بوالعجب وردی به نام«انتخابات آزاد!

حدود یک سالی است که در محافل و رسانه های منتقدان و به اصطلاح اوپوزیسیون حاکمیت مستقر در ایران موضوع «انتخابات آزاد» به عنوان راه حل ایران و جمهوری اسلامی برای گذار به دموکراسی داغ شده و داستان آن در سر هر بازاری هست و چنین می نماید که عموم منتقدان و مخالفان دموکرات ایرانی روی آن اتفاق دارند. این بحث البته از مدتها پیش به ویژه پس از فروکش کردن تب تند جنبش سبز از دو سال پیش مطرح شده و در سال گذشته به مناسبت برگزاری انتخابات مجلس نهم به اوج خود رسیده است.
اما در این میان روشن نیست که مراد و منظور طراحان و مدافعان و پیشنهاد دهندگان انتخابات آزاد در ایران چیست و راه-کارها و ابزارهای عملی تحقق آن کدامند و به ویژه موضوع انتخابات چیست و در نهایت معلوم نیست مراد طراحان و حامیان شعار انتخابات آزاد واقعا انتخابات است و یا رفراندوم. وانگهی قرار است که این انتخابات آزاد در چهارچوب «نظام جمهوری اسلامی ایران» و حاکمیت کنونی آن برگزار و عملی شود و یا پس از فروپاشی نظام و تغییر آن. ابهام از اینجا بر می خیزد که تقریبا تمام مبلغان انتخابات آزاد این گزینه را برای گذار به دموکراسی به گونه ای و با شرط و شروطی مطرح می کنند که عملا در چهارچوب ساختار حقیقی و حقوقی جمهوری اسلامی ناممکن و ناشدنی است و به ویژه برخی از مدافعان پر شور این طرح صریحا و آشکارا از انتخابات آزاد ورای قانون اساسی و یا ورای نظام دفاع می کنند. واقعیت این است که چنین انتخابات آزادی که دوستان پیشنهاد می کنند در نظام حاکم و با هر تفسیری از قانون اساسی شدنی نیست اما مسئله اصلی این است که اگر قرار باشد که در ورای قانون اساسی فعلی و در واقع پس از جمهوری اسلامی انتخابات برگزار شود، دیگر نام و عنوان حقوقی آن رفراندوم است نه انتخابات آزاد و یا غیر آزاد. اصولا اگر بناشود نظام تغییر کند تا ما به انجام انتخابات آزاد موفق شویم، دیگر طرح انتخابات آزاد در شرایط کنونی و در برابر حاکمیت فعلی ایران چه معنا و مفهومی دارد؟
در یک جمع بندی می توان این پرسشها را فهرست کرد و در پاسخ به آنها درنگ کرد و بیشتر اندیشید:
1- مراد از انتخابات آزاد در چهارچوب نظام حقوقی و حقیقی جمهوری اسلامی است یا ورای آن و در واقع پس از سرنگونی آن؟
2- موضوع انتخابات آزاد چیست؟ یعنی قرار است چه چیز به رأی مردم نهاده شود؟ (نمایندگی مجلس؟ نمایندگی شوراها؟ ریاست جمهوری؟ قانون اساسی؟ و . . .)
3- چه مقام و یا نهادی این انتخابات را برگزار می کند؟ به عبارت دقیق تر در حال حاضر از چه مقام و یا نهادی می خواهیم که انتخابات پیشنهادی و مطلوب ما را در ایران برگزار کند؟
در مورد نخست روشن است و همه نیز قبول دارند که انتخابات واقعا آزاد (آزاد به معنای دموکراتیک و متعارف آن در جهان و به طور خاص در جهان غربی) در ذیل قانون اساسی ناممکن است، و اگر قرار است چنین خواسته ای در شرایط پس از تغییر نظام و در یک شرایط مساعد و دموکراتیک محقق شود، جای این پرسش هست که اولا، در آن صورت، این مطالبه دیگر تحصیل حاصل است و در واقع در آن مقطع پیشنهاد انتخابات آزاد بلاموضوع خواهد بود، و ثانیا، در این صورت، چرا این خواستة به حق را الان مطرح می کنیم و این همه روی آن اصرار داریم و آن را دوای درد جامعه و ملت ایران برای رهایی از خودکامگی می شماریم؟ در چنان مرحلة فرضی، دیگر خودکامگی وجود ندارد تا با آن مقابله کنیم و برای گذار به دموکراسی چنین پیشنهادی داشته باشیم. در واقع در این حال «گذار» صورت گرفته و ایده تحقق پیدا کرده است.
در مورد دوم نیز باید به روشنی گفت موضوع انتخابات چیست و قرار است چه چیزی به رأی گذاشته شود. طبیعی است اگر موضوع مراجعه به آرای عمومی صندوق رأی برای تعیین کرسی نمایندگی مجلس و یا شورا و یا ریاست جمهوری باشد، باز، چنان که گفته شد، جمهوری اسلامی اجازة چنین انتخابات کاملا دموکراتیک متعارف را نخواهد داد و بنابراین این مطالبه تعلیق به محال است. اما اگر صندوق رأی برای موضوعات دیگر از جمله تعیین نوع نظام و یا قانون اساسی جدید است، روشن است که این خواسته از موضوع انتخابات خارج است و تحت عنوان رفراندوم قابل طرح و بررسی است و در هر حال این کار نه ربطی به انتخابات دارد و نه ربطی به رژیم فعلی.
پاسخ پرسش سوم هم نیز روشن است و نیازی به بحث و مناقشه و استدلال ندارد. طبق تحلیل طراحان شعار انتخابات آزاد، قطعا برگزار کنندة انتخابات مسئولان جمهوری اسلامی نخواهد بود. چرا که انتخابات آزاد مطلوب دوستان (انتخابات کاملا دموکراتیک و تحت نظارت بین المللی) و یا رفراندوم برای تعیین رژیم و قانون اساسی جدید اولا در دوران رژیم جمهوری اسلامی ناشدنی است و در واقع با توجه به ساختار قانونی کشور خواستة نامعقولی است و ثانیا تا کنون کدام رژیمی (به ویژه رژیمی که یقین دارد فاقد اکثریت است) با زور اوپوزیسیون خود را به رفراندوم گذاشته تا جمهوری اسلامی دومی باشد؟ اگر رژیمی در تنازع قدرت پوزیسیون و اوپوزیسیون خود را به آرای عمومی بگذارد و در واقع راه حل تنازع را در صندوق رأی بداند، دیگر استبدادی وجود ندارد تا مبارزه با آن ضرورت پیدا کند و حتی باید اذعان کرد اگر هم رژیم به هر دلیل تن به چنین پیشنهادی داد باید به آن رأی داد چرا که قاعدة بازی دموکراسی را رعایت کرده و از این رو دموکرات است. مگر آرمان دموکراسی خواهان جز این است که حاکمانی و حکومتهایی در نهایت تن به راه حل معقول و کم هزینه و دموکراتیک صندوق رأی بدهند و از این طریق حاکمیت و داوری را به صاحبان حق و کشور یعنی مردم واگذار کنند؟
واژة دیگری که در این میان باید مورد مداقه و تأمل قرار گیرد جملة «گذار به دموکراسی» است. روشن نیست که مراد و منظور مدافعان انتخابات آزاد ورای قانون اساسی چیست. اگر مراد از گذار به دموکراسی متحقق در دوران پس از زوال جمهوری اسلامی و تغییر رژیم است، به نظر می رسد که گزارة نامعقول و لغوی است. چرا که در آن زمان، به صورت مفروض، دموکراسی محقق است و دیگر گذار بی معنی و حشو قبیح است. اما اگر مراد دوران پیش از سقوط رژیم و به هرحال در حاکمیت جمهوری اسلامی است، در این صورت، همان موانع و اشکالات گفته شده چون سدی سدید در برابر ما قد می افرازد و عبث بودن پروژة «گذار به دموکراسی» را به رخ می کشد.
بدین ترتیب بوالعجب وردی است ورد شعار انتخابات آزاد که، به رغم ظاهر زیبا و جذاب و پر طمطراق، نه گرهی می گشاید و نه دردی دوا می کند و به نظر می رسد که طراحان آن سوراخ دعا گم کرده اند و از باطل السحری دم می زنند که در شرایط کنونی و حتی در شرایط بهتری قابل تحقق نیست و می توان گفت یک توهم است. معنا و مفاد سادة این پیشنهاد این است که: آقای جمهوری اسلامی! برای ما یک انتخابات آزاد و دموکراتیک برگزار کنید و آنگاه لطفا تشریف ببرید! جز این است؟ گاه می شود که قدرتمندی جنبش اجتماعی و در حالت توازن قوا چنین انتخاباتی می تواند بر رژیم تحمیل شود. این مدعا نیز کاذب است چرا که انتخابات مورد نظر و مورد بحث دقیقا به معنای مرگ رژیم است و در هیچ صورتی بدان تن نخواهد داد و مدافعان این پروژه نیز به روشنی بدان اعتراف دارند و اگر پیشهاد برای دوران بعد از تغییر رژیم است که گفتیم خارج از موضوع است و نیازی به طرح و بحث و ایجاد اجتماع دربارة آن نیست.
در هرحال سخن این است که در شرایط موجود و در چهارچوب ساختار حقیقی و حقوقی جمهوری اسلامی تکلیف چیست و کدام استراتژی و برنامه و تاکتیک می تواند به کار گذار به دموکراسی بیاید؟ با توجه به نکاتی که گفته شد به نظر می رسد پروژة انتخابات آزاد و کاملا دموکراتیک پاسخ این پرسش نیست. اما قرائت دیگری از پروژة «گذار به دموکراسی از طریق انتخابات آزاد» قابل طرح و تصور است؟ پاسخ من به آن مثبت است. در این مورد چندی پیش (اسفند ماه 1390) سه مقاله در سایت جرس تحت عناوین «انتخابات آزاد گامی در روند دموکراسی» و «چالشهای انتخاباتی در قانون اساسی» در دو قسمت منتشر کرده ام که تا حدودی نظر و پیشنهاد خود را گفته ام و در صورت لزوم باز هم خواهم گفت و نوشت.

Share:

More Posts

Send Us A Message