اشاره: چندی پیش آقای ناصر اعتمادی با من درباره وضعیت دین و روحانیت در ایران کنونی و آینده روحانیت گفتگویی انجام داد که بخش کوتاهی از آن در 26 دی ماه 91 در برنامه یک ساعته ای با عنوان «ایران به کدام سو می رود؟» در این رسانه پخش شد. در این برنامه افراد مختلفی از گرایش های متنوع فکری و سیاسی شرکت کرده و هر کدام از منظر تخصصی خود در باره شرایط حال و گمانه زنی در باره آینده کشور سخن گفتند و من هم در باره دین و روحانیت مطالبی گفتم. از حدود نیم ساعت گفتگوی ضبط شده شش دقیقه پخش شد. البته قرار و انتظار این نبوده و نیست که تمام صحبت ها منتشر شود اما این را به این دلیل می گویم که اولا زمانی که از یک گفتگو طولانی چند نکته و گاه چند جمله منقطع و گزیده منتشر می شود ممکن است مطلب و مراد گوینده به درستی به مخاطب منتقل نشود و ابهام و حتی سوء تفاهم ایجاد کند و ثانیا هر نکته بیان شده بخشی از پاسخی است که به پرسش معینی داده شده و چون پرسش ها حذف می شوند طبعا پاسخ ها گاه ممکن است بی ربط و یا ناقص به نظر بیایند و یا گزاره ها گسسته بنمایند.
n
دیشب دوست بزرگوار جناب کیوان فروزان طی ایمیلی اطلاع داد که هم بخش گفتار مرا عینا در فیسبوک خود منتشر کرده و هم سخنان ایراد شده را پیاد کرده و به صورت مکتوب در همانجا انتشار داده است. گرچه فیلم به طور کامل در ستون مصاحبه ها بارگذاری شده و برای بینندگان سایت قابل مشاهده است اما در عین حال متن مکتوب گفتارم را در این ستون می آورم تا دسترسی علاقه مندان سهل تر باشد. بیفزایم که برای رفع ابهام از برخی جملات چند جمله ای در داخل علامت افزوده ام.
n
در اینجا هم از جناب آقای اعتمادی سپاسگزارم و هم به ویژه از جناب آقا کیوان که از سر مهر چنین زخمتی را متحمل شده اند.
n
این را هم بگویم از آنجا که به من گفته شد که تلویزیون «من و تو» رسانه موفق مستقلی است با آن گفتگو کردم ولی اکنون می شنوم چنین نیست. در عین حال اکنون داوری خاصی ندارم و هنوز حقیقت ماجرا بر من روشن نیست.
n
– تاکنون جمهوری اسلامی هم در تقویت دینداری ، و هم در مملکت داری شکست خورده است.
n
– آینده روحانیت در گرو عملکرد امروز آن است. عملکرد دیروز آن با ناکامی منجر مواجه شده است. علما باید امروز در مرحله اول خودشان ، در مورد نقش و رسالت خودشان بازاندیشی کنند.
n
[علما و روحانیان چند وظیفه برای خود قایل اند: فتوا، تحقیقات دینی، تبلیغ نذهبی، وعظ و خطابه و . . . در یک جامعه دموکرات و آزاد تمام وظایف خود را می توانند به خوبی انجام دهند]:
n
در حیطه فتوا همچنان می توانند در امور فرعیه شرعیه که ادعای اصلی آنهاست، فتوا دهند.
n
در حیطه پژوهش های دینی که می توانند این کار را ادامه دهند و هیچ مانعی برای آنها وجود ندارد. جامعه سکولار باشد، حکومت دموکرات و یا عرفی باشد [فرقی نمی کند]، اتفاقا [در نظام های دموکرات]بهتر می توانند این کارها را انجام دهند.
n
.. وعظ و سخنرانی دینی و مذهبی شان را نیز می توانند انجام دهند.
n
ولی در عین حال در دنیای امروز یک- دو کار را نمی توانند انجام دهند، به این معنا که نمی توانند حق ویژه برای خود قائل باشند. مثلا نمی توانند قضاوت را حق ویژه خود بدانند، گرچه اگر صلاحیت داشتند و قاضی با صلاحیتی بودند، می توانند به دستگاه قضا بیایند و قضاوت کنند. لباس و ظاهر شرط نیست.
n
در امور سیاسی که «حق ویژه ای برای خود قائل باشند که ولایت و حکومت از آن ماست و آنرا هم ما از جانب امام معصوم و غیر مستقیم از جانب خداوند می گیریم، و مردم در مشروعیت حکومت ما نقشی ندارند»؛ این کار را نمی توانند انجام دهند. واقعیت آن است که مشروعیت از طریق مقبولیت حاصل می شود. این [مشروعیت و مقبولیت] دو مقوله نیست. به همین دلیل حق ویژه در همه عرصه ها باید کنار رود، جز در امور فرعیه شرعیه که حق فتوا و حق به اصطلاح آموزش دینی را دارند. البته نه به معنای آنکه آنها مفسران رسمی دین هستند.
n
– [دو شرط برای تبدیل کردن روحانیت شیعه به نیروی محرک تحولات آینده]:
n
روحانیت ما همانگونه که مطهری گفت، عوام زده است. این نقطه ضعف روحانیت است که همواره دنباله رو مقلدان خود بوده است. به تعبیر دیگر، مقلد مقلدان خود است. این البته گاه نقش مثبت نیز ایفا کرده است، مثل مشروطیت و انقلاب ایران که در پی راه افتادن مردم، آقایان هم آمدند و مهر تایید و مشروعیت بدان زدند و گاه نقش [نیز] منفی ایفا می کند. پس از این هم اگر تحولات جامعه به سویی پیش برود که یک جنبش اجتماعی شکل بگیرد و مقلدین از این آقایان بخواهند، ممکن است دوباره به صف مخالفین و معترضین بپیوندند.
n
[در پرسش به سئوال چرا آیت الله خامنه ای از روحانیون خواسته از نظام دفاع و حمایت کنند و آنها را از سکولار شدن جامعه و حکومت غیر دینی بیم داده است]:
n
آقای خامنه ای با وجود احساس تنهایی عمیقی که می کند، احساس می کند شکاف های اجتماعی گسترده تر شده، ساختار حکومت در طول این سالها شل تر شده، و چفت و بست هایش از همدیگر باز شده است، به نظر می رسد می رسد ممکن است کنترل از دستان خود او هم خارج شود، با این تضادهایی که حتی در درون خود جناح های اصول گرا در جامعه وجود دارد، با سطح مطالبات مردم، تحولات بین المللی، انزوای خارجی ایران، شکست اقتصادی و تشدید بحران اقتصادی در این اواخر و… اینها را در نظر بگیرید، به نظر می رسد آقای خامنه ای احساس می کند که اگر روحانیون بار دیگر به حمایت تمام قد از جمهوری اسلامی برنخیزند، تداوم بقای نظام در خطر خواهد بود. آقای خامنه ای هم –به نظر من- از همین شگرد تبلیغاتی جمهوری اسلامی استفاده می کند که علما را وادار کند؛ تحریک کند به حمایت از جمهوری اسلامی با این استدلال که اگر شما به حمایت از جمهوری اسلامی بر نخیزید، سکولارها در جامعه حاکم می شوند، بی دینی در جامعه حاکم می شود، ضدیت با دین در جامعه حاکم می شود و نهاد روحانیت را بر می اندازند… به همین دلیل است که من بارها در محافل سکولار خارج از کشور می گویم: باید به گونه ای با جامعه ایران، با مردم ایران، با علما و روحانیون صحبت کنند که آنها نترسند اگر جمهوری اسلامی نباشد، یا نظام ولایت فقیه نباشد، یا حکومت فقهی–مذهبی نباشد، دیگراز دین خبری نخواهد بود! اتفاقا باید به اینها توجه داد که در یک نظام آزاد و دموکراتیک شما در تبلیغات، در آموزش دینی، در تقویت مبانی اخلاقی جامعه، در تحقیقات علمی خاص خودتان آزادتر خواهید بود. الان واقعا محدودیتی که روحانیون و علمای دگراندیش در ایران دارند، هیچ وقت در زمان شاه نداشتند. در هیچ یک از نظام ای دموکراتیک ندارند. نمونه اش بنده هستم که سرنوشتم الان اینجاست، و بسیاری دیگری که همین سالهای اخیر مجبور شدند از کشور خارج شوند.
n
در آینده روحانیت و در آینده دینداری، یک سهمی هم روشنفکران سکولار غیر مذهبی دارند:
n
اولا باید با اینها گفتگو کرد. دعوا و جدال و حذف بی معناست و امکان ندارد، بلکه سبب تقویت بنیادگرایی می شود.
n
ثانیا در این گفتگو باید به گونه ای صحبت کنند و حرف بزنند که بیم آنها از بین برود. این تضاد مذهبی–غیر مذهبی، دیندار– بی دین، حوزوی–دانشگاهی هرچه عمیقتر شود، به نفع حاکمیت جمهوری اسلامی است.
nnnميتوانيد براى ملاحظه ویدئو به لینک زیر مراجعه فرمائیدnnhttp://manoto1.com/Videos/iranbekodamsoomiravadn