اشاره: چندی پیش دوست دانشورم مهدی جامی اقتراحی را از سوی تارنمای «آسو» برای من فرستاد و خواست که به موضوع به هم پیوسته ای در باره تاریخ و فرهنگ ایران پاسخ دهم. اول «متون فرهنگ ایران» و دوم «خادمان فرهنگ ایران». من هم پاسخ مثبت داده و فرستادم. اکنون این نوشته همراه مطالب بسیار خوب و خواندنی دیگر در نشریه ای مستقل با عنوان «ایران فرهنگی» جداگانه منتشر شده است. بیفزایم مشکل آن بود که قید شده بود گزینه ها حداکثر از دوازده نگذرد و این البته انتخابها را سخت محدود می کرد.
حال من در اینجا اول پاسخ خودم را بازنشر می کنم و بعد لینک نشریه را بارگذاری می کنم. زیرا دریغ است که اهل تحقیق و ایران دوست از مقالات و مصاحبه ها و پاسخ های شخصیت های مهم فرهنگی ایران و تاجیکستان و افغانستان استفاده نکنند. با سپاس از آسو و جناب جامی.
متون فرهنگ ایران
کلیله و دمنه (این کتاب که به زبان برخی حیوانات است و گنجینه ای از حکایات و ادب و تربیت است در اصل به زبان هندی بوده و در زمان ساسانیان به پارسی برگردانده شده و در پس از اسلام به دست ابن مقفع به عربی ترجمه شد و در زمان سامانیان از عربی به پارسی میانه ترجمه شد و بعدها بارها و بارها ترجمه و منتشر شده است. البته در ادوار مختلف و در ترجمه های متنوع قبضی و بسطی یافته است. در هرحال این کتاب از اثرگذارترین گنجینه های ادب و تربیت پارسی در طول قرنهاست و پیوسته خوانده می شود).
آثارالباقیه (اثر پر ارج و مهم ابوریحان بیرونی است. این کتاب یکی از منابع مهم انتقال تاریخ و ادب اساطیری و واقعی ایران پیش از اسلام به دوران پس از اسلام است و نمی توان و نباید از آن غافل بود. به ویژه تاریخ نگاری معقول و تا حدودی علمی بیرونی بر ارج و اهمیت آن افزوده است. ترجمه پارسی آن به دست اکبر دانا سرشت بر اهمیت آن در ایران معاصر افزود است).
سنی الملوک (اثر مهم حمزه اصفهانی است. این منبع مهم که با عنوان «تاریخ پیامبران و پادشاهان) به پارسی هم ترجمه شده در انتقال تاریخ پادشاهان و ادب ایران پیش از اسلام مهم و مفید است. قرنهاست که خوانده می شود گزارش های حمزه اصفهانی در باب تاریخ ملوک ایرانی همواره برای تاریخ نگاران و علاقه مندان به تاریخ و ادب ایران مهم و مفید بوده و هست). در همین زمینه تاریخ ثعالبی نیز مهم و قابل توجه است.
سیرالملوک (یا ساست نامه اثر خواجه نظام الملک طوسی از اثرگذارترن متون پارسی است که در سده پنجم نگارش یافته و هنوز هم اهمیت خود را حفظ کرده و به همین دلیل همواره مورد استناد قرار می گیرد).
تاریخ بیهقی (این کتاب که گفته شده در اصل 30 جلد بوده ولی اکنون پنج جلد از آن در دست است به وسیله ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی نوشته در تاریخ غزنویان و تا حدودی صفاریان و سامانیان است. تاریخ بیهقی از دو نظر اهمیت دارد یکی از نظر تاریخ نگاری و شیوه تاریخ نگاری – به ویژه تاریخ روزگار نویسنده است – و دیگر نثر فخیم و پخته بیهقی است که هنوز هم اهمیت و حلاوت خود را در نثر و ادب پارسی حفظ کرده است).
تاریخ طبری (یا تاریخ الرسل والملوک اثر ماندگار ابن جریر طبری بی نیاز از توصیف است. هرچند کتاب به عربی است ولی از آنجا که طبری ایرانی تبار است و مازنی، بخش اصلی گزارش های خود را حتی از قرن اول به حوادث واقع شده در سرزمین های مختلف ایران کهن اختصاص داده است. از جمله گزارش های او از نواحی خراسان بزرگ و آسیای میانه مهم است و قابل توجه)
شاهنامه (اثر ماندگار حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی نیز بی نیاز از بیان است. به هرحال این اثر حجیم روایتگر تاریخ اساطیری و واقعی ایران کهن است. او خود به خلق و اهمیت این اثر آگاه بوده است که گفته در «این سال سی / بسی رنج برده» تا «عجم زنده» کند «به بدین پارسی». این اثر نیز هم اهمیت تاریخی دارد و هم اثری است ادبی و بی همتا. ایران بدون شاهنامه چیزی کم دارد).
مثنوی مولوی (شاید کمتر اثری است که در زبان پارسی به اندازه مثنوی بلند مولانا جلال الدین محمد بلخی در اذهان عام و خاص اثرگذار بوده باشد. اهمیت مثنوی معنوی یکی در گنجیه داستان ها و حکایات و امثال و حکم است و دیگر در ادب تعلیمی و اخلاقی و عرفانی در میان مسلمانان. به ویژه در زمان ما مثنوی در سطح ادب عرفانی و اخلاق جهانی نیز خوش درخشید است)
گلستان سعدی (سعدی و گلستانش نیز چندان نیاز به معرفی و یا بیان اهمیت آن در ذهن و زبان ایرانیان ندارد. سعدی آموزگار اخلاق و تربیت ایرانیان در این هفتصد سال است. هنوز هم سعدی جایگاه بلند خود را در ذهن و زبان ایرانیان حفظ کرده است)
لغت نامه دهخدا (اثر ماندگار علی اکبر دهخدا در روزگار ما لغت نامه است. این کار سترگ و پر حجم گنجینه ای است از لغت و تاریخ و ادب و دیگر اجزای فرهنگ ایرانی و پارسی که اکنون مورد استقبال ایرانیان است و به نظر می رسد با گذشت زمان اهمیت و اثرگذاری آن افزون تر خواهد شد).
تاریخ ایران باستان (اثر مهم حسن پیرنیا که از جهاتی مهم است و با گذشت زمان اهمیت بیشتری پیدا می کند. بیشترین اهمیت این اثر آن است که در تاریخ نگاری علمی مدرن پیشگام است. او از منابع غربی قدیم و یونانی و جدید نیز استفاده کرده است. البته امروز پس از حدود یک قرن تحقیقات مهم تری و تازه تری در تاریخ ایران باستان انجام شده که برخی گزارش های کهن را به چالش می کشد)
دیوان حافظ (واقعا آیا نیازی است که در اهمیت و نقش دیوان حافظ در ذهن و ضمیر و ادب و اخلاق ایرانی چیزی گفته شود؟ شمار زیادی از ادبیات شیرین حافظ – مانند سعدی و مولوی- به صورت مثل در آمده و پیوسته به وسیله عام و خاص بازگو می شود. حتی اگر صرفا به رواج فال حافظ توجه کنیم، اثرگذاری اشعار حافظ بی مانند می نماید).
خادمان فرهنگ ایران معاصر
میرزا آقا خان کرمانی (کرمانی با تمام حرف و حدیث هایی که پیرامون اوست به ویژه در تاریخ نگاری ایرانی مدرن مقام بالایی دارد و فکر می کنم می توان او را از اثرگذاران قرن اخیر دانست. هرچند او بیشتر در شمار فعالان سیاسی تعریف می شود ولی او در ادبیات و به ویژه در تولید نوعی ملی گرایی ایرانی نقش پیشگام دارد)
محمدعلی جمال زاده (جمال زاده را پدر رمان نویسی مدرن ایران می دانند و به هرحال وی مقام بلندی در ادب مدرن ایران دارد و بسیاری از او اثر پذیرفته اند).
محمدعلی فروغی (محمدعلی فروغی ذکاء الملک دانشمند و ادیب و اهل فلسفه و سیاستمدار معاصر ایرانی است که از جهات مختلف در روزگار ما اثرگذار بوده است. حتی اگر فقط کتاب «سیر حکمت در اروپا»ی او، اثری که برای اولین بار یک دوره تاریخ فلسفه غرب را به ایرانیان آموخت، در نظر بگیریم نقش علمی و فکری و ادبی فروغی آشکار می شود).
محمدخان قزوینی (قزینی سهم مهمی در تحقیق مدرن علمی و نیز در تاریخ شناسی و ادب شناسی ایران معاصر دارد. آثار او هنوز هم الگویی برای تدقیق پژوهشگران است).
پرویز ناتل خانلری (خانلری اهل ادب و لغت شناس و زبان شناس و شعر و شاعری بوده است. با این که اهل سیاست هم بود ولی نیک نام ماند و بیشتر به ادب و سخن و تحقیقات معتبر شناخته شده است).
احمد کسروی (کسروی، به رغم برخی افراطی گری هایش، در ادب و تارخ نگاری معاصر ایران سهم مهمی دارد. آثاری چون «شهریاران گمنام» و یا «تاریخ مشروطه» و مهم تر «تاریخ هجده ساله آذربایجا» اثرگذار بوده و در شمار منابع دست اول تاریخ ایران اند. افزون برآن، نقدهای تند و رادیکال (هرچند در موارد افراطی و نامعقول) بر اسلام و تشیع و بهائیت و مانند آنها نیز سهم مهمی در نقد و نقادی ایران معاصر دارد)
صادق هدایت (هدایت در سطح داخلی و بیشتر در سطح جهانی نمایده ادب و اندیشه ناسیونالیستی ایران معاصر است. ترجمه برخی آثارش (به ویژه بوف کور) به زبانهای اروپایی و نیز تولید انبوه کتاب و مقاله در باره هدایت و آثار و افکارش، خود نشانه آشکاری است از اثرگذاری او)
احسان یارشاطر (یارشاطر عمری دراز یافت و در بازنویسی و بازخوانی تاریخ و فرهنگ ایرانی آثار مهمی به یادگار گذاشته است. همکاری او با نهادهای مهمی چون تدوین «تاریخ کمبریج» و بیشتر از آن تأسیس نهاد فرهنگی مهمی چون «ایرانیکا» از سهم و نقش وی در پاسداری از تاریخ و فرهنگ ایرانی حکات می کند)
مهرداد بهار (مهرداد بهار از اسطوره شناسان نامدار ایرانی است که (البته در کنار کسانی چون اسماعیل پور و احمد تفضلی و ژاله آموزگار) در بازنویسی تاریخ و ادب و فرهنگ اساطیری و غیر اساطیری ایرانی و نیز برگردان برخی از آثار ایران شناسی غربیان به پارسی نقش اثرگذاری داشته و دارند)
مهدی اخوان ثالث (هرچند شعر و شاعری در ایران معاصر – مانند گذشته – سهم مهمی در انتقال فرهنگ و هنر و ادب پارسی نسل های گذشته به امروز داشته اند ولی به گمانم مهدی اخوان ثالث سهم مهم تری داشته است. اثرگذاری او از دو بابت است. یکی از بابت فخامت کلام و بلاغت در شعر پارسی و دیگر این که او گرایش آشکاری به ایران کهن داشته و به نوعی ادب و اندیشه و فرهنگ دیرین ایرانی را به روزگار ما منتقل کرده است)
علی شریعتی (اهمیت و اثرگذاری شریعتی بیشتر از آن روست که او اولا- وی نماینده توانایی در نثر پارسی معاصر خراسانی بوده – نثری که با اندیشه و ادب عرفان خراسانی عجین است – و دیگر این که او در موضوع مهم تعیین نسبت دین و ملیت در تاریخ ایران و در دوران معاصر آرای بدیع و خلاقی ارائه داده است – بنگرید به مجموعه آثار شمارع 27 با عنوان «بازیابی هویت ایرانی – اسلامی» – و ثالثا- این شریعتی بود که بیش از دیگران شماری از اصلاحات مدرن را در قلمرو دین و جامعه و سیاست وارد حوزه ادبیات دینی معاصر ایران کرده است)
محمدرضا شجریان (هرچند هنر تلفیقی شعر و موسیقی، همواره از مهم ترین حاملان اندیشه و فرهنگ و ادب ایرانی بوده و حداقل از روزگار باربد و نکیسا چنین روندی طی شده و در روزگار ما نیز این گونه بوده و هست ولی به نظر می رسد سهم محمدرضا شجریان در این زمینه سهم بی مانندی است. شجریان – به ویژه با نشان دادن برخی مسئولیت های اجتماعی اش – توانسته در افق درخشانی از شعر و ادب کلاسیک ایرانی البته همراه با برخی نوآوری ها، بنشیند و به حق به لقب «خسرو آواز ایران» ملقب شود. اثرگذاری او بدان حد است که او خود مکتبی شده و پیروان هنری فراوانی یافته است).