استفاده از گذشته ها آری، گذشته گرایی، نه

این روزها دو رویداد تاریخی موجب شده است تا بار دیگر گذشته های تاریخی ایران و به طور خاص نظام پادشاهی کهن ایرانی بر سر زبانها باشد. یکی صدمین سال تولد محمدرضا شاه پهلوی و دوم جشن قراردادی هفتم آبان به عنوان «جشن کوروش کبیر». nدر این میان اما دو موضوع با هم خلط شده و احتمالا به طور عمد و آگاهانه، از نکوداشت معمول و سنتی یادواره های تاریخی به عنوان بخشی از تاریخ و سنت آبا و اجدادی و ضرورت آن، حداقل شماری از ایرانگرایان هویت گرا و احیانا ناسیونالیست، تلاش کرده و می کنند که باستانگرایی نوع پهلوی را به مثابه یک ایئولوژی نظام سیاسی پادشاهی موروثی احیا کرده و در عمل به عنوان مدل بدیل نظام اسلامی حاکم، وارد بازار مکاره سیاست کنند. nدر این باب حرفها و حدیثهاست که باید در مجالی فراخ بدانها پرداخت ولی در این یادداشت کوتاه فقط به دو نکته اشارتی می شود. nنکته نخست آن که تحقیق علمی و منصفانه در گذشته های دور و نزدیک یک ملت کار بایسته ای است و از جهات مختلف لازم است و هرگز نباید متوقف شود. زیرا این تحقیق و واکاوی مستمر، از یک سو به آگاهی انسانی و ملی یک ملت و یا یک قوم و یا یک گروه اجتماعی کمک می کند و از سوی دیگر به ما یاری می رساند تا زمان حال را به بهتر بشناسیم و در نهایت این خودآگاهی مانند چراغی فرا راه آینده ما خواهد بود. «گذشته چراغ راه آینده است» یعنی همین. nنکته بس مهم تر آن است که این تحقیق در گذشته و استفاده از عنصر تجارب تاریخی، نباید به «گذشته گرایی» دامن بزند. به ویژه اگر این گذشته گرایی به صورت یک ایدئولوژی هویت ساز و غیریت ستیزِ ملی گرایانه خود را نشان دهد. این نوع گذشته گرایی در نهایت سر از ارتجاع و احیانا راسیسم و فاشیسم در خواهد آورد که اشکال و آثار و نشانه های متأخرش در گروهی از ایرانیان آشکار شده است.nمی توان گفت استفاده از تجارب گذشته ها، آری ولی گذشته گرایی، به مثابه یک ایدئولوژی و هویت یابی غیریت ساز، هرگز.nبرای رفع هر نوع شبهه و سوء تفاهم می افزایم که در اینجا مرادم هر نوع گذشته گرایی است؛ ملی و ایرانی و یا مذهبی و اسلامی و شیعی. شعارهایی چون «بازگشت به ایران باستان» می تواند همان اندازه ارتجاعی و توهمی و در عمل رهزن باشد که شعار «بازگشت به اسلام ناب» و «تشیع اصیل علوی». در تاریخ هیچ پدیده ناب وجود ندارد. تکرار می کنم که می توان از ایران پیش اسلام همان اندازه آموخت که از ایران پس از اسلام. به ویژه که اسلام و بیشتر تشیع پسین، بیشتر به ما نزدیک است و از این رو واقعی تر و آموختنی تر. nواقعیت این است که تاریخ فلات ایران به لحاظ طولی دارای یک تاریخ پیوسته حدود سه هزار ساله است که نیمه دوم آن در روزگار اسلام و تشیع گذشته است. ایران واقعی و نه توهمی و تخیلی، مرکب از هر دو قطعه است و با هیچ منطقی نمی توان هیچ یک از قطعات آن را جدا تصور و فهم کرد.nدر باره پادشاهی پیش از این نوشته ام و باز هم خواهم نوشت nچهارشنبه 8 آبان 98 n

Share:

More Posts

دنیای دیوانه / دیوانه / دیوانه

دیشب در برنامه «شصت دقیقه» تلویزیون بی بی سی فارسی مطلبی شنیدم که به راستی هنوز هم باورش سخت است. فردی تاجیک تبار اما روسی

Send Us A Message