شاره: متن زیر پرسش خانم آیدا قجر در باب فروش اسپرم مرد و باروری زنان نابارور و پیامدهای شرعی و حقوقی و اخلاقی آن و پاسخ من به آن است. این پاسخ همراه با پاسخ و اظهار نظر دوستان دیگر آقایان دکتر کدیور و دکتر نراقی در گزارشی از خانم قجر در سایت ایران وایر آمده است. البته لازم به ذکر است که در گزارش یاد شده به ضرورت پاسخ من تندکی تلخیص شده است.nnسلام آقای اشکوری همیشه عزیز nامیدوارم خوب و سلامت باشید. nدر حال تهیه گزارشی هستم درباره لینکی که برایتان میفرستم. nhttp://goo.gl/zDDzM6nدر این لینک با توجه به گسترش مساله فروش اسپرم مردان، حکم شرعی آن از آقایان خامنهای، سیستانی و مکارم شیرازی پرسیده شده و جوابهای آنها را میبینید. هم در خصوص خرید و فروش و هم در خصوص تکلیف بچهای که از آن به وجود میآید. مثلا آقای خامنهای میگوید این بچه متعلق به مرد است و نه زن. nدر همین خصوص میخواستم نظر شما را بدانم. اینکه با توجه به پیشرفت دنیای جدید و همچنین تکنولوژی، در خصوص ناباروری و مسایل اینچنینی چطور باید به این مساله نگریست؟ اگر اسپرم از آن مردی دیگر باشد و کودک نزد مادر بزرگ شود و ناپدریاش برایش پدر باشد، صرفا به خاطر اسپرم تمامی حقوق کودک متعلق به صاحب اسپرم است؟ nپیشاپیش ممنونم از وقتی که میگذارید و امیدوارم بتوانم از پاسخ شما بهرهمند شوم. nnپاسخ:nبه گمانم پاسخ فقهی به چنین پرسش هایی به کلی نادرست و به تعبیری سرنا را از سر گشادش دمیدن است. بحث در باره چند و چون اجتهاد و تقلید مجال دیگری می طلبد اما اجمالا می توان گفت که فقیه و مجتهد حداکثر می تواند در امور «فرعیه شرعیه» اظهار نظر کند و فتوا بدهد که همان امور جزئی فروعات دینی (نماز روزه، حج، زکات، جهاد و امر به معروف) است. دیگر امور به تعبیر فقهی از مباحات و یا به اصطلاح نوتر «منطقه الفراغ» است.nیکی از امور در عرصه عمومی و مدنی همین پرسش شماست که منطقا در قلمرو عرف قرار می گیرد و چون در حوزه های بین رشته ای روان شناسی و اخلاق و حقوق قرار می گیرد باید متخصصان هر یک از این رشته ها در باب آثار و عواقب آن و در صورت لزوم روایی و ناروایی اصل ماجرا و یا عوارض آن اظهر نظر کنند و تا زه در نهایت تصمیم گیرندگان اند که لقاح مصنوعی را قبول کنند و یا نکنند. حتی اگر قرار باشد که مجهتدان در این باب اظهار نظر کنند و به اصطلاح «حکم الله» را استنباط کنند، باید حداقل اطلاعی تخصصی به چنین موضوعاتی داشته باشند که ندارند و عملا نمی توانند داشته باشند و به همین دلیل دچار انواع تناقض گویی می شوند و در نهایت به جای گره گشایی افراد و خانواده ها را گرفتار انواع مشکلات می کنند که یکی از آنها تناقض و ناسازگاری با قوانین و مقررات جاری جوامع مختلف مسلمان و به ویژه جوامع اروپایی است. nجدای از این مباحث کلی، یک پرسش اساسی در برابر فتاوای آقایان فقهاست و آن این که این نطفه منتقل شده از مردی به رحم و یا تخمدان زن، اعم از این که مالیت داشته و قابل فروش و معامله باشد یا نه، مانند هر مالی یا فروخته شده و فروشنده پولش را هم گرفته و رفته و یا هبه شده است، دیگر چگونه می تواند محصول یک معامله فرزند فروشنده تلقی شود و تمام پیامدهای حقوقی و شرعی پدر- فرزندی سلسه وار بر آن بار گردد؟ به ویژه اگر خود فرد صاحب اسپرم چنین ادعایی نداشته باشد و حداقل چنین قراردادی بین او و طرف مقابل منعقد نشده باشد.nدر هرحال فکر می کنم عرف هر زمانی و یا نظام حقوقی هر جامعه ای پیامدهای حقوقی و اخلاقی چنین رخدادی را مشخص می کند و فقه و اجتهاد موضوعا و ماهیتا نمی تواند پاسخگو باشد. معقول به نظر می رسد که فرزند از آن زن یعنی مادر باشد و اگر همسر دارد و او نیز با این کار موافق است فرزند هر دو تلقی شود. درست مانند فرزند طبیعی ازواج. منطقا نطفه به خودی خود هیچ حقی و حقوقی برای صاحب آن ایجاد نمی کند، حقوق از آن آدمیان است که در روند بارداری و زادن و تربیت و بزرگ کردن افراد متعین می شود و تعینات آن نیز در چهارچوب تجارب حقوقی و عرفی جوامع متعین خواهد شد و پاخی سربسته و جاودانه ندارد و نخواهد داشت. بی گمان یک نفر نمی تواند به تنهایی گرهی بگشاید. n
گفتگویی که گویی دو طرف حرف هم را نمی شنوند!
داستان تحمیل حجاب اجباری در جمهوری اسلامی دیرینه سال است و به ماه های اول عمر جمهوری اسلامی باز می گردد. نخستین کسی که این