پاسخ هایی برای اندیشیدن 98- حکم مرگ برای دگراندیشان در نظام های اقتدارگرای مذهبی

اشاره: نتن زیر پاسخ هایی است کوتاه به پرسش های سایت رادیو زمانه است که اخیرا در متن یک گزارش رسانه ای در آن سایت منتشر شده است.

– چرا به نظر شما جمهوری اسلامی از شکل گیری گروه‌های عرفانی می ترسد و برای برخی از اعضای آنها احکام اعدام صادر می کند؟

پاسخ:
این یک قاعده است که «اقتدار» به معنای عام آن از هر نوع دگراندیشی بیم دارد چرا که آن را بر ضد قدرت و اقتدارش می بیند و این قاعده در باره نظام های ایدئولوژیک، که ماهیتی انحصارطلبانه دارند، بیشتر صادق است و در این میان آتوریته های مذهبی (تؤکراتیک) بیشترین مقامت را در برابر هر نوع مخالفت های ایدئولوژیک و سیاسی و اجتماعی از خود نشان می دهند.
این گونه است که نظام جمهوری اسلامی، که هم ایدئولوژیک است و هم مذهبی، مقاومت زیادی در برابر هر نوع مخالفت های اعتقادی و تحت هر عنوان از خود نشان می دهد و گاه به اشد مجزات یعتی اعدام متوسل می شود. .

– آیا این رژیم از خوانش های دیگر اسلام و یا راه های ارتباط با خدا می ترسد؟ اگر اینطورست چرا می ترسد؟

پاسخ:
بنا بر قاعده یاد شده، برای رژیم جمهوری اسلامی، فرقی نمی کند که دگراندیشی در چه موضوعاتی است و دگراندیش کیست، او هر صدایی را علیه موجودیت و داشته های اعتقادی و سیاسی خود تلقی می کند. از قضا حاکمان جمهوری اسلامی از صداهای مذهبی برآمده از درون ساختار ایمانی و مذهبی بیشتر بیم دارند تا دیگران. دلیل آن روشن است. این گونه خوانش های متفاوت قدرت جذب بیشتری را در سطوح مختلف اجتماعی جامه دیندار دارند.

– آیا رواج گرایش های عرفانی و علوم باطنی خارج از دین اسلام، نشان از ناکارامدی مذهبی نیست کهاین حکومت نزدیک ۴۰ سال است آن را بر مردم تحمیل می کند؟

پاسخ:
ارتداد آئینی همیشه خطرناک است یعنی انشعاب گروهی کوچک از یک گروه بزرگ به معنای شکست اعتقادی و مخالف خوانی مخالفان انشعابی خواهد بود. سرکوبی انشعابیون دینی در طول تاریخ و یا احزاب ایدئولوژیک چپ در تاریخ معاصر از نمونه های آن است.
رواج گرایشات عرفانی و یا باطنی و به طور کلی دگراندیشی های درون دینی، لزوما به معنای ناکارآمدی مذهب حاکم نیست، چراکه از باب نمونه تنوع و تکثر یک جمعیت هشتاد میلیونی ایران و نیز پیچیدگی های روانی و ذهنی و نیازهای بی نهایت آدمیان بسیار جدی تر از آن است که یک حکومت و یا دین و عقیده بتواند بدانها پاسخ های معقول و درخور بدهد. اما در وضعیت فعلی از آنجا که حاکمان دینی در ایران دین خود را تنها دین حق و تفسیر خود از گزاره های دینی را ناب ترین تفسیر می دانند، هر راه و رسم دیگری اعم از درون دینی و یا بیرون از آن را ارتداد و در تعارض با داشته های خود می دانند و برای مقابله با آن راهی جز سرکوبی نمی شناسند. اما روشن است که اگر در گذشته های دور و نزدیک، این نوع سرکوبی مفید واقع می شد، در جهان امروز دیگر جواب نمی دهد.

– یکی از اتهامات دیگری که سالانه افرادی را با آن به اعدام محکوم می کنند توهین به مقدسات است. به نظر شما این حکم های اعدام با این اتهام چه دلایلی دارد؟

پاسخ:
در قرآن و شریعت صدر اسلام جرمی به عنوان «سب النبی» و یا «توهین به مقدسات» نداشته و نداریم. این عناوین از برساخته های بعدی فقیهان است و هدف پیدا و پنهانش نیز حفظ اقتدار دینی و اجتماعی فقیهان و خلفا و سلاطین بوده است. اکنون در کشورهای اسلامی و از جمله ایران از عناوینی چون ارتداد و توهین به مقدسات و سب النبی و مانند آنها برای خفه کردن مخالفان و حتی منتقدان دیندار و صادق نیز به وفور استفاده می شود. رفتاری که نه توجیه دینی استوار دارد و نه توجیه حقوقی و نه حتی از منظر انسانی و اخلاقی موجه است.

Share:

More Posts

دنیای دیوانه / دیوانه / دیوانه

دیشب در برنامه «شصت دقیقه» تلویزیون بی بی سی فارسی مطلبی شنیدم که به راستی هنوز هم باورش سخت است. فردی تاجیک تبار اما روسی

Send Us A Message