2
در تلویزیون پرس تی وی (تلویزیون انگلیسی جمهوری اسلامی) چند دقیقه از گفته های ریگی را پخش کرد که در آن به روابطش با آمریکایی ها و انگلیسی ها و دیگر اقداماتش اعتراف می کرد. اما واقعیت ها چیست، خدا می داند. البته از ظاهر بر نمی آمد که او شکنجه شده باشد. ظاهرا تردیدی نیست که اطلاعات پاکستان و حتی سازمان سیا در دستگیری ریگی نقش داشته و در واقع او را تحویل ایران داده اند. اما در ازای چه امتیازاتی؟ خدا عالم است!
3
مجلس خبرگان به نشست دو روزه اش پایان داد و در پایان قطعنامه ای در هفت بند منتشر کرد. پنج بند آن به حوادث پس از انتخابات مربوط بود که به گفتة بیانیه نویسان با رهبری داهیانه مقام رهبری کنترل شده و به قول خودشان «فتنه اخیر» بر طرف گشته است. اینان با استناد به راهپیمایی دولتی نه دی و 22 بهمن ادعا کرده اند که فتنه شکست خورده و دشمن به هزیمت دچار شده است. این بیانیه از یک سو به فتنه گران و سران فتنه به سختی تاخته و حتی تلویحا از هاشمی نیز انتقاد شده و از سوی دیگر از رهبری به شکل بی سابقه و غلوآمیزی تجلیل شده است. بعدها کسانی از اعضای همین مجلس گفته اند مجلس با رهبری بیعت کرده است. قابل توجه است که در این مجلس برای اولین بار سردار عزیز جعفری دعوت شده تا دربارة تحولات چند ماه اخیر سخن بگوید. این دعوت نشان می دهد که از یک سو نظامیان چه اندازه قدرتمند شده اند و از سوی دیگر تحولات جاری چگونه با نظامیان و استیلای سرداران گره خورده است.
به نظر می رسد که این مجلس، که دومین نشست خود را در دوران پس از انتخابات برگزار می کرد، برنامه ای جز تقویت رهبری و مشروعیت بخشی برای او و نیز تهدید معترضان ندارد. ظاهرا هاشمی نیز چاره ای جز تسلیم شدن ندارد و توانی جز ادای چند کلمه کم خاصیت برایش باقی نمانده است. سخنان خامنه ای در دیدار خبرگان با وی مضمونی جز تهدید مخالفان و قدرت نمایی خود و این که او اولی الامر است و اطاعت از او اطاعت از خدا و رسول و قانون نداشت. او اعلام کرد مخالفان دیگر صلاحیت ماندن در نظام را ندارند.
البته هاشمی یک روز بعد در حرم خمینی هشدار کرد یک گروهی افراطی و بی ریشه در فکر فتنه انگیزی خطرناک هستند و اینان اسلام و انقلاب و امام و تقدس روحانیت را نشانه گرفته و در برابر اعمال خود پاسخگو نیستند و کارهای خلاف خود را به «آقا» نسبت می دهند. به نظر می رسد هاشمی با گفتن و تکرار این جمله و جملاتی چون رهبری محور وحدت است و رهبری تنها کسی است که می تواند به بحران خاتمه دهد، می خواهد توپ را به زمین رهبری بیندازد و غیر مستقیم او را مسؤل بحران معرفی کند.
یادداشت های روزانه – قسمت دویست و دوم
چهارشنبه 30 مهر 1404