاری با حاکمان در طول تاریخ تشیع
  5. دعوی سلطنت فقیه به وسیله محقق کرکی
  6. جنگ های ایران و روس و فتواهای جهادیه فقیهان در این جنگ ها
  7. ماجرای تحریم تنباکو و موفقیت آن
  8. رخداد مهم مشروطه که تقریبا علما به عنوان موافق و یا مخالف در آن حضوری اثرگذار داشتند.    
  9. تولیت موقوفات
  10. تصدی انحصاری امر مهم قضاوت
  11. استفاده ار حربه تکفیر مخالفان و منتقدان
  12. مرجعیت دینی و صدور فتوا
  13. تقلید و تقلید از اعلم
  14. بست نشینی در اماکن مذهبی از جمله در بیوت علما
  15. برخورد تند و سرکوبگرانه در عصر پهلوی اول و تا حدودی در عصر پهلوی دوم.   
  16. حمایت های گاه و بیگاه برخی از علما از ستمدیدگان در برابر مظالم حاکمان و امیران

Share:

More Posts

Send Us A Message