متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار زیتون قرار گرفته است به این شرح است:nnn۲۶ مرداد ۱۴۰۰ خورشیدیnnسقوط کابل و برآمدن دوبارهی گروه تروریستی طالبان در افغانستان پس از تجربههای خونین گذشته، نشانهی آغاز دور دیگری از حاکمیت اسلام بنیادگرا در منطقهی خاورمیانه است، حاکمیتی که کِشتگاه خشونت، نابردباری و زنستیزی در عصر ماست.nnبیش از چهل سال است که این منطقه آزمایشگاه جنبشهای هویتطلبِ عقیدتی در جهان اسلام بوده است. ما از پس چهار دهه تجربهی پیاپی و خسارتبار اسلام بنیادگرا، امروز در اتفاقی شگفت با پدیدهی عجیب «اِمارت بازسازی شدهی طالبان» در افغانستان مواجه ایم، که آثار آن تنها به مرزهای این کشور مظلوم و کهن محدود نشده بلکه آفاق جهان اسلام را نشانه خواهد رفت. «اِمارت بازسازی شده طالبان» شرکت سهامیای از مجموعه قدرتهای بینالمللی، بازیگران ارشد منطقه و عوامل فاسد داخلی آن کشور است تا جماعتی بدنام و کهنهپرست را رخت نو پوشانده و به نام حاکمیت «شریعت اسلامی» برای ایفای نقش تازهی چندمنظورهای بر یکی از آسیبپذیرترین مناطق جهان مسلط سازند.nnاندیشوران اسلامی، نواندیشان مسلمان و حاملان میراث معنوی اسلام در برابر تحولات اسلام بنیادگرا نبایستی خاموشی و تماشاگری پیشه کنند، در برابر خوانشی خشن از اسلام که در زمانهی ما آرامش و مدارا را از حیات اجتماعی مسلمانان و شهروندان جهان ربوده است و حقوق اقلیتهای دینی و مذهبی و دگراندیشان و زنان را پایمال کرده است؛ مبادا که سرمایهی ایمانی مردمان در قمار بازیگران دینفروش و قدرتطلب، دیگربار تاراج شود.nnآنچه امروز بر سرِ برادران و خواهران ایمانیمان در سرزمین کهن افغانستان آمده نتیجهی دستکم دو دهه وسوسهی مدعیان منطقهای اسلامِ قدرتسالار در فاسدسازی رجال، بیثباتی جمهوریِ نوپا، قومگرایی خطرناک، تضعیف نهادهای مدنی، زدوبند با قدرتهای بازیگر منطقهای و جهانی، و بیپناهی مردمی است که جز آوارگی و مصیبت در افغانستان ندیدهاند. پیوند نامبارک فاسدترین نمایندگان اسلام خشونتسالار و شریعتزده با نظام سرمایهسالار و سلطهطلب غربی و نوسرمایهداری ایدئولوژیک شرقی برای دستنشاندگی و سفیدسازیِ طالبان در همسایگی ایران نه امری است که از دید ناظران هشیار پنهان بمانَد و نه با وجود نسل تازه و آگاه افغانستان پایدار خواهد ماند.nnما برآن ایم که چنین قمار خطرناکی در زمانهی قحط آبرو، بازی رسوایی با سرمایهی معنوی اسلام و میراث اخلاقی آن است که متولیان اینبار با اندکی صورتبندی و ظاهرسازی، ایفای آن را به طالبانِ خشونتگرا سپردهاند. ما استقرار شریعت متصلب را نه تنها در خاورمیانه که در هیچ کجا از پهنهی جهان اسلام به سود اهداف عالیهی اسلام، مسلمانان و جهانیان نمیدانیم و ایمان داریم که پیام اسلام و هر آیین معنوی دیگری جز با مدارا، مدنیّت، نوسازی و بازخوانی دائمی میراث گذشته قابل فهم و انتقال نیست.nnما به معماران مسلمان این نمایش طالبانیِ پرهزینه در منطقه هشدار میدهیم که به جای بزک کردن توحش پیشآزموده و بازتحمیل اِمارت و خلافت به مردمی بیپناه، نجیب و جنگزده، به سیرهی عقلای عالَم در حکمرانی فرادینی (عرفی) بازگردند و با پرورش شهروندانی آزاد به حق انتخاب آنان احترام گذاشته و به نام اسلام بر مردمان اعمال ولایتِ دروغین نکنند.nnما به قدرتمندان جهان که بهرهورانه در این درهمجوش سیاسیِ رسوا مشارکت کردهاند نیز هشدار میدهیم که با بیثباتسازی دولتهای محلی-منطقهای و تحمیل مدلهای حکمرانی ناکارآمد و رسوا، خود اولین قربانیان چنین نظامهای استبدادی کهنه، ناپایدار و دستنشانده خواهند بود.nnما در کنار مردم مظلوم افغانستان ایستادهایم و از دولتهای آزاد و مدنیِ جهان میخواهیم در این شرایط سخت، مردم نجیب و مظلوم آن دیار کهن و پربار را رها نکنند و به دستاوردهای مدنی این ملت بزرگ به دیدهی حرمت و عنایت بنگرند و اگر به آرامش جهان میاندیشند به یاری کسانی برخیزند که با زحمت بسیار در جامعهای طایفهمحور تمرین مدنیّت و مدارا کردند و شوربختانه امروز رها و تنها ماندهاند. ما از عوارض پیداوپنهان چنین نمایشهای خطرناکی در منطقه غافل نیستیم، عوارضی که میتواند در وزنکشی تازهی قدرتهای جهانی بر میهن عزیزمان ایران نیز پیآمدهای خطرناکی بار کند.nnو دستآخر آنکه ما جمعی از نواندیشان دینی به حاکمان جمهوری اسلامی ایران هشدار میدهیم که بیش از این با دیپلماسی فرسوده و ورشکستهی «نهضتهای آزادیبخش» و «محور مقاومت» پای سوداگران خارجی را به منطقه باز نکنند و تمامیت ارضی کشور را به تهدید نیندازند. به حاکمان جمهوری اسلامی ایران هشدار میدهیم که آمریکاستیزیِ کور آنها را به جایی نکشانَد که به طالبان اعتماد کنند، طالبانی که خبرنگاران و دیپلماتهای ایرانی را کشتند و از ابتدای تأسیس طالبان در ۱۳۷۳ خورشیدی تا کنون تهدیدهای امنیتی بسیاری متوجه ایران کردهاند.nn۲۶ مرداد ۱۴۰۰ خورشیدیnnحسن یوسفی اشکوری،nnمحمدجواد اکبرین،nnعبدالعلی بازرگان،nnمحمد برقعی،nnرضا بهشتی مُعز،nnسروش دباغ،nnعلیرضا رجایی،nnعلی طهماسبی،nnرضا علیجانی،nnحسین کمالی،nnمحسن کمالیان،nnداریوش محمدپور،nnمهدی ممکن،nnیاسر میردامادی،nnصدیقه وسمقی.nnn نظر وارده در این یادداشت
گفتگویی که گویی دو طرف حرف هم را نمی شنوند!
داستان تحمیل حجاب اجباری در جمهوری اسلامی دیرینه سال است و به ماه های اول عمر جمهوری اسلامی باز می گردد. نخستین کسی که این