سیما و سیره محمدۖ در قرآن ۲ – بخش اول – فصل دوم : بشارت پیامبران گذشته به ظهور محمد (ص)
بدست حسن یوسفی اشکوری • 2 ژانویه 2011 • دسته: سيما و سيره نبوىاز مدعیات مشهور این است که پیامبران پیشین به ظهور پیامبر اسلام بشارت دادهاند، از جمله گفته شده است در تورات و انجیل (کتب مقدس یهودیان و عیسویان) صریحاً به آمدن محمد (ص) اشارت شده است، مسلمانان برای اثبات مدعای خود به انجیل و قرآن استناد میکنند. درباره اناجیل موجود میتوان گفت چنین گفتهای به طور صریح دیدهنمیشود. آنچه هست واژه « فارقلیط » به زبان سریانی و پرگلوتوس به یونانی است و مفهوم تسلی دهنده که در باب ۱۳و۱۴و۱۵ انجیل یوحنا آمده است. روشن است که این عناوین و معانی آنها هرگز مدعای مسلمانان را ثابت نمیکند. چرا که نه فارقلیط به روشنی معادل محمد (ص) است و نه مسیحیان چنین تفسیری درآن داشته و دارند. معنای تسلی دهنده هم به خوبی از کلام خود مسیح در همان سه باب یاد شده پیداست که روحالقدس است نه یک شخص[۱] اما در قرآن دو آیه مورد استفاده است. یکی آیه ۱۵۷سوره اعراف که میگوید : «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَالإِنْجِیلِ …» و دیگر آیه ۶ سوره صف: « … وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ … » به نظر میآید که دلالت آیه اول روشن باشد و لذا مؤمنانه میتوان گفت در تورات و انجیل چنین اشاراتی بوده است هرچند از نظر تاریخی اثبات آن آسان نیست. اما آیه دوم که از قول حضرت موسی است محل تأمل است. چرا که روشن نیست «احمد» اسم است یا صفت گرچه در آیه آمده است: اسمه … صفت یعنی آنکه در ستایش خداوند از دیگران برتر است. اما در یکی از اشعار ابوطالب، وی پیامبر را احمد هم خوانده و طبق روایتی پیامبر خود را احمد هم نامیده است. حتی اگر این سخن مولوی را بپذیریم که: ” نام احمد نام جمله انبیاء است- چون که صد آمد نود هم پیش ماست.” ، باز بر ابهام مسأله افزوده میشود (هر چند روشن نیست که مولوی این مدعا را که « نام احمد» نام جمله انبیاء است را از کجا استخراج و استنباط کرده است.)
[۱] . Paraclet ، یونانی : Parakletos ، معنای وکیل، واسطه و شفیع میدهد. در اصطلاح شرع مسیحیت از عناوین روح القدس، یکی از عناوین تثلیث الهی است. در کتب قدیم عربی و فارسی ( واخیراً ) نیز آن را ترجمه نکردهاند بلکه به شکل معرب درآوردند و واژه « فارقلیط » را از آن ساختند. ( مانی و سنت مانوی، فرانسوا دکره، ترجمه عباس باقری، نشر فرزان، ص ۶۳ – پاورقی )
قابل توجه اینکه مانی (پیامبر ایرانی در سده سوم میلادی) مدعی بود که همان فارقلیط است و برای اصلاح و تکمیل ادیان قبلی آمده و خاتم پیغمبران است. (ایران در زمان ساسانیان، کریستین سن، ترجمه رشید یاسمی، ص ۵۷۰)