برگی از دفتر ایام-تیغ زبان برنده تر از تیغ خنجر است

اشاره: در روزهای اخیر فیلمی از شعرخوانی جوانی به نام بیداد (که ظاهرا تخلص شعری اوست) در انجمن ادبی دانشگاه امیرکبیر تهران در رسانه های مجازی منتشر شده و در سطح گسترده با استقبال عمومی روبرو شده است. این انجمن از حدود سه سال پیش با شعرخوانی دختر جوانی به نام هیلا صدیقی شناخته شد. شمار قابل توجهی از شعرهای این دختر پرشور و پر احساس در این محفل خوانده و سپس در رسانه های مجازی انتشار یافته است. گویا با اعمال فشارها و آزارهای نیروهای امنیتی هیلا از شعرخوانی منع شده است. اما اکنون شعر و شعرخوانی بیداد نیز کم و بیش از همان جنس و مضمون و محتوای شعر و شعرخوانی هیلاست. همان زیبایی و صناعت ادبی و همان طراوت و تراش خوردگی بیانی و تازگی مضامین ابیات و همان شور و هیجان انقلابی و تا حدودی جوانانه و گزنده نیز در شعر و شعرخوانی چناب بیداد نیز دیده می شود. این ابیات به روشنی بازگوی رنج زمانه و نشانه زخم عمیق نشسته بر جان روح جامعه و به ویژه جوانان است. بی گمان اشعار هیلا و بیداد و مانند آنها بعدا از اسناد مهم این دوران پر رنج خواهد بود. گویا تعطیلی این انجمن که چندی پیش اعلام شد با همین شعرخوانی ارتباط داشته است. قابل ذکر این که در این سالها شعرهای انتفادی و گاه تند و گزنده شاعر خوش ذوق طنزپرداز آقای عالی پیام (هالو) نیز در این انجمن ادبی خوانده شده و آنگاه در رسانه ها انتشار یافته است. شاعرانه هایی که به زندانی شدن شاعر منجر شد. برای آقای بیداد هم آرزوی سلامتی داریم و آرزو می کنیم هر گز گرفتار بیداد نشوند (البته اگر تا کنون نشده باشند).
شعر بیداد به تعبیر خودش «غزل-مثنوی» است و تقریبا بلند اما در زیر (به نقل از سایت ملی-مذهبی) فقط چند بیت از این منظومه بلند آورده است. ای کاش می شد تمام ابیات نقل می شد اما فعلا امکان نقل همه آنها نیست. به ویژه که خواندن شعر با صدای گرم و پرشور شاعر بر حلاوت و گرمی و اثرگذاری آن می افزاید. برای جبران این کاستی ویدئو ی آن نیز در اینجا بازنشر می شود.

گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است / اما چه سود حاصل گلهای پرپر است
شرم از نگاه بلبل بی دل نمی کنید / کز حجر گل نوای فغانش به حنجر است
از آن زمان که آیینه گردان شب شدید / آیینه ی دل از دم دوران مکدر است
فردایتان چکیده امروز زندگی است / امروزتان طلیعه ی فردای محشر است
وقتی که تیغ کینه سر عشق را برید / وقتی حدیث درد برایم مکرر است
وقتی ز چنگ شوم زمان مرگ می چکد / وقتی دل سیاه زمین جای گوهر است
وقتی بهار وصله ناجور فصلهاست / وقتی تبر مدافع حق صنوبر است
وقتی به دادگاه عدالت طناب دار / بر صدر می نشیند و قاضی و داور است
وقتی طراوت چمن از اشک ابرهاست / وقتی که نقش خون به دل ما مصور است
وقتی که نوح کشتی خود را به خون نشاند / وقتی که مار معجزه ی یک پیمبر است
وقتی که برخلاف تمام فسانه ها / امروز شعله، مسلخ سرخ سمندر است
از من مخواه شعر تر، ای بی خبر ز درد / شعری که خون از آن نچکد ننگ دفتر است
ما با زبان سرخ و سر سبز آمدیم / تیغ زیان برنده تر از تیغ خنجر است
این تخته پارها که با آن چنگ می زنید / ته مانده های زورق بر خون شناور است

httpv://www.youtube.com/watch?v=GZCb1nbIf0s

Share:

More Posts

سیزدهم آبان 58 و پیامدهایش

دیروز 13 آبان و یادآور حمله به سفارت آمریکا در تهران بود. طبق معمول نهادهای رسمی در نظام جمهوری اسلامی این روز را گرامی داشته

از واشگنتن تا لس آنجلس

چون نمی توانستیم صحبت کنیم از طریق تلفن و آیفن باز آن و با ترجمه یک ایرانی (که بعدا دانستم که از همکاران همانجا است)

Send Us A Message