چهارشنبه17 مهر 87/ 18 اکتبر 2008
1
تلویزیون ایران اعلام کرد که از میان متهمان بمب گذاری شیراز (بمب گذاری در حسینیه ای در شیراز) هفت نفر محکوم به اعدام شده اند. هر چند تلویزیون توضیح نداده اما احتمالا این حکم دادگاه اول است. سخنگوی قوه قضائیه این خبر را اعلام کرده است.
از آنجا که این دادگاهها علنی برگزار نمی شوند و وکیل نیز یا اساسا وجود ندارد و یا اگر هست در مراحل تحقیق حاضر نیست، مطلقا نمی توان به چنین دادگاهها و به چنان احکامی اطمینان داشت. معمولا افراد را به استناد به اقاریر متهم محکوم می کنند. اما ممکن است افراد به هر دلیل تحت شکنجه وادار به اعتراف شده باشند و بعد آنها را با تهدید یا تطمیع وادار کرده باشند که در دادگاه نیز اقرارنمایند و بعد در مجازاتشان تخفیف داده می شود و یا پس از مدتی آزاد خواهند شد. چنان که در مورد سه دختر مجاهد چنین کردند و آنها را پشت تلویزیون آوردند و آنها در تلویزیون اعتراف کردند که در حرم امام رضا بمب گذاری کرده اند و بعدها در جریان اعتراف گرفتن از متهمان پرونده قتلهای زنجیره ای معلوم شد که داستان به گونه ای دیگر بوده و همه دیدند که حتی شکنجه گران از همسر سعید امامی نیز می خواستند که به بمب گذاری در حرم امام رضا اعتراف کند و کرد و او با ذکر جزئیات توضیح داد که چنین کرده است که البته بدیهی است که آن هم دروغ بوده و آن زن بدبخت را با شکنجه وادار کرده بودند که چنین بگوید.
با توجه به رفتارهای جمهوری اسلامی و به ویژه با دستگیریهای گسترده و احکام صادره برضد فعالان دانشجویی و زنان و فعالان سیاسی و اقلیت های مذهبی، تبلیغات گسترده ای در رسانه های خارجی به ویژه رسانه های تلویزیونی فارسی زبان علیه جمهوری اسلامی وجود دارد که البته گاه با بزرگنمایی و حتی دروغ و تحریف هم همراه است. مثلا اخیرا از آخوندی به نام «آیه الله کاظمینی بروجردی» یاد می کنند. کاظمینی بروجردی در دو سال پیش دستگیر شد او و برخی از دوستانش، که در برابر نیروی پلیس با کارد و قمه مقاومت کرده بودند، به حبس های سنگین محکوم شده اند. گرچه رفتار حاکمیت با وی نادرست و ظالمانه است اما واقعیت این است که کاظمینی بروجردی نه از دمکراسی و حقوق بشر چیزی می فهمد و نه مدافع دموکراسی است و اساسا او سواد درستی ندارد تا چه رسد به این که آیه الله باشد. در زمانی که من زندان بودم، یکبار او را هم به اوین آورده بودند ولی او در بند 500 بود و از نزدیک، جز یکبار، او را ندیدم. کسانی که با او بودند می گفتند که او به اصطلاح مردم «کم دارد». با این حال از نظر احوالات شخصی او من هیچ قضاوتی نمی کنم. تا آنجا که من اطلاع دارم از نظر فکری هم وی تجسم اسلام سنتی و جاهلانه است و اصولا از دنیای مدرن چیزی نمی داند و مخالفت او با جمهوری اسلامی نیز بیشتر زاییده جهل است نه علم و آزادی ودموکراسی. رفتارهای نادرست جمهوری اسلامی، به ویژه عدم شفافیت در دادگاهها، موجب شده است که رسانه ها ی ضد جمهوری اسلامی و یا افراد از آن بهره برداری کرده و هر روحانی مخالفی را آزادیخواه و دموکرات معرفی کنند.
[توضیح لازم: بعدها البته از کاظمینی بروجردی مواضعی اعلام شد و سخنانی منتشر شد که تا حدودی با این دیدگاه آن روز من متفاوت بوده است. رگه هایی از افکار مدرن مشاهده شد. او حتی حکومت دینی را نفی کرد. نمی دانم اطلاعات من در آن زمان ناقص بوده و یا در او تحول پیدا شده است. ضمنا نمی دانم اکنون ایشان در چه وضعیتی است. امیدوارم از بند رها باشد و از نعمت آزادی اندیشه و بیان عقیده برخوردار باشند]
2
هردم از این باغ بری می رسد! هنوز ماجرای دکترای قلابی علی کردان، وزیر کشور، به پایان نرسیده، ماجرای تخصیص صد میلیون تومان به هر نماینده مجلس خوراک تبلیغات خوبی علیه جمهوری اسلامی و مقامات آن شده است. دکتر کامران، نماینده اصفهان،دست به افشاگری زده و خبر پشت پرده را رسانه ای کرد و گفت تصویب شده است به هر نماینده مجلس صد میلیون داده شود. بیست میلیون تومان برای تهیه اتومبیل، پنجاه میلیون تومان برای اجاره مسکن و سی میلیون تومان وام بلاعوض. البته روشن نیست که چنین پولی به چه دلیل داده شده است اما هر چه هست، لکه سیاهی دیگر به نظام اسلامی و به ویژه اصولگرایان تشنه خدمت و عابد و زاهد! نشسته است و پرده از ریاکاری گندم نمایان جو فروش برداشته است. جالب است که نه تنها هیچ نماینده ای از کامران حمایت نکرد بلکه همه به وی انتقاد کردند و حتی به تندی گفتند که حق نداشته است که خبر را منتشر کند. اصلاح طلبان نیز یا سکوت کرده ویا تلویحا انتقاد کرده اند. دلیلش روشن است. همه رطب خورده اند.
3
اخیرا بازار اصفهان به عنوان اعتراض و اعتصاب تعطیل شده و تاکنون نیز ادامه دارد. علت آن نیز مسأله افزودن سه درصد بر مالیاتها بر اجناس است که باید از خریدار ستانده شود. بازاریان می گویند که اولا ما به شکلهای مختلف و چند لایه مالیات می دهیم، و ثانیا با توجه به رکود بازار، این افزایش قیمت ها موجب رکود بیشتر می شود و کسی خرید نمی کند و در نهایت به ورشکستگی منتهی می گردد. تهدیدها و تطمیع ها تاکنون به ماجرا پایان نداده و حتی طبق آخرین اخبار به بازار مشهد و تبریز (و احتمالا جاهای دیگر) نیز سرایت کرده است.
یادداشت های روزانه – قسمت شانزدهم
پنجشنبه 26 دی 98