فریبکاری های اسرائیل و رسانه های تبلیغاتی همسو (قسمت دوم

ضمن این که باید توجه داشت که به لحاظ حقوقی مخالفت بنیادی با یک رژیم (ولو رژیمی ماهیتا مشروع و قانونی) نه جرم قابل تعقیب است و نه خلاف اخلاق. درست همین نوع استدلال را ما سال هاست که در جمهوری اسلامی ایران می شنویم و هزاران ایرانی را به این «جرم»! متهم و محاکمه و محکوم می کنند. اصولا بین مقامات جمهوری اسلامی و نوع تبلیغاتشان با اسرائیل و مقاماتشان شباهت های شگفتی وجود دارد که بایسته است در زمان دیگری بدان پرداخته شود.

اما شگرد تبلیغاتی شگفت دیگری که در ذهن و زبان مقامات اسرائیلی سال ها جاری است، این است که القا می کنند اعتراض به جنایات اسرائیل به معنای مخالفت اعتقادی با قوم یهود به مثابه ی یک دین است و این نیز به ویژه در رسانه های همسو با تبلیغات مسموم در مغرب زمین عیان و رایج است. در ماجرای اخیر نیز از این ترفند ریاکارانه و دغلکارانه به شدت استفاده می شود. در این حدود پنجاه روز رسانه های همسو در اروپا و آمریکا پر است از هشدارهایی در باب احتراز از یهودی ستیزی و یا مخالفت با نفرت پراکنی علیه یهودیان زیسته در اروپا و در جهان. در این جهان گسترده و فراخ تا کنون ده ها و شاید صدها راهپیمایی تحت عنوان مخالفت با یهودی ستیزی برگزار شده و حتی شماری از سیاستمداران و رهبران حکومتی نیز در آن شرکت کرده اند.

بله! این یک واقعیت است که نه تنها بیزاری از یهودیان در جهان وجود دارد که حتی متأسفانه یهودستیزی نیز قدرتمند است. در جریان مسلمانان نیز، به دلایلی که آگاهان با تاریخ اسلام می دانند، کم و بیش چنین است. در واقع بدگمانی و حتی دشمنی از هر دو وجود دارد. اما در این باب سه نکته قابل ذکر است:

یکم این که بیزاری از یهودیان و بالاتر نفرت از این قوم بیش از همه و عمیق تر از هرجا در خود اروپا ریشه دارد و از قضا همین نفرت از یهودیان به ویژه در آلمان بسترهای نظری و عملی لازم را برای یهودستیزی و یهودکشی وحشیانه در عصر نازیسم را فراهم آورد. از این رو یهودی ستیزی اصولا یک پدیده ی غربی و اروپایی است و ربط استواری با شرقیان و به طور خاص با اسلام و مسلمانان ندارد. از قضا در ادوار یهودستیزی گسترده در اروپا یهودیان به سرزمین های اسلامی می گریختند، زیرا در آن نواحی احساس امنیت بیشتری می کردند.

دوم این که وفق قواعد جهان مدرن و از جمله وفق مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر، اصولا نفرت پراکنی به عنوان یک قاعده در باره هر فرد و یا قوم و با دین و مذهب ممنوع و خلاف و جرم است و طبعا هرفرد برابری خواه و مدافع عدالت نمی تواند و نمی باید به هیچ شکلی ایجاد نفرت و کینه و دشمنی بین اقوام و به طور خاص بین پیروان ادیان بکند. اما آیا این قاعده عام و ظاهرا مورد اجماع جهانی در باره مسلمانان نیز حداقل در حد یهودیان رعایت و عملی می شود؟ در هرحال حق آن است که یهودستیزی و یا یهودهراسی همان اندازه مذموم و محکوم است که اسلام ستیزی و یا مسلمان ستیزی و مسلمان هراسی! چگونه است که در این حوالی حداقل بین این دو سیاست های متفاوت و گاه متعارض حاکم است؟      

سوم این که غالبا عامدانه مخالفت با صهیونیسم را با مخالفت با یهود و حتی با رژیم رسمی اسرائیل یکی تلقی می کنند. صهیونیسم یک اندیشه و یک طرح و یک ایده ی اساسا سیاسی است برای اشغال یک سرزمین و استقرار یک قوم جزم اندیش و متعصب و نژادپرست و در عین حال ملتزم به ایده های ایدئولوژی خاص صهیونیسم جهانی در آنجا. با این که شهرت دارد که بنیادگذار صهیونیسم (هرتسل) اصولا مذهبی نبوده است ولی در هرحال گفتن ندارد که هر صهیونیستی لزوما یهودی نیست. همان گونه که دیری است که شمار زیادی از مسیحیان اوانجلیست عموما آمریکایی حتی از هر صهیونیستی متعصب تر و جزم اندیش ترند. وقتی رئیس جمهور مسیحی آمربکا (بایدن) رسما و با افتخار اعلام می کند که «من یک صهیونیستم» همه چیز روشن است.

در هرحال امروز میلیون ها انسان عدالت خواه و آزادی طلب و شریف هر روز در سراسر جهان در اعتراض به جنایات و نسل کشی و کودک کشی نظامیان صهیونیست اسرائیلی راهپیمایی می کنند و این نیست جز وجدان بیدارشان. این افراد ممکن است نه مسلمان باشند و نه مسیحی و نه پیرو هیچ دین و مذهبی دیگر. اعتراض به ستم و تجاوز و جنایت مرز نمی شناسد. اندکی عاطفه و وجدان کفایت می کند.  

جمعه 3 آذر 1402

Share:

More Posts

Send Us A Message