اشاره: متن زیر پرسش و پاسخی است حول برخی فتاوای فقهی که پس از ارسال پاسخ به پرسش کننده محترم برای استفاده علاقه مندان در اینجا بازنشر می شود. البته نام سئوال کننده (هرچند مستعار است) حذف شده است.
دانشمند محترم
جناب اشکوری
با سلام و احترام. دو مسئله از توضیح المسائل آیت الله خمینی برای من مسئله شده.
یک – مسئله 2053- کسی که مال ندارد و مخارجی بر او واجب است مثل خرج زن و بچه،باید کسب کند و برای کارهای مستحب مانند وسعت دادن به عیالات و دستگیری از فقرا کسب کردن مستحب است.
– منظور چیست؟ کسب کردن در غیر این موارد چه حکمی دارد؟ و در اینجا چرا مستحب شده؟ مگر کسب کردن نیازی به فتوا دارد؟
مسأله 2054- عمدۀ معاملات مکروه از این قرار است:اول: ملک فروشی. دوم: قصابی.سوم:کفن فروشی.چهارم:معاملۀ با مردمان پست.پنجم:معامله بین اذان صبح و اول آفتاب.ششم:آن که کار خود را خرید و فروش گندم و جو و مانند اینها قرار دهد.هفتم:آن که برای خریدن جنسی که دیگری میخواهد بخرد داخل معامله او شود.
– چرا ملک فروشی مکروه است؟ …. چرا قصابی ممنوع است؟
سپاسگزار خواهم بود اگر پاسخی برای روشنی ذهن این جانب بدهید.
با احترام
: یک ناشناس (روا گران)
دوست عزیز نادیده
با سلام و آزوی سلامتی
واقعیت این است که این نوع فتواها جملگی به استناد برخی اخبار و روایات از بزرگان دین است که فقیهان ما با کمترین تحقیق و تأملی حتی در چرایی آنها رونویسی کرده و منتشر می کنند از این نظر حداقل در شرایط فعلی نه از نظر عقلی قابل دفاع اند و نه از نظر شرعی اعتبار دارند.
اما صرفا از منظر تحلیلی بر این گمانم که چنین اخباری (ولو جعلی به نام دین) در جایی و در فضایی خاص خلق شده و قاعدتا بدون دلیل و انگیزه نبوده و به هرحال معطوف به عللی بوده است. از باب نمونه، کسب و تلاش معاش نیازی به فتوا ندارد ولی در اینجا مسئله مربوط است به تأمین نفقه برای اعضای خانواده که «واجب النفه» مرد به حساب می آیند. در واقع دو فتوای یاد شده، می خواهد بگوید تأمین نفقه برای اهل خانه واجب است و برای موارد دیگر مستحب. فقیهان می بایست تکلیف مکلفین زمانشان را در چنین مواردی روشن می کردند.
یا در باره کراهت برخی مشاغل. در باره ملک فروشی. احتمالا بدان دلیل بوده که در حجاز زمین های مرغوب و قابل کشت محدود بوده و از این طریق خواسته اند مردم را تشویق کنند ملک خود را حفظ کرده و نگه دارند. یا کراهت قصابی. شاید انگیزه آن که بوده بگویند این شغل می تواند زمینه های قساوت و سنگدلی را فراهم کند. در مورد کراهت کفن فروشی می توان حدس زد که احتمالا موجب ارتباط بیشتر با مردگان است و این می تواند موجب ملال روح و روان آدمی شود. معامله با مردمان پست نیز همین گونه می تواند باشد. می تواند تقویت پستی بشود. برای کراهت معامله بین اذان صبح و طلوع آفتاب هیچ دلیل معقولی به نطر نمی رسد ولی قاعدتا باید وجهی داشته باشد. کراهت خرید و فروش جو و گندم به عنوان یک شغل نیز می تواند به همان دلیل پیش گفته در باره زمبن باشد. در باره دلیل کراهت ورود به معامله دیگران، فکر می کنم دلیل آن روشن باشد. می خواهد بگوید اخلاقا کار درستی نیست که کسی موجب اخلال و اختلال در معامله دیگران شود.
تکرار می کنم که این نوع اخبار مطلقا به عنوان اسناد دینی و منسوب به خدا و پیغمبر اعتباری ندارند ولی از منظر تاریخی و با توجه به زمینه های اجتماعی ظهورشان می توانند حاوی حقیقی باشند ولو این که امروز به هر دلیل معتبر نباشند. در واقع فرض این است که این مدعیات در زمینه هایی خاص گفته شده و این گویندگان نیز فی الجمله عاقل بوده و بی دلیل حرفی نزده و قصد مردم آزاری و یا خرافه پراکنی نیز نداشته اند. در واقع گویندگان اولیه این سخنان (هرکه بوده اند) در پاسخ از پرسش ها و نیازهایی واقعی چنین واکنش نسان داده اند. هرچند امروز زمینه های آنها برای ما که در فضا و در شرایط کاملا متفاوتی زندگی می کنیم روشن نیست. بیفزایم ممکن است گمانه زنی های من جملگی خطا باشند ولی نمی توان به زمینه های ظهور چنین گزاره هایی بی اعتنا ماند و بدانها توجه نکرد و شتابزده و یک سویه قضاوت کرد.
در هر حال امیدوارم کم و بیش مراد من روشن شده باشد.