خیاط در کوزه افتاد

این روزها که پس لرزه های دستگیری مدیر «آمدنیوز» در داخل و خارج از کشور را می بینم و می شنوم، دچار احساسات و یا واکنش های متفاوت می شوم. در یک سو، برای آن محبوس اسیر دلم می سوزد و آرزو می کنم که به زودی رها شود و حداقل آسیب نبیند، و در سوی دیگر، بر ستمکارانی که با زورگویی و قانون شکنی و انسداد سیاسی و فرهنگی و مظالم آشکار فراوان، زمینه های سنت سیئه افشاگری های بی مهار را فراهم کرده و می کنند، و از جهت دیگر، با کمال تأسف می بینیم که شیوه افشاگری نوع آمدنیوز هم اکنون دامن گردانندگان آن شبکه را گرفته و از این رو به اصطلاح مشهور خودمان، «خیاط در کوزه افتاده» است.
البته هیچ یک از این سه حالت خرسند کننده نیست. به ویژه لازم است بگویم که، بدون هیچ ابهامی، آدم ربایی جمهوری اسلامی به وسیله تمام نیروهای دموکرات و آزادیخواه و حقوق بشری محکوم شود و نیز از حقوق انسانی و قانونی و مدنی آقای روح الله زم آشکارا دفاع گردد. به ویژه در این میان، یک پیوندعاطفی با خانواده زم هم دارم و آن این که پدر ایشان آقای محمدعلی زم زمانی (در اواسط دهه پنجاه) در مدرسه رسالت قم در دو درس تاریخ اسلام و آئین نگارش شاگرد من بوده است.
در هرحال آنچه که اکنون برای ما عبرت آموز است این است که افشاگری های بی مهار و ضد اخلاقی، در هرحال نه تنها سودی برای جامعه و مردم ندارد بلکه به زیان جامعه و سیاست و اخلاق است و نفعی برای خود افشاکنندگان هم ندارد. روزگاری افشاگران سفارت آمریکا قدر می دیدند و بر صدر می نشستند ولی بعدها که تاریخ مصرفشان تمام شد (و البته خود نیز متحول شدند)، ورق برگشت و گروه رقیب علیه خود آنان دست به افشاگری زد و حتی برخی از افشاگران خط امامی دیروز را به بند کردند.
بعدتر برخی از افشاگران اصولگرا، خود قربانی این نوع افشاگری شدند. مثلا کسی که با بودجه و حمایت های مادی و معنوی نهادهای امنیتی «شنود اشباح» می نوشت و از دروغ و تهمت دریغ نداشت، در آتشی سوخت که خود برافروخته بود و حداقل در اشتعال آن مددکار بوده است.
اکنون نوبت گردانندگان آمد نیوز است تا فردا نوبت کی و چه جریانی باشد. در این روزها می بینیم چند نفری که تا یک هفته پیش گرداننده فعال آمدینوز بودند و (احتمالا غافلانه) هیچ مرزی را برای افشاگری رعایت نمی کردند، اکنون خود قربانی همان شیوه ها شده اند. در این روزها می بینیم که برخی از اعضای تا کنون ناشناخته این شبکه، از هر فرصتی استفاده کرده تا همکاران دیروز خود را «افشا» کنند و در این راه حتی از استعمال کلمه «فا . . .» به یک زن همکار در صفحه تلویزیون نیز ابا ندارند.
باید گفت وقتی که عواطف و خشم و کینه و نفرت عجین شوند، دیگر هر مرز و معیاری نیز بی اعتبار می شود.
نیز باید با دریغ گفت که، شماری از اپوزیسیون نظام حاکم، خود کپی برخی از افکار و رفتار همان حاکمانند و به طور معکوس همان می کنند که حاکمان می کنند. در باب این فقره اخیر جداگانه سخن خواهم گفت.
چهارشنبه 1 آبان 9

Share:

More Posts

Send Us A Message