اشاره: این مقاله به قلم آقای دکتر محمد برقعی است و پیش از این در سایت زیتون منتشر شده استnnدرک و توجیه و دفاع از قرآن در جهان کنونی، با تسلط عقل جدید و مقبولیت یافتن علم، برای مسلمانان اشکالات فراوانی ایجاد کرده است. این اشکالات دهها برابر قویتر از آنچه است که تورات و انجیل با آن مواجه شدند. زیرا در عصر اینترنت و ارتباطات گسترده، فقط اهل فن درگیر نیستند، که میلیونها نفر پای در میدان ایراد و پاسخ میگذارند. گفته یک ملای روستایی تا اقصی نقاط جهان، به سخره یا تأیید، میرود.nnاین حملات اگر محدود به حوزه علم و عقل جدید و عوارض فسون زدایی از جهان بود، میشد از آن گریخت. ازجمله این که اگر از دو پاره شدن ماه (شقالقمر) با هیچ استدلالی نمیتوان دفاع کرد، میتوان آن را نمادین خواند. بگذریم که مومنان در مقبول نشان دادن آن در جهان پیشامدرن کمتر مشکل داشتند، زیرا معجزه بخشی از نگاه مردم آن زمان به جهان بود.nnاما آنچه این بررسی و نقد قرآن را بارها جدیتر کرده و از آن مثل باورهای یهود و مسیحی نمیتوان به اغماض گذشت، آن است که اسلام همهجا فعالانه وارد عمل شده و توجه عالم و عامی را در جهان به خود جلب کرده است. قرآنی که در غرب نایاب بود، حال از پرفروشترین کتابها شده است و برای ما ایرانیان که درزیرلوای حکومت دینی به سر میبریم، این حساسیت بهمراتب بیشتر است؛ زیرا اسلام نه تنها در تمام لحظات هشیاری ما دخالت دارد، که حتی در خواب هم تنهایمان نمیگذارد. لذا اسلام دیگر در حاشیه نیست که سهل گیرانه بتوان از آن گذشت. حال، در مقایسه با چند دهه قبل، این سخن حافظ شامل اسلام میشود «آسوده در کنار چو پرگار میشدم / دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت»nnمسلمانان دین خود را دین رحمت میخوانند، اما با عملکرد داعش و طالبان و دهها گروه دیگر، و در ایران با کشتار ۶۷ و عملکرد حاکمان دینی این ادعا سخت زیر سؤال است.nدیگر یک فرد تحصیلکرده مسلمان که هیچ، یک فرد عامی هم که از نظریه تکامل سخنی شنیده باشد، مطالبی را که دو عضو صاحبنام مجلس خبرگان، در کتابشان در مورد چگونگی پیدایش حیوانات نوشتهاند، باور نمیکند. ایشان مدعی شده بودند که فیل آدمی بود در بحرین که چون احترام مادرش را نگه نداشت، خدا او را تبدیل به این حیوان کرد. و البته اینگونه دلایل را برای پیدایش میمون و چندی دیگر از حیوانات چندی آوردهاند (۱).nnازاینروی اسلام از همه جوانب مورد هجوم سنگینی است. از بسیاری اشخاص این سؤالات را میشنویم که: آیا خشونت در دین اسلام نهادینه نیست؟ آیا داعش و طالبان یا قاضیهای دادگاههای ایران، مسلمانان واقعی نیستند؟ آیا دین رحمت بودن ساخته ذهن مسلمانان نیست؟ آیا رفتن حتی خاک نعلین پیامبر به معراج، خرافه نیست؟ آیا داستان ساختن پیکره آدم و حوا توسط خدا افسانه نیست؟ آیا میتوان باور کرد که همه انسانها از دو مجسمه گلین، که به امر خدا زنده شده بودند، به وجود آمدهاند؟ آیا پارهای از داستانهایی که راجع به خلقت جهان در قرآن آمده، ازجمله هفت زمین و هفت آسمان، خلقت جهان در ۶ روز، با توجه به دست آوردهای کیهانشناسی موجود افسانه بافی نیست؟ اگر قرآن کلام خدا، بدون هیچ دخل و تصرفی است، چگونه احکام خشن و سرسختی در آن است که امروزه مطرود است؟ چگونه برده داری میتواند برای همه تاریخ مطرح باشد؟nnدر زمینه مسائل تاریخی نیز اشکال و بلکه خطاهای مسلم وجود دارد. از جمله چگونه در روایت اسلامی این اسماعیل، دنیای اعراب، است که در مکه قرار میشود به امر خدا قربانی شود؛ در حالی که در دو هزار سال پیش از آن، در کتاب تورات این قربانی اسحاق، فرزند دیگر ابراهیم و نیای یهودیان است و محل قربانی کردن هم دیوار ندبه در شهر اورشلیم؛ روایتی که مسیحیان هم از ۶۰۰ سال پیش از اسلام تابهحال، آن را تأیید کردهاند.nهرچند پارهای از این ایرادات همیشه مطرح بوده، ولی مسلمانان با توجیهاتی از عهده مدعیان بر میآمدند. از جمله محکم و متشابه دانستن آیات و تکیه بر محکمات، ناسخ و منسوخ دانستن پارهای از آیات و پذیرش ناسخها، یا به عباراتی قبول آیات اصلاح شده و لغو آیات ناقص. ناقص بودن عقل بشر و جایزالخطا بودن آن در مقابل ایمان به دانای کل دانستن خداوند؛ نمادین بودن زبان، ضرورتهای رابطه با مردم زمان خود و بیان مطالب به زبان قابل فهم مردم زمان پیامبر و…nnاینگونه توجیهات اگر در مورد تورات و انجیل کارکرد داشت و منجر به آن شد که بیشتر یهودیان و مسیحیان بخشهایی از کتب مقدس را از نظام اعتقادی خود کنار گذاشته و امری تاریخی و مردود بدانند، در مورد قران چندان مورد قبول مسلمانان نمی تواند باشد. چون یهودیان و مسیحیان مدعی نیستند که تورات و انجیل عین کلمات خداوند است. بلکه بر آنند که کتابهایی هستند که توسط افرادی مؤمن به آنان، از روی تعلیمات آنان، نوشته شده است. از آنجا که این راویان انسان بودند و تاریخمند، پس همیشه میتوان به اصلاح آن بر خواست، اما چون به باور مسلمانان قرآن کلام خود خداوند است، تنها راه رفع ایرادات تفسیر و تأویل و توجیهات دیگر است.nnاما، همانگونه که اشاره شد، آن توجیهات در این زمانه کافی نیست، زیرا بسیاری از منتقدین مسلمان نیستند و اقناع آنان نیاز به دلایل بیرون متنی دارد و مهمتر آنکه اثر وسیع دانش روز بر ذهنیت خود مسلمانان، آنان را نیز متزلزل کرده است و بر سر ایمان خود چو بید میلرزند. این مهلکه چنان سخت است که برای گریز از آن، بسیاری دریچه ذهن را یکباره به روی هر سوالی میبندند و بنیادگرایان سرسختی میشوند که تاب هیچ سوالی را ندارند. اینان در برابر علم امروز چنان احساس عدم امنیت میکنند، که تنها چاره حفظ ایمان را در رفتن درون قلعه ایمان و بستن در به روی هر بیگانهای میبینند.nnپاسخگویی به انتقاداتی که بر قرآن میگیرند، به دلایل چندی، در ایران بیشتر از سایر کشورهای اسلامی رونق گرفت. ازجمله تلاشهایی برای پاسخگویی به انتقادهایی بود که آیات قرآن را به اعتقادات و اخلاقیات، احکام و موارد تاریخی و علمی تقسیم کردند و در این زمینه نواندیشان دینی پرچمدار شدند. هرچند این شیوه در میان اندیشمندان مسلمان، به لحاظ تاریخی، تازه نبود. با این تقسیمبندی، آیات مربوط به اصول اعتقادی و جهانبینی را در مرکز قرار دادند و مدعی شدند که در همه ادوار قابل دفاع هستند. اما در سایر موارد، بهویژه در مورد احکام، آنها را تاریخمند دانستند و قابل رد و اصلاح؛ شیوهای که در گذشته هم از سوی علمای سنتی در مواردی انجام شده بود. مثل پارهای از احکام قصاص و یا آیات مربوط به بردهداری. ولی بااینهمه هنوز ایرادات منتفی نشده بود. خرده گیران میپرسیدند که چگونه باریتعالی مطالب نادرستی را گفته است که با رشد اخلاقیات و علم نمیخواند.nnگام بعدی نظریه «قرآن محمدی» بود، که به تعبیر آقای محمد شبستری، محمد یک بلندگو نبوده که آنچه را خداوند بهنوعی به او میگفته، نشر دهد. بلکه او آیاتی را که بهنوعی به او وحی میشده، به زبان خودش بیان و بازگو میکرده است. در این روند بود که قرآن رنگ وبوی شخصیت محمد را میگرفت. به عبارتی آن گفتههای الهی، در ظرف وجود محمد ریخته میشد و در روند بیان آن، رنگ و بوی شخصیت رسول را میگرفت و این رنگ وبو متأثر از زندگی ایشان، بهعنوان یک انسان در زمان و مکانی خاص، بود.nnاین سنتشکنی بزرگِ نواندیشان دینی، با عکسالعمل تند بیشتر علمای سنتی دین روبهرو شد و بسیاریان را کفر و الحاد خواندند. اما بسیاری از نواندیشان دینی را آسودهخاطر کرد. کسانی که در صف اول دفاع از اسلام، در برابر مخالفان و سؤال کنندگان از قرآن و اسلام ایستادهاند. زیرا علمای سنتی، جا گرفته در حفاظی از سنت و ایمان عامه، ایرادات این معترضان را مطرود و بی ارزش دانسته و لزوم چندانی به پاسخگویی به این ایرادات نمیبینند. و مهمتر آن، آنان، غرقه در جهان سنت، در معرض تند باد شک و تردید جهان نو نیستند، تا سرمای آن را، چون نواندیشان دینی، تا عمق وجود خود حس کنند و در خلوت خود هم با این مسائل دستوپنجه نرم کنند. آنان آسودهخاطر در جمع مومنانخوابیدهاند. درحالیکه لزوم پاسخگویی به منکران و تردیدکنندگان، خواب را بر نواندیشان دینی حرام کرده است.nnبه اینسان نظریه «قرآن محمدی» میتوانست بسیاری از انتقادات وارد بر قرآن را پاسخ گوید. از خطاناپذیری خداوند دفاع کرد و ایرادات بر قرآن را بهپای پیامبر گذاشت، که خود به بشری جایزالخطا بودن بارها اعتراف کرده بود. اما هنوز یک ایراد بنیادی بر جای بود که با دو فرض زیر بیان میشد.nnفرض اول: گویی خداوند نمیدانست که کلام او، متأثر از شخصیت انسانی و دنیایی پیامبر میشود و درنتیجه نقص و خطا و محدودیت در آن راه مییابد و پارهای از آیات آن را در زمانهای دیرتر، از اعتبار میاندازد، و یا به اسلام آن چهره خشن جوشیده از جامعه چهارده قبل عربستان را میدهد– دینی که دکتر سروش آن را دین خشیت میخواند، در برابر دین عاشقانه عرفا- چنین فرضی مسلماً با علم خداوند در تضاد کامل است.nnفرض دوم: خداوند میدانست چنین میشود اما نمیخواست دخالتی بکند، که در آن صورت در بهترین وجهش باید کلام سعدی را خواند که «چو میبینی که نابینا و چاه است/ اگر خاموش بنشینی گناه است». در این فرض فیض و رحمت الهی مورد سؤال قرار میگیرد، که از نظر مسلمانان مردود است.nnدر رویارویی با این مشکل است که دکتر سروش گام بلند دیگری برداشته است و آن یکی دانستن خدا و انسان است. اینکه در عالم هستی بهجز هستیِ خدا نیست. به قول ایشان محمد چنان از خدا پر میشود که آنچه او میگوید هم کلام اوست، هم کلام خداوند. با این نظر نقص نظریه «قران محمدی» حل میشود و همه انتقادات دیگرهم پاسخی در خور مییابند(۲).nnمهمتر آنکه، دو مسئله دیگر، که سدهها دلمشغولی اندیشمندان اسلام است و کسی نتوانسته راه برونشدی همهپسند برای آنها ارائه کند، نیز پاسخی در خور مییابند. یکی «وحی» و دیگری «نقش خداوند در عالم» و اینکه چه گونه ذاتی که قرار است ابدی باشد و بیرون از ظرف زمان و مکان و در آن هیچ دگرگونی حاصل نشود و فعالانه در زندگی روزمره انسانها و کائنات دخالت کند و این دخالت مسئله تأثیر زمان در آن را پیش نیاورد. خدای پیشازاین واقعه و خدای پسازآن واقعه. مهمتر آنکه این تأثیر در عالم به چه طریقی صورت میگیرد؟ اگر توسط عوامل خود، یعنی فرشتگان و شیاطین است، چگونه آنان را فرماندهی میکند واگر خداوند جهان را خلقت کرده و بر کناری نشسته است، این خدا به درد هیچ مؤمنی نمیخورد. همان خدای مجرد بی فایدهای میشود که فلاسفه میگویند و تنها خودشان خریدار آناند؛ نه هیچ دستهای از پیروان ادیان ابراهیمی.nnاز سویی این سخن، که در شماره بعد شرح داده میشود، بسیار نو است. چنان نو، که تقریباً از سوی همه اندیشمندان اسلامی، از سنتی تا نواندیش، رد شده است. از سوی دیگر توسط کسی ارائه شده که همگان در ایمان و اعتقاد راستینش به اسلام، و آگاهی وسیع او بردانش اسلامی معترفند، حتی آنانی که به جرم همین افکارش او را خارج از دین و مرتد میخوانند. ازاینروی بر این نظریه آسان نمیتواندیده فروبست و آن را نشنیده گرفت. شاید این رباعی شاه نعمتالله ولی را، که برخی به نادرست به بوعلی سینا نسبت دادهاند، بیانگر حال این نظر و نظریه پرداز دانست.nnکفر چو منی گزاف و آسان نبود محکمتر از ایمان من ایمان نبودnnدر دهر چو من یکی و آن هم کافر پس در همه دهر یک مسلمان نبودnnدر بخش بعدی به معرفی و بررسی خود نظریه «رویای رسولانه» میپردازم.nnمنابع و پانوشتهاn————————-n۱– کتاب نصایح نوشته علی مشکینی به عربی ترجمه احمد جنتی به فارسیnn۲– برای بررسی موارد بهتفصیل به سلسله مقالات «محمد (ص)، راوی رویاهای رسولانه» در سایت جرس مراجعه شود.nn
پاسخی به یاوه های نتانیاهو
در گذشته متنی کوتاه نوشته و در این کانال منتشر کرده ام با عنوان «بزرگترین تجربه عمر سیاسی ام» و در آن گفته ام پس