داستان شیرین جمهوری خواهی یک مدعی سلطنت

خیرا آقای رضا پهلوی (فرزند ارشد محمدرضاشاه آخرین پادشاه ایران) در سخنانی (هرچند وفق قولی خصوصی و در محفل خاص دوستان) سخنانی گفته است که هنوز پس از گذشت چند روز ورد زبانهاست و در باره آن از هر سو سخن در میان است و انواع تفسیرها جریان دارد. اما من در اینجا ناگزیر به ذکر چند نکته بسنده کرده و وقت خود و خوانندگان را نمی گیرم:
یکم. تجربه به من آموخته است که به حرف هیچ سیاستمداری و به ویژه هیچ سیاست بازی اعتماد و حتی اعتنا نکنم. به طور خاص باید تصریح کنم به ادعای هیچ سیاستمداری و یا مبارزی، ولو واقعا صادق و خیرخواه، در مرحله پیش از استقرار در قدرت نمی توان اعتماد کرد. اگر سیاست بازی که در طول دوران فعالیت های سیاسی اش دهها بار تغییر موضع داده و چپ و راست زده باشد، مطلقا قابل اعتماد نیست. باز می افزایم سیاست بازی، که از قضا چندان با دانش و فنون سیاست آشنایی هم ندارد، طبق عادت چند پهلو حرف می زند و از منطق شناخته شده یکی به نعل و یکی به میخ پیروی می کند و مهم تر نظرش را به طورشفاف و علی رؤس الاشهاد اعلام نمی کند، موحب بی اعتمادی و حتی سوء ظن بیشتر خواهد بود.
دوم. داستان جمهوری خواهی در ایران پیشینه ای دیرینه دارد. از مقطع پیش از مشروطه تا پس از آن. هرچند در جریان یک انقلاب بزرگ و مردمی، در نهایت نظام سیاسی ایران از رژیم منحط و پوسیده سلطنتی به جمهوری متحول شد، اما هنوز که هنوز است «جمهوریت» در عمل محقق نشده است. زمانی رضای اول یعنی رضاشاه (نیای رضا پهلوی مورد بحث) نخستین پلکان قدرت را با دعوی اعلام جمهوری در ایران انتخاب کرد، ایده نیکی که ای کاش در همان زمان عملی می شد، ولی وقتی به فراست دریافت مقتضی موجود نیست، راه را کج کرد و طی فرمانی حتی سخن گفتن از جمهوری را ممنوع و درخور مجازات دانست و بعد 57 دیکتاتوری سلطنتی خشن دیگری بر مردم ایران تحمیل شد. سالها بعد یک رهبر مذهبی کهن سال و عابد و زاهد، اعلام کرد دنبال جمهوری از نوع جمهوری فرانسه است و دیدیم که چه اتفاق افتاد.
حال پرسش این است که اگر روزی شرایط برای بازگشت به سلطنت رضا پهلوی، که روزی در قاهره به عنوان ولیعهد رسمی و پادشاه قانونی کشور سوگند خورده و تا کنون نیز حداقل رسما چنین ادعایی داشته و دارد، فراهم شود، آیا سلطنت موروثی را خواهد پذیرفت؟ اگر افکار و اعمال کنونی و حتی همین سخنان بعضا مترقی و مثبت اما مبهم ولیعهد سابق ملاک باشد، بی گمان پاسخ مثبت خواهد بود.
سوم. با این حال برخی گفته های رضا پهلوی با توجه به جایگاه و موقعیت ویژه اش، بسیار مهم و مثبت است. این که او در نهایت جمهوری را به دلیل ماهیت انتخابی آن بر مدل سلطنت موروثی و غیر انتخابی اش ترجح می دهد و به طور کلی از حق انتخاب مطلق مردم دفاع و حمایت می کند، دارای اهمیت تاریخی ویژه ای است. حتی اگر در آینده خود مرتکب خلاف آن بشود، باز این سخنان در تاریخ اندیشه و سیاست ایران به یادگار خواهد ماند و حداقل معیاری برای میزان صداقت ایشان در اختیار مردم ایران خواهد بود.
پنجشنبه 28 اسفند 99

Share:

More Posts

Send Us A Message