سایت ملی-مذهبی سلسه پرسش هایی را با آقای اشکوری در میان گذاشت و ایشان نیز پاسخ هایی ارائه کردند که در هشت قسمت منتشر شد. برخی خوانندگان سؤالها و نظراتی در ارتباط با این مقالات ارسال کردهاند که آقای اشکوری به آنها پاسخ دادهاند قسمت اول و دوم و سوم این پاسخها پیشتر منتشر شدهاست و اکنون قسمت چهارم آنها به خوانندگان گرامی تقدیم میشود
مقاله: تغییر مسیر تاریخ اسلام امکانپذیر است
نظر: اقای اشکوری تغییر مسیر احکام اسلامی را شما نمی توانید انجام دهید. اسلام صاحبان اصلی اش درعربستان نشستند و اسلام درعربستان آمده چهارتا آخوند شیعه که اجازه دستکاری به احکام را ندارند. آیا می توانید بروید سرزمین وحی یعنی عربستان و از پیشنهادات کنید. ضمنابه آنها بگویید شیعه ۱۲ امامی هستید.
پاسخ: ضمن سپاس از این دوست. در این باب چند نکته قابل ذکر است:
اولا-ظاهرا سوء تفاهم شده است، هیچ کس نمی خواهد تغییری در مسیر احکام اسلامی ایجاد کند؛ آنچه من گفته ام عبارت است از تغییر مسیر تاریخ اسلام از طریق تغییر در مسیر فهم اسلام و طبعا احکام اسلامی. چرا که اسلام هر یک از ماها خود فهم و تفسیری است از اسلام و نه خود اسلام. متن قرآن و سنت نبوی به وسیله تک تک ما تفسیر می شود و مجموعه فهم های تفسیری ما می شود اسلام من و اسلام شما. «اسلام ناب» توهمی بیش نیست. وقتی صحابه و خلفای راشدین و بعدها فقیهان و مفسران و متکلمان و عارفان و فیلسوفان مسلمان حق داشتند از اسلام تفسیری داشته باشند و به اصطلاح اجتهاد کنند، چرا من و شما حق نداشته باشیم امروز از اسلام خودمان دفاع کنیم؟ منع شرعی و عقلی این بازتفسیرها چیست؟
ثانیا-هر گز چندان محال اندیش نیستم که بگویم «من می خواهم» مسیر تاریخ اسلام را عوض کنم؛ اما همان گونه که در طول هزار و چهارصد سال مجموعه افکار و آرا و تفاسیر درست و نادرست مسلمانان و البته با پیشگامی متفکران مسلمان مسیر کنونی را رقم زده است، افکار امروزی ما نیز می تواند مسیر تازه و متفاوتی را در افق های آینده بگشاید. این امر شدنی است و به گمانم خواه و ناخواه خواهد شد.
ثالثا-چه کسانی به مقاماتی که در عربستان نشسته اند عنوان «صاحبان اصلی اسلام» داده است؟ مشروعیت دینی و سیاسی آنها از کجاست؟ خداوند آنها را تعیین کرده است و یا نبی اسلام؟ اسلام صاحب اصلی و فرعی ندارد، تک تک مسلمانان مسئولیت دینشان را بر عهده دارند و به همین دلیل شخصا در ازای کردار درست شان پاداش نیکو خواهند یافت و در برابر اعمال نادرست شان کیفر خواهند دید. خوشبختانه در اسلام کلیسایی ندارد که بگوید راه نجات از جایی خاص و یا نهادی معین (مثلا عربستان و یا الازهر و یا حتی مکه مدینه و یا قم و نجف) می گذرد و در خارج از آنها راهی برای نجات نیست. سرزمین وحی برای هیچ فرد و گروه و طایفه ای مشروعیت بخش نیست. حاکمان حجاز به دلیل وجود «حرمین شریفین» و صد البته دلارهای بادآورده نفتی خود را نمایندگان بخشی از جهان اسلام جا زده اند اما در همان حال عربستان سعودی هنوز از عقب مانده ترین کشور اسلامی است و هنوز نمایی است از حجاز روزگاران جاهلیت.
رابعا-هرچند در فرهنگ جزم اندیش و تکفیری وهابی عربستان و هر جای دیگر چندان جایی برای دگراندیشان شیعی و غیر شیعی نیست ولی فراموش نکنیم که در عربستان نیز عالمان و مسلمانان روشن اندیشی هستند که حداقل اهل مدارا و گفتگو هستند و از حربه تکفیر برای حذف دیگران استفاده نمی کنند. در ضمن از یاد نبریم که اهل سنت و از جمله وهابیان (که خوشبختانه در میان اهل سنت و جماعت نیز در اقلیت اند) عمدتا رافضیان را از دین خارج می دانند که مصداق روشن آن فرقه های افراطی چون اسماعیلیه و باطنیه قرون گذشته هستند و نه لزوما شیعیان دوازده امامی را، که به طور کلی جریانی اعتدالی است. چنان که یکی از سه شخصیت اثرگذار و نظریه پرداز وهابیت ابن تیمیه در قرن هفتم بدان تصریح کرد است. شخص محمدبن عبدالوهاب در قرن سیزدهم نیز تا آنجا که من اطلاع دارم شیعیان امامی را تکفیر نکرده است.
ناظر: آیا برای اثبات وجود ” ذات ” در پدیده ها کافیست که بگوئیم “به نظر می رسد که نمی توان گفت یک پدیدة انسانی و اجتماعی و تاریخی به طور کلی هیچ ذات ثابتی ندارد و گرنه قابل توصیف و تشخیص و تبیین نخواهد بود.” و بعد برای شناخت دین از غیر دین به “صفات مشترک ” متوسل شویم .
هدف ارسال رسل در قران بیان شده است و همچنین مختصات ایمان که ، توحید و معاد است و عمل صالح . دین تاریخی حاصل اندیشه بزرگانی است که در حد دانش و بینش عصر خود و با چاشنی ملاحظات قدرتهای حاکم به تبیین دین پرداخته اند و متاسفانه در مورد اسلام به اندیشه بزرگانی اصالت داده میشود که فاصله بیشتری با عصر حاضر دارند ، به دستاویز نزدیکی به عصر بعثت .
مذهب تاریخی تشیع نیز خلاصه میشود در تقلید غیر مجتهد از مجتهد و پیروی مجتهد از سلف صالح .
پاسخ: در مورد نکات مطرح شده به ترتیب شرحی کوتاه تقدیم می کنم:
یکم. دقیق درنیافتم که دوست عزیز ما به کجای دعوی من در باب ذات ایراد دارد؟ البته که اثبات و یا عدم اثبات ذات در اشیاء و پدیده های طبیعی و انسانی مبحث پیچیده ای است و تنها نمی توان با یک جمله و حتی با یک استدلال تکیف آن را روشن کرد اما آنچه من گفته ام یک استدلال عقلی است برای اثبات ذات گرایی حداقلی و حال اگر برای شما قانع کننده نیست چاره ای جز اعلام آتش بحث و ختم کلام بین من و شما نیست.
دوم. در مورد دوم نیز مخالفتی ندارم و به گمان من نیز واقعیت کم و بیش همان است که شما گفته اید.
سوم. اما در مورد تشیع چنین نیست که فرموده اید. مذهب شیعه از همان لحظات پس از مرگ پیامبر به دست علی و فاطمه و به طور کلی اهل بیت رسول پدید آمده و البته به تدریج سطح و عمق و طول و عرض بیشتری یافته و تا قرن پنج هجری و پس از پایان غیبت کبرای امام دوازدهم شیعی سیمای جامعی یافته است. تشیع جهان بینی و تاریخ نگری و انسان شناسی و اخلاق و فقه و تفسیر و کلام و ادب خاص خود را دارد و مسئله تقلید عمدتا در دوران اخیر (از عصر قاجار به بعد) برجسته شده است هرچند ریشه های در گذشته هم دارد.
مقاله همه مجازاتهای شرعی قابل تغییر هستند
نظر: با درود و سلام به آقای اشکوری عزیز، حتمن این گفته و ضرب المثل معروف را شنیده اید که: بعمل کار بر آید بسخندانی نیست و بر مصداق آن میشود اذعان کرد که جمهوری اسلامی از بدو پیدایش و با عملکردهای شریرانه اش به سئوال شما پاسخ داده و لزومی به پاسخی دیگر ندارد که اگر هم ناچار از پاسخ باشد از صغرا و کبری هائی که آگاهید می بافد و نتیجه آنچنانی هم می گیرد و تحویل سرکار و ما ملت بخت بر گشته می دهد ضمن اینکه، رژیم گذشته بوده که در آن مجامع جهانی عضو شده و در پایان اینکه این جمهوری جنگ و جنون بهر تنابنده ای متوسل می شود که رژیم من در آوردی خود را توجیه و سز ِ پا نگهدارد…لطفن فراموش نشود که این رژیم شتر گاو پلنگ را این جمهوری آخوند ساخته “نظام مقدس” میداند و و …
پاسخ: بله! درست می فرمایید، اسلام مدل جمهوری اسلامی نیز یک مدل از اسلامی است که البته در تاریخ اسلام بی سابقه نیست. اما عزیز! چرا نیازی به پاسخ دیگر ندارد؟ مگر تمام مسلمانان و تمام شیعیان و حتی تمام فقیهان و عالمان دین مانند حاکمان جمهوری اسلامی فکر می کنند و مدافع افکار و اعمالشان هستند؟ این که مقامات این نظام و فقیهان وابسته برای هر عمل غلط خود توضیحی و توجیهی دینی و فقهی ارائه می دهند، مانع از آن نیست که من و دیگران حق نداریم که آن رفتارها را نقد و رد کنیم و یا ان توجهات ناموجه را قبول نکنیم!
نظر (nader): اقای اشکوری یک مرتبه منکر احکام آسمانی قتل و کشتار در قران کریم بشوید و احکام خدایتعالی را نادیده بگیرید و راحت شوید. درکدام دینی فرمانهای آسمانی را بشر اجازه دارد به میل خودش دستکاری نماید. حتی مفتی های الازهر و مراجع تقلید مذهب شیعه جرأت ندارند انهم. برای اینکه به نفع مالی خودشان هم که شده یک نقطه ازقران کریم راجابجا کنند. شما و حجت الاسلام عبدالعلی بازرگان این حرفها راازخودتان درمی اورید تا دنیا برقراراست هیچ ادمی اجازه ندارد در فرمانهای اسمانی کوچکترین دخالتی نماید. خدای تعالی ازروی حکمت احکام قتل ها را.صادرفرموده.
پاسخ: چنان که پیش از این گفتم اصولا نه بحث دستکاری در دین است و نه بحث انکار و جابجایی چیزی. دین اسلام خود یک رخداد تاریخی است که در تاریخ معین و در جغرافیای مشخص و در فرهنگ و زبان خاص متعین شده و از لحظات پس از درگذشت نبی اسلام به دست خلفا و محدثان و فقیهان و متکلمان و مفسران قرآن تفسیر شده و این تفاسیر همچنان ادامه دارد و من نیز به عنوان یک مسلمان قرن بیست و یکمی تلاش می کنم در حد توان فکری و بضاعت علمی ام دینم را بفهمم و بفهمانم. همین! من تلاش می کنم برای هر نظریه ام استدلال بکنم و حال شما اگر قانع نشده اید می توانید در رد افکار و نظریاتم استدلال کنید نه این که به ردیف کردن یک سلسه الفاظ میان تهی و فاقد حجیت علمی بسنده کنید؛ این راه عقیم است و راه به جایی نمی برد!
از علمای شیعی و الازهر نام بردید. از قضا من و امثال من از الازهر و مراجع دینی شیعی فقط انتظار اجتهاد علمی و خلاق و زنده را داریم و نه انتطار دستکاری در در دین و یا حذف و اضافه کردن نقطه هایی در قرآن. حرف من این است که این حضرات مانند امام ابوحنیفه و امام مالک و امام شافعی و یا شیخ الطائفه طوسی و ابن ادریس و محقق حلی فرزند زمان خود باشند؛ همان گونه که آن بزرگان فرزند زمان خود بودند. دین شناسی من فقیهانه نیست و به ویژه علم اصول و اجتهاد کنونی را دچار مشکلات بسیار می دانم ولی فکر می کنم فقیهان، حتی اگر در چهارچوب همین قواعد و روش اجتهادی اجتهاد واقعی کنند، برخی از مشکلات مسلمانان حل خواهد شد و حداقل سیمای مهربان تری از اسلام و مسلمانی ارائه خواهد شد و این خود مغتنم است.
حمله تند فرمانده سپاه فارس به موسوی و کروبی و اصلاح طلبان
6 سرتیپ پاسدار غیب پرور فرمانده سپاه فجر فارس در یک سخنرانی مطالب تند و تهدیدآمیزی در مورد اصلاح طلبان و از جمله موسوی و