ما و میراث شریعتی

ما و میراث شریعتی | سخنرانی حسن یوسفی اشکوری در جلسه اعضا و علاقمندان خارج از کشور نهضت آزادی ایران
ندای آزادی: در جلسه ماهیانه اعضا و علاقمندان نهضت آزادی ایران در شهر کلن آلمان که به یاد درگذشتگان ماه خرداد نهضت آزادی ایران، شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، مرحوم دکتر علی شریعتی و همچنین سایر رفتگان ماه خرداد ملی-مذهبی، مرحوم مهندس عزت الله سحابی، شهید هاله سحابی و شهید هدی صابر برگزار شد، جناب آقای حسن یوسفی اشکوری بعنوان سخنران اصلی مراسم، به ایراد سخنرانی با موضوع “ما و میراث مرحوم دکتر علی شریعتی” پرداخت.
آقای اشکوری در سخنان خود با ذکر یادی از این درگذشتگان در مورد تنوع آثار فکری و مفهومی و عمق کلام دکتر شریعتی در تاریخ و ادبیات و هنر و علوم اجتماعی و دینی سخن گفت، ایشان تناقض در آثار شریعتی را طبیعی و در مورد این تناقضات سخن گفت. ایشان آثار شریعتی را به سه دسته از لحاظ اعتبار علمی تقسیم بندی کرد:
۱- افکار و آثار معتبر علمی و فکری و منطقی حتی تا کنون
۲- افکار و آثار نادرست علمی و فکری و حتی گاه خطرناک؛ افکاری که موجب کج فهمی و بدفهمی می شوند و مورد سوء استفاده بدخواهان نیز قرار می¬گیرند
۳- افکار و آثاری که در قلمرو اعتبار علمی و فکری قرار نمی گیرند ولی بسیار زیبا و ادبی و اثر گذار و مفید اند.
در دسته اول: ایشان روش شناسی آثار شریعتی را در تاریخ و جامعه شناسی تاریخی و تاریخ اسلام را با مجموعه الغدیر مقایسه کرده و فرق های روش شناخت دین و معرفت دینی شریعتی را متفاوت با الغدیر که مجموعه ای حاصل از غربال منابع اهل سنت است معرفی کرد و افزود شریعتی با نگاه پسینی به تاریخ اسلام و سنت نگاه کرد و او را همچون اقبال لاهوری شخصیتی دانست که به معرفت بخشی تاریخ توجه میکرد. او اضافه کرد شریعتی همزمان سنت و قدرت و ثروت و مدرنیته را در آثار خود نقد کرد. محصول افکار او خوانشی رهایی بخش از سیره پیامبران و ائمه و به قول خودش تشیع علوی بود. نگاه شریعتی نگاه تاریخی و یا پدیدارشناسانه به تاریخ و از جمله تاریخ اسلام بود. او تعریفی جدید از سنت ارائه کرد و آن متدولوژی پیامبر بود و سنت قدیم را که مجموعه قول و فعل پیامبر بود را ناکافی دانست (اعتقاد فقهای سنتی). او افزود شریعتی در آثار خود در اسلامشناسی روشی نوین دارد از اجتهاد در اصول و فروع و جایگزینی علم و زمان به جای عقل و اجماع در ادله اجتهاد سنتی.
در دسته دوم: آقای اشکوری افزود شریعتی از روشنفکران پیرو طرح اسلام بعنوان ایدئولوژی یا مکتب بود یعنی ارائه مکتبی جامع و پاسخگوی همه نیازهای جامعه. در این جریان نواندیشان و بنیانگزاران فکری بزرگی چون مهندس بازرگان، سامی، پیمان، نخشب، تقی شریعتی و حنیف نژاد و … بوده¬ و از شهریور ۱۳۲۰ آغاز شد البته مهندس بازرگان از سال ۱۳۵۰ از این دیدگاه فاصله گرفت ولی در سخنرانی ها و آثارش در دهه چهل این رویکرد آشکار است. او در سال ۱۳۴۳ در زندان یک سخنرانی دارد با عنوان «بعثت و ایدئولوژی» که در سال ۱۳۴۶ منتشر شد. البته اشکوری این تفکر را که مشابه تفکر اخوان المسلمین (شعار «الاسلام هو الحل») بود در قبل از انقلاب در میان روشنفکران دینی عادی دانست. به زعم اشکوری چنین نگاهی به دین اشتباه است. وی افزود تا وقتی که اسلام اسلام غیر حکومتی بود نقاط ضعف این دیدگاه مشخص نمی شود ولی وقتی اسلام حکومتی شد بسیار خطرناک می شود و ایرادات آن در بطن جامعه هویدا میگردد.
او افزود این دیدگاه شریعتی در بیرون آوردن همه چیز از دل دین بسیار خطرناک است چرا که هم باری بر دوش دین می گذارد که دین هرگز مدعی آن نبوده است و از سوی دیگر انتظاراتی پدید می آورد که هیچ کس نمی تواند برآورده اش کند. شریعتی تا آنجا پیش می رود که با تمام احترامی که برای نائینی قابل است کار مهم او را «اسلامیزه کردن مشروطه» می داند و او نتیجه می گیرد که باید مکتبی جامع از اسلام ارائه داد تا بدیل سه رقیب باشد: مدرنیزاسیون غربگرایانه پهلوی ها، سنتگرایی اسلامی حوزوی و مهم تر مارکسیسم و دیگر ایدؤلوژی مدرن غربی. باید اذعان کرد که به رغم تعارض اسلام سنتی و اسلام نواندیشان، در این مورد مبنای نواندیشانی چون شریعتی با سنتی ها تقریبا یکی است. یعنی هر دو تلاش می کنند مکتبی جامع و مشکل گشا برای تمام امور دنیایی و آخرتی ارائه دهند، این ناممکن است.
اشتباه دیگر شریعتی دو قطبی کردن تاریخ بود (هرچند تاریخ در ذات خود دو قطبی است) زیرا شریعتی این دو قطبی را بعنوان تضادی آشتی ناپذیر مطرح کرد که در نهایت اسلام را دینی ستیزه گر و خشن معرفی میکرد (نمونه: هابیلیان و قابیلیان تاریخ در حسین وارث آدم). او افزود این تفکر ولو ناخواسته با ارائه تصویری ستیزه جوی از اسلام و تشیع به خود اسلام و تشیع ضربه می زند. در هرحال تفسیر شریعتی از داستان هابیل و قابیل و این که دو برادر همزمان یکی نماینده طبقه برده دار است و دیگر نماینده طبقه کشاورز و در نتیجه برادرکشی و اختلاف طبقاتی و ربط دادن آن به تفکرات سوسیالیستی و مارکسیستی قابل قبول نیست زیرا این تضاد آشتی ناپذیر، به اسلامِ ستیز تبدیل می شود و این تفکر قابل دفاع نیست. اسلام در اساس دین رحمت و صلح است هرچند جنگ حق و باطل نیز در جای خود مهم و قابل دفاع است و نباید فراموش شود.
او بعنوان نمونه افزود تفسیر شریعتی در مورد “ثار” با اینکه بسیار ادیبانه است و زیبا ولی کاملا بر خلاف دیدگاه های قرآنی است زیرا نتیجه “ثار” شریعتی این می شود که هابیلیان تاریخ و از جمله تاریخ اسلام و تشیع باید تا قیام قیامت با ظالمان قابیلی ستیزه کنند و از آنان انتقام بگیرند در صورتیکه اسلام و دیدگاه قرآنی علیه خشونت است و انتقام اصل نیست.
آقای اشکوری ایراد سوم را این دانست که شریعتی در حد اعلا به ایده¬آلیزه کردن سنت دینی پرداخت. او به زیبایی به طرز زندگی پیامبر (ص)، علی (ع) و فاطمه (ص) و حسین (ع) در آثار شریعتی اشاره کرد و آن را در حد خود مهم و مثبت شمرد اما گفت اشکال اساسی این است که بیش از حد این شخصیت ها آرمانی و ایده¬آلیزه هستند. اشکوری گفت این رویکرد از دو جنبه دچار ایرادات اساسی هستند. اول اینکه این نگاه و این سبک زندگی آرمانی پای در واقعیت¬های تاریخی و اجتماعی ندارد و در واقع از باب مثال مدینه النبی شریعتی و خانه گلین فاطمه مربوط به زمان خودش است و در هر زمان و مکانی قابل تحقق نیست و دوم اینکه ایده آلیزه کردن این شخصیت ها چندان با منابع تاریخی موجود سازگار نیستند. او این نگاه را هرچند زیبا و سازنده دانست اما افزود این رویکرد به شدت در معرض بدفهمی و سوء استفاده است و می تواند به نوعی سلفی گری و بنیادگرایی پدید آورد. وی افزود هرچند شریعتی در برخی آثار سعی در اسطوره زدایی از دین و پیامبر کرده است اما در نهایت خودش به شکلی اسطوره سازی می کند و خطرش وقتی است که شخصیت های ایده آل ساخته در ذهن بصورت الگوهای اجتماعی و و اقتصادی و سیاسی در می-آیند و مقایسه می شوند با نمونه های واقعی. او آرمانی کردن شخصیت های پیامبر اسلام (ص)، علی (ع) و فاطمه (ص) را و ایده آلیزه کردن و بسط مدینه النبی (جمعیت کم مدینه در مقایسه با جمعیت و شرایط جوامع کنونی) را با وجود نیت خیر او ناپخته و خطرناک خواند.
در دسته سوم: آقای اشکوری در سخنان خود برخی آثار مرحوم دکتر شریعتی را فقط در حوزه ادبیات معرفی کرد و نه در واقعیات فکری و تاریخی. او گفت این نوع آثار و افکار را نه می توان علمی دانست و نه غیر علمی در عین حال بسیار زیبا و خلاق و سازنده و مفید هستند. نمونه هایی از این آثار را کویریات شریعتی، زیباترین روح پرستنده و حسین وارث آدم (غیر از نگاه دو قطبی هابیلیان و قابیلیان تاریخ) دانست که از نظر ادبی و عرفانی و اخلاقی آثاری کم نظیر هستند. ایشان به عنوان نمونه ای دیگر حج شریعتی را از لحاظ معیارهای علمی و فقهی و تاریخی را غیرقابل بررسی دانست ولی از لحاظ زیبایی ادبی اثری تاثیرگذار و زیبا خواند. در این آثار آنچه محور است اندیشه، احساس، عاطفه و شعور است و نه علم و تحقیق و معیارهای خشک علمی و پژوهشی. به تعبیر خودش «فکریه» اند نه «فقهیه»!
در پایان آقای اشکوری افزود همانطور که کانت به فلاسفه اروپا جرات اندیشیدن آموخت شریعتی به متفکران نو اندیش دینی جرات دانستن و فهمیدن آموخت.
منتشر شده در سایت ندای آزادی

Share:

More Posts

Send Us A Message