مطمئن ترین تغییرات مثبت اجتماعی

دست کم بیش از صد سال است که ما ایرانیان در اندیشه بهبودخواهی در ابعاد مختلف اجتماعی بوده و هستیم. هرچند جامعه ایرانی هیچ گاه از فعالیت های بهبودخواهانه کاملا تهی نبوده است اما اولا چنین حرکت ها و فعالیت هایی عمدتا جنبه فردی و یا گروهی محدود داشته و ثانیا از عاملیت جامعه به مثابه کنشگر فعال و اثرگذار تقریبا تهی بوده است.  

اما آیا تا کنون جامعه ایرانی در عاملیت خود موفق و کامیاب بوده است؟ هرچند متأسفانه ایرانیان در طول این بیش از یک قرن موفق نشده اند به اغلب مطالبات مدنی خود برسند و از این رو می توان گفت هنوز اندرخم یک کوچه ایم؛ نه مشروطه خواهی ما حول مهار قدرت سیاسی با اعمال قانون موفق شده و نه مبارزات سیاسی و اصلاح طلبانه بعدی در طول حدود هفتاد سال بعد موفق شده دیو قدرت سیاسی را مهار کند و به مطالبات دیرین خود برسد و نه در نهایت انقلاب بزرگ و آزادیخواهانه 57 توانست کامیاب شود و نه حتی جنبش های اصلاح طلبانه بعدی (حتی در بستر انقلاب اسلامی 57) چندان کامیاب بوده اند. با این همه، به گمانم در طول این دوران نه چندان کوتاه، به رغم تمام ناکامی ها، ایرانیان در مجموع گام هایی مهم برداشته اند؛ گام هایی که به گمانم برگشت ناپذیر می نمایند و حداقل آن که ماندگارند و می توانند نشانه های پیشرفت و کامیابی در این مسیر پر سنگلاخ شمرده شوند. از جمله می توان گفت که جامعه ایرانی در حال حاضر از آگاهی ها و همبستگی درخوری در قلمرو تکاپوهای اجتماعی و مطالبات مدنی برخوردار است و موفقیت های نیز حاصل شده است. به عنوان نمونه می توان به جنبش های زنان (غالبا جوان) ایرانی اشاره کرد که هرچند به قیمت گزاف توانسته اند در پاره هایی از خواسته های مدنی و شهروندی خود از جمله حق طبیعی حجاب اختیاری به طور نسبی کامیاب شوند.    

در این مجال اندک به دو موفقیت تاریخی اشاره می شود:

یکم. نخست همان انکشاف عاملیت انسانی ایرانیان است در تغییرات و تحولات اجتماعی. در واقع ایرانیان در جریان مشروطه خواهی در سال 1285 خورشیدی بوده که خود را به عنوان یک نیروی اجتماعی و عاملی اثرگذار مدنی کشف کرده و در اندیشه تحقق عاملیت خود بوده است. گرچه مشروطیت ایران را نمی توان یک انقلاب سیاسی دانست اما حداقل از دو جهت به تحول انقلابی مهمی منتهی شد. اول، همان انکشاف عاملیت اجتماعی و حرکات جمعی به انگیزه بهبودخواهی مدنی که البته همین عامل در جریان انقلاب مردمی 57 به اوج خود رسید و ایرانیان را به عنوان تنها عامل درونی و ملی وارد عرصه تغییرات عام و از جمله سیاسی کرد؛ و دوم، در قلمرو آگاهی ها و تحولات فکری و فرهنگی و به یک معنا تمدنی به واقع انقلابی پدید آورد. نمودهای ادبی، فکری، هنری و . . . در این صد سال از مصادیق چنین کامیابی است. این دو تحول مثبت را نه نظام استبدادی ضد مشروطه پهلوی توانست از مردم حداقل به طور کامل سلب کند و نه استبداد دینی و ولایی پس از انقلاب 57 موفق شده از جامعه متکثر ایرانی بزداید. در آینده نیز در این مورد کامیاب نخواهد شد. به ویژه که دیری است که رسانه ها و شبکه های مجازی هم به کمک آمده و مانع از استیلای کامل نهادهای حکومتی در اعمال استبداد شده است.

دوم. موفقیت دوم در تحول خواهی تدریجی مردم ایران در طول یک قرن، بی اعتباری هر چه بیشتر تکیه و حتی اعتماد به کشورهای خارجی و بیگانه است. هرچند بسیاری از تغییرات حتی گاه تصادفا مثبت با دخالت های بیگانکان و حتی گاه در پی جنگ های ویرانگر در جهان و در ایران پدید آمده است؛ اما این دخالت ها که قریب به اتفاق آنها با انگیزه های سوء و همراه با انواع مطالبات غالبا در زرورق پیچیده بوده است، در نهایت به زیان جنبش های مردمی و ملی بوده است. نمونه ها در تاریخ معاصر ایران پرشمار است؛ از دخالت های روسیه تزاری و شوروی و انگلیس و در مقاطعی فرانسه و بعدتر آلمان نازی گرفته تا اخیرا آمریکا و اسرائیل.

در اینجا ناگزیر باید اشاره کنم و بگذرم. متأسفانه اخیرا شماری هر چند محدود و معدود از ایرانیان خارج از کشور حول منتظرالسطنه رضا پهلوی این همه تجارب مهم تاریخی و با اطلاع از پیامدهای ویرانگر خارجی در امور داخلی کشور، باز به امام زاده اسرائیل و شخصی کذّاب و تحت تعقیب بین المللی یعنی نتانیاهو دخیل بسته و گویا به وعده های پوچ و سراسر دغلکارانه او امید بسته اند! امیدی واهی و سراسر ابلهانه که این بار شاید: «دستی از غیب برون آیدو کاری بکند»! اما این بار نیز در صورت تحقق عواقب شوم آن عیان خواهد شد. از این رو باید قاطعانه گفت مطمئن ترین راه برای حصول تغییرات مدنی و اجتماعی از طریق مبارزات هرچند طولانی داخلی خواهد بود.  

یکشنبه 26 مرداد 1404              

Share:

More Posts

Send Us A Message