سه شنبه 2 تیر 88 / 23 ژوئن 2009
1
امروز ساعت یازده و نیم از لندن به استکهلم (سوئد) پرواز کردم. از قبل قرار گذاشته بودم پس از لندن سری به دوستان در سوئد و آلمان و فرانسه بزنم. اکنون به سوئد و پس از آن به جاهای دیگر خواهم رفت. از آنجا که ممکن بود تنها در فرودگاه مشکل پیش بیاید آقای علی عطار از دوستان کارمند بی بی سی با من به فرودگاه آمد و کارهای مقدماتی را انجام داد. واقعا بچه های بی بی سی در این مدت خیلی زحمت کشده و محبت کردند.
در فرودگاه استکلهم هنگام دیدن پاسپورت مأمور پرسش هایی کرد که به برخی پاسخ دادم اما سرانجام با بن بست مواجه شدیم. او نیز دست بردار نبود و با این که با چند جا صحبت کرد اما همچنان مرا معطل نگهداشت. به هر شکلی تلاش کردم که مشکل و ابهام را برطرف کنم اما گویا پاسخ پرسش های او نبود. حسابی کلافه شده بودم. مشکل اصلی و سوءظن از ایرنی بودنم ناشی شده بود. بارها به مسؤلان کشور بد گفتم که چنین موجب بی اعتباری ایرانیان در جهان شده اند. نیم ساعتی معطل شدم و سرانجام با تلفن موبایل با دوستم ناصر تماس گرفتم و از طریق او مشکل حل شد. گویا مأمور می پرسید در سوئد کجا خواهم رفت و من به دلیل ندانستن زبان نمی توانسم پاسخ او را بدهم. خوب شد که ناصر در منزل بود و گرنه دچار مشکل جدی می شدم. به خیر گذشت.
2
خبر زیادی از ایران ندارم اما به روایت شنیده ها و خوانده های جسته و گریخته، تجمعات و اعتراضات پراکنده در تهران و شهرستانها ادمه دارد.
3
پس از ورود به منزل خانم زینت هاشمی و همسرشان آقای عقیلی به دیدنم آمدند و در ضمن گفتگویی نیز برای رادیو پژواک (بخش فارسی رادیوی دولتی سوئد) انجام دادند که در بارة تحولات جاری ایران بود.
چهارشنبه 3 تیر 88 / 4 2 ژوئن 2009
1
خبر مهم امروز تظاهرات در مناطق مختلف تهران و بویژه در میدان بهارستان است که گویا حدود پنجاه هزار نفر شرکت کرده بودند اما با سرکوب شدید مواجه شدند. این سرکوبی چندان بوده است که در جهان انعکاس گسترده یافته است. گرچه از تلفات این برخورد اطلاع دقیقی در دست نیست اما از جمله به طور قطع یک دختر نوزده ساله کشته شده و افراد زیادی مجروح شده اند. دستگیری های همچنان ادامه دارد.
2
عصر امروز خطبة عقد آقای حسن حمیدی و خانم سارا محمدی مطلق را خواندم. حسن از همسرش جدا شده و از او دو دختر دارد و سارا نیز از همسرش جداشده و از او سه فرزند دارد. ظاهرا به هم علاقه دارند. خطبه در منزل خانم سارا بود و فقط سه فرزند سارا حضور داشتند و شام نیز در آنجا مهمان بودیم. زندگی و سرنوشت این خانم خوب و مهربان در عین جالب بودن پر رنج بوده است. بسیاری از ایرانیان خارج از کشور دارای زندگی تراژیک هستند. در بدری ها و جدایی ها و تنهای ها و سختی های بسیار در زندگی آنان دیده می شود.
یادداشت های روزانه – قسمت صدو چهارم
یکشنبه 29 خرداد 1401