اشاره: متن زیر پاسخ به یک کامنت در مقاله واکاوی رخداد رده است.nnبا سلام و احترامnچرا در نوشته خود بعد از نام حضرت رسول ( ص ) کلمهn( ص) را برای احترام به کار نمی برین و یا به جای خلیفه اول ابوبکر رضی الله عنه تنها ابوبکر می نویسین .ایا فکر می کنین ادای احترام به پیامبر( ص ) منافاتی با مثلا جنبه علمی و غیر ایمانی نوشته دارد ؟nnا سلام به دوست «ناشناس»nدر این سالها بارها به عنوان ایراد و یا تدکر گفته شده که چرا نام پیامبر اسلام را بدون افزوده هایی تشریفی (مانند صلی الله و یا حداقل ص) می نویسم و یا در کنار نام امامام شیعی «علیه السلام» و یا علامت اختصاری «ع» نمی آورم و حال نیز این دوست همان را مطرح کرده و از این مجال استفاده می کنم همان پاسخی را که شفاها بارها داده ام در اینجا کتبا عرض می کنم.nنکته نخست این است که چنین اقدامی بی تردید با بیان علمی که الزاما باید بی طرفانه و محققانه باشد سازگار نیست. مراد این نیست که هر نوشته ای و یا گفتاری که با چنین عناوینی مزین باشد به الزام منطقی غیر علمی و خروج از دایره انصاف علمی است چنان که من نیز نوشته های خود را علمی و در عین حال در چهارچوب ایمان و اصول موضوعه آیین مسلمانی می دانم و حداقل تا کنون در پژوهش های خود به تناقضات غیر قابل حل در رخدادها و تاریخ نگاری هایم مواجه نشده ام. اما مسئله اساسی این است که وقتی خواننده ای به ویژه مخاطب غیر مذهبیو مهم تر مذهب ستیز نوشته ای می بیند که در همان تیتر مقاله مثلا آمده است: «رسول خدا صلی الله علیه و سلم» چه ذهنیتی برای او پیدا خواهد شد؟ جز این است که او می اندیشد نویسنده یک مؤمن تمام عیار و ناب است و از همان آغاز داوری خود را در باره شخصیت تاریخی معین کرده است؟ در این صورت چگونه می تواند دعوی پژوهشگری علمی نویسنده را باور کند؟ قسم حضرت عباس را باور کند و یا دم خروس را؟ از باب مثال وقتی مخاطب سخن و یا نوشته من می بیند من از علی با القاب تشریفی و ارادت کیشانه یا می کنم ولی مثلا از ابوبکر و عمر و عثمان ساده و بدون هیچ عنوانی و یا بیان تشریفی نام می برم، چه خواهد گفت؟ آیا انصاف علمی مرا باور خواهد کرد؟ یا قدری پیاز داغش را زیاد می کنم و می گویم وقتی خواننده می بیند من در کنار نام امام حسین «علیه السلام» و یا «سیدالشهداء» می نویسم و در پی نام یزید به عنوان رقیب و یا دشمنش«لعنه الله»، داوری او چه خواهد بود؟ این یک قاعده است وقتی انصاف علمی و بی طرفی ضروری یک محقق و آن هم در کار تاریخ در ذهنیت مخاطب دچار تزلزل شود کار تمام است و دیگر نه کسی کار او را جدی می گیرد و نه حتی کسانی حاضر می شوند وقت خود را صرف خواندن چنین مقالات و مکتوباتی بکنند. ولو این که ناب ترین تحلیل ها و یا منصفانه ترین داوری ها را ارائه کرده باشد. یک بار دوستی فاضل برایم نوشت که تو مثل غربی ها می نویسی و من گفتم از قضا کار درست همان است که غربی ها می کنند و به همین دلیل هم دیندار می خوانند و هم بی دین ها و ضد دین ها. در هرحال آنچه مهم است اصالت تحقیق و انصاف علمی است ولی اگر با یک کلمه و یا با نوعی بیان عاطفی و ایمانی تحقیقی اصیل در ذهن خواننده مخدوش و بی اعتبار شود، زحمات محقق برباد رفته و او رنج بیهوده برده است.nنکته دیگر این است که اصولا این همه حساسیت روی القاب و عناوین از کجا آمده است؟ مگر در قرآن از پیامبران و اولیای معتبر دینی با عناوین و القاب تشریفی یاد شده است؟ مگر در زمان نبی اسلام و حتی قرن اول و دوم مؤمنان پیامبر را با این نوع عناوین یاد می کردند؟ مثلا ابوذر به پیامبر می گفت: «یا رسول الله سلام علیک»؟ نامش مانند نام همه افراد بود: «محمد» و بس! ساده و زیبا و صمیمانه! حداکثر تعبیری که به کار می رفت «یا رسول الله» بود و آن هم از باب تشریف نبود بلکه برای بیان یک وصف به عنوان امری واقع بود و نه بیشتر. نبی اسلام به گواهی سیره ها از خلق و خوی اشرافی و پادشاهی به دور بود و دوست نداشت کسی او را با امیری و سلطانی اشتباه بگیرد. حال چه شده است که اگر کسی پیامبر را بدون یک عنوان تجلیلی و تشریفی نام ببرد احیانا اهانت و یا تخفیف مقام نبوت شمرده می شود؟nامیدوارم توضیحات من قانع کننده باشد و حداقل موضع مرا روشن کرده باشد.n
سیزدهم آبان 58 و پیامدهایش
دیروز 13 آبان و یادآور حمله به سفارت آمریکا در تهران بود. طبق معمول نهادهای رسمی در نظام جمهوری اسلامی این روز را گرامی داشته