خبر رسید که محقق ارجمند دکتر داود فیرحی درگذشت. این ویروس لعنتی چه عزیزانی را از ما می گیرد! فیرحی دانش آموخته حوزه و دانشگاه بود و در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران تدریس می کرد. او در اوج شکوفایی علمی و پژوهشی بود که در 56 سالگی چشم از جهان فروبست. چه عمر کوتاه و در عین حال پر ثمری!
چند بار به مناسبتی هایی نوشته ام که کسانی می توانند در تفکر دینی سنتی نوآوری بکنند و به اندیشه های تازه و خلاق و کارآمد در قلمرو دین و جامعه و سیاست برسند که دو فرهنگه باشند یعنی هم با معارف سنتی اسلامی آگاه باشند و هم کم و بیش مجهز به معارف نوین باشند و از «امتزاج افق ها» سنتزهای تازه و تحول آفرین استخراج کنند. فیرحی یکی از مصادیق چنین متفکران بود. او هرچند به صفت روشنفکری و یا نواندیشی دینی شهره نبود و ادعایی هم نداشت ولی یکی از نقاط قوت او پژوهشگری بود و گفتن ندارد که «پژوهش»، به معنای دقیق و متعارف کلمه، دستمایه اولیه هر نوع نواندیشی و نوآوری در حیطه اسلام و تجدد است. پژوهش های بسیار مفید فیرحی از منابع بسیار خوب و پر ارج این استاد فقید برای عموم نواندیشان مصلح معاصر است.
در این باب سخن بسیار است و باید در جایی حق این دوست عزیز و فقید را ادا کرد.
فعلا آنچه می توان با دریغ و درد گفت، این است که: مرگ چنین خواجه نه مرگی است خرد! اندوه این عزیز را به خانواده و بستگان و دوستانش تسلیت می گویم. برای آن عزیز رحمت و غفران الهی و برای بازماندگان شکیبایی و پاداش نیکو آرزو می کنم.
21 آبان 99
حسن یوسفی اشکوری
عدم امنیت بزرگترین مشکل ایران
این روزها مصادف است با سالگرد قتل های مشهور زنجیره ای. اوایل آذرماه 1367 بود و فضای سیاسی ایران بسیار تب آلود همراه با خشم