برگی از دفتر ایام- خدا به خیر کند!

 

سه شنبه قبل مقامات قضایی و سیاسی و پلیس فدرال آمریکا اعلام کردند که یک نقشه ترور ایرانی ها را کشف کرده اند. طبق این ادعا قرار بوده که سفیر عربستان در آمریکا در خاک آن کشور ترور و کشته شود و همین طور سفارت اسرائیل منفجر گردد. گفتند یک ایرانی 57 ساله به نام منصور ارباب سیار با ملیت ایرانی-آمریکایی مأمور این کار بوده و با یکی از افراد فامیل خود به نام غلام در ایران مرتبط بوده و از او دستور می گرفته است. او هم عضو سپاه قدس وابسته به سپاه پاسداران بوده است.

یک هفته است که این خبر تقریبا تیتر اول رسانه های مهم آمریکا و جهان است. در همان لحظات اول وزیر دادگستری و رئیس جمهور و وزیر خارجه و معاون رئیس جمهور تمام قد به میان آمده و در این مورد سخن گفته و همه گفته اند که از چها ماه پیش در جریان این ماجرا قرار داشته و حالا آن فرد مأمور را بازداشت کرده اند. ابهامات زیادی در این ماجرا وجود دارد و همین امر سبب شده که بسیاری از مردان سیاست و تحلیلگران آمریکا و جهان و ارباب جراید یا این را سناریو و اتهام بدانند و یا در این مورد اظهار تردید کنند. هرچند مقامات ایران نیز طبق معمول آن را تکذیب کرده و می گویند توطئه استکبار جهانی است و شکست خواهد خورد. شخصا باور نمی کنم که حکومت و مخصوصا آفای خامنه ای دست به چنین کار خطرناکی زده باشد اما احتمال دارد که گروهی از درون حکومت در جدال قدرت و در رقابت های داخلی برای رسیدن به یک سلسله اهداف خاص (مثلا خنثی کردن تلاشهای احمدی نژاد برای برقراری ارتباط با آمریکا) دست به این کار زده باشد تا اخلالی در سیاست خارجی و منطقه ای ایران ایجاد کند. این نوع کارها در طول 32 سال بارها انجام شده است. متأسفانه عملکرد مسئولان این نظام به گونه ای بوده و هست که این نوع اتهامات به سادگی موجه می نماید و غالبا مورد قبول افکار عمومی قرار می گیرد.

با این همه این مهم نیست که این ادعا درست است یا نه، آنچه مهم است این است که این حادثه و یا ادعا می تواند نه تنها برای جمهوری اسلامی خطرناک باشد بلکه امنیت ملی و استقلال کشور را با خطر جدی مواجه کند. هیچ زمانی به اندازه امروز بهانه برای حمله نظامی به ایران وجود نداشته است. از قضا اگر ادعا نادرست باشد خطر بیشتر است. زیرا در صورت صحت خبر ممکن است دولت آمریکا که به مصلحت خود نمی بیند به ایران حمله نظامی کند قدری کوتاه بیاید و تلاش کند به شکلی ماجرا را جمع کند اما اگر خبر نادرست و در واقع طرحی معین باشد معنایی جز این ندارد که برای تحقق اهداف از پیش تعیین شده خود تلاش خواهند کرد. در کنار این رخداد برخی رخدادهای دیگر هم از یک سناریو هماهنگ حکایت دارد. از جمله درست در همین روزها آژانس انرژی اتمی با انتشار بیانیه ای اعلام کرده شواهدی در اختیار دارد که ایران برنامه ای برای فعالیت نظامی دارد و لحن بیاینه و چنین ادعایی بی سابقه است. درست در همین روزها گزارش مفصل 22 صفحه ای احمد شهید گزارشگر سازمان ملل از وخامت حقوق بشر در ایران به دبیر کل سازمان منتشر شده است که از نظر اسناد و نمونه های روشن ارائه شده کم سابقه و در سالهای اخیر بی سابقه است. گرچه این اقدام کاملا تصادفی است و در انتشار آن ابهامی وجود ندارد. اما به هرحال همزمانی آن سناریو را کامل می کند.

فکر می کنم در سالیان اخیر ایران تا این اندازه در معرض خطر نبوده است. مقامات آمریکایی از همان لحظات اول برای قانع کردن مقامات دولتهای دیگر از جمله چین و روسیه تلاشهای زیادی را آغاز کرده اند. دبیر کل سازمام ملل شکایت آمریکا و عربستان را برای بررسی به شورای امنیت فرستاده است. این تلاشها حتی اگر به حمله نظامی منجر نشود حتما به اقدامات فلج کننده ای مانند تحریم اقتصادی هر چه بیشتر و از جمله تحریم بانک مرکزی ایران و در نهایت تحریم نفتی ایران منتهی خواهد شد. اسرائیل و تمام کشورهای عربی منطقه با رهبری عربستان تلاش می کنند با کمک آمریکا و اروپا از شر جمهوری اسلامی نجات پیدا کنند. سال گذشته در اسناد ویکی لیکس آمده بود که رهبران عربستان و برخی دیگر از کشورهای عربی منطقه صریحا از آمریکا خواسته بودند که به ایران حمله نظامی بکند. ملک عبدالله گفته بود سر این مار را قطع کنید.

به هرحال برای اپوزیسیون ملی جمهوری اسلامی موقعیت خطیری پیش آمده است. چرا که از یک سو نباید باجی به مقامات مستبد و خطاکار ایران بدهند و توجیه کننده اقدامات تروریستی و ایران بر باد ده احتمالی باشند (ولو با یک درصد احتمال) و از سوی دیگر نباید در زمین بازی آمریکایی ها و اسرائیلی ها و دولت های مرتجع و ضد ایرانی منطقه بازی کنند. متأسفانه برخی مخالفان حاضرند به هر چیزی متوسل شوند و به هر دستاویزی بیاویزند تا از شر نظام جمهوری اسلامی و مقامات زورگوی آن نجات پیدا کنند. خامنه ای و برخی مسئولان غیر مسئول جمهوری اسلامی، مانند همیشه، به جای برخورد مناسبب و چاره جویانه با چنین خطری، از ادبیاتی استفاده می کنند که نه تنها کمکی به حل مشکل نمی کند بلکه بر سوء ظن های می افزاید. دیوانه ای چون حسین طائب از مسئولان نظامی – امنیتی و از عوامل شناخته شده سرکوبها به ویژه در دو سال اخیر، می گوید اگر بخواهیم کسی را ترور بکنیم، خود ملک عبدالله را ترور می کنیم نه سفیرش را که عددی نیست. واقعیت این است که نه مقامات حاکم چندان به مصالح و منافع کشور بها می دهند و نه برخی از مخالفان و در واقع مخالف خوانان آنها که حتی بعض از آنها سر در آخور خارجی ها و آمریکایی دارند. به هر حال خدا به خیر کند.

 

 

 

 

 

Share:

More Posts

Send Us A Message