گزارش – تودیع

nبالاخره دوسال اقامت من در ایتالیا به پایان رسید. به دعوت انجمن جهانی قلم و با همت و امکانات شهرداری کیوسی از شهرهای ایالت توسکانا ( فلورانس ) از دو سال پیش به این شهر آمدم و هفدهم سپتامبر این مجال به پایان رسید. گرچه من به دلایلی بیست و چهارم آنجا را به قصد آلمان ترک کردم. دوسال اقامت در این شهر کوچک و زیبا، از جهاتی بهترین و موفقیت آمیزترین دوران عمر شصت و یک ساله ام به حساب می آید. در این مدت میزبان من از من هیچ نمی خواست و فقط مسئولان فرهنگی شهرداری ( کمونه ) می خواستند گاه در  مدارس برای دانش آموزان و یا در مواردی در دانشگاه سخنرانی کنم و جوانان ایتالیایی را با ایران و آموزه های اسلامی آشنا کنم و من البته استقبال می کردم و به پرسش های آنان پاسخ دهم. به هرحال در این دوسال تمام وقتم در اختیار من بود و من به شکل دلخواه از آن استفاده می کردم. تا کنون در زندگی پر مشغله من کمتر چنین فرصت و فراغتی داشتم. در این مدت توانستم نگارش دوم کتاب « تاریخ ایران باستان » را به پایان ببرم.

n

بیان خاطرات و تجارب و گفتنی های این دوره در این مجال نمی گنجد و شاید در فرصت مناسب منتشر شود، اما اکنون فقط به مراسم تودیع می پردازم که در روز شنبه 20 شهریور / 11 سپتامبر 200   در شهرداری کیوسی برگزار شد. در آغاز ورود من به اینجا مراسم معارفه ای در همین محل برگزار شده بود که در آن شهردار و اعضای شورای شهر و برخی مقامات محلی شرکت کرده بودند. اکنون همان مراسم البته به دلیل خروج از اینجا تجدید می شد که طبعا « مراسم تودیع » نام دارد. شهردار در سفر بود و شرکت نداشت اما مسئول فرهنگی شهرداری از طرف او سخن گفت و پیام او را انتقال داد. چند نفر مسئول و کارمند بخش فرهنگی و چند تن از اعضای شورای شهر و خانم ماریا صاحب خانه ما ( که یک واحد آپارتمانش را در اختیار شهرداری گذاشته تا در اختیار نویسندگان مهمان گذشته شود و خود در میلان زندگی می کند ) حضور داشتند و دوستم دکتر قهرمان دیوان بیگی از فلورانس آمده بود و کار مترجمی را انجام می داد. جلسه در سالن اجتماعات و شورای شهر برگزار شد.

n

n

من و خانم النورا مسئول بخش فرهنگی شهرداری و مترجم و دو نفر دیگر در جایگاه پشت میز نشستیم. در آغاز النورا پیام شهردار را گفت و از سوی بخش فرهنگی شهرداری نیز سخنانی گفت. خلاصه کلام اظهار رضایت از این دعوت و اقامت من در این شهر بود و او در این کار فوایدی چند بر شمرد که یکی از آنها آشنایی بیشتر با ایران و مردم ایران بود. من هم ضمن تشکر از شهرداری که چنین امکانی برای من فراهم آورد، گفتم برای من هم فرصت مناسبی بود تا هم در آرامش به کارهایم برسم و هم با مردم ایتالیا آشنا شوم؛ هرچند که به دلیل نا آشنایی با زبان ایتالیایی امکان تماس و گفتگوی مستقیم و مستمر با مردم اندک بود. خانم ماریا و چند تن دیگر نیز سخنانی گفتند. در پایان من کتاب اشعار عمر خیام با ترجمه ایتالیایی را به عنوان هدیه به خانم النورا دادم و او نیز یک تابلو نقاشی قدیمی از مرکز شهر کیوسی را به رسم یادبود به من داد. گفتنی است که در نظر داشتم هنگام رفتن هدیه فرهنگی مناسبی از ایران به آنان بدهم اما به دلیل عدم مسافرت همسرم به ایتالیا چنین امکانی فراهم نشد. خوشبختانه آقای دیوان بیگی همان کتاب کوچک خیام را آورد و من آن را هدیه دادم و کمی حفظ آبرو شد. مراسم با صرف چند قلم خوردنی و نوشابه و گفنگوهای دو نفره و چند نفره به پایان رسید. گزارش سفر کیوسی – آلمان را بعدا می نویسم.

n

 در اواخر اقامت من در کیوسی خانمی عضو یک N.G.O چند سئوال داد تا پاسخ دهم و او پرسش ها و پاسخ ها را در اختیار دانش آموزان مدارس قرار دهد. من هم به آنها جواب دادم و دوستم علی ایزدی آنها را ترجمه کرد و در اختیار آن خانم قرار داد. آن خانم در همان مراسم تودیع حضور داشت و خود را معرفی کرد و کمی با هم حرف زدیم. اکنون آن پرسش ها و پاسخ ها را در اینجا می آورم:

n

 1 – بعد از خروج از ایران ارتباط تان با خانواده و آنجا چگونه است؟

n

همسرم غالبا در اینجا با من است. بعضی از فرزندانم گاهی به اینجا می آیند و می بینمشان. با بقیه افراد خانواده از طریق تلفن و ایمیل در تماس هستم. با دوستانم نیز از همین راهها تماس می گیرم. اما از حوادث ایران و اخبار و تحولات ایران از طریق رسانه های مختلف  و تماس مستقیم اطلاع پیدا می کنم.

n

2 – موقعیت فعلی ایران بویژه در مورد آزادی بیان را چگونه می بینید؟

n

در این سالها ایران از نظر نقض حقوق بشر و بویژه آزادی عقیده و بیان تا این اندازه بحرانی و بد نبوده است. الان قطعا بدترین و بحرانی ترین وضعیت در طول این 32 سال است. اما در عین حال جنبش آزادی خواهی و دموکراسی طلبی نیز تا این اندازه قدرتمند و امیدوار کننده نبوده است.

n

3 – امروزه به عنوان مهمان در توسکانا چطور موفق به ادامه کار می شوید؟

n

کار من پژوهش و نویسندگی است و در هرجا که باشم همین کار را انجام می دهم. در این دو سال در کیوسی با استفاده از شرایط مساعد و وقت کافی توانستم در کار نویسندگی موفق باشم و جلد اول کتابم را به پایان ببرم. در ضمن در رسانه های اینترنتی فارسی زبان در باره مسائل سیاسی ایران و نیز مسائل فکری و دینی مقاله می نویسم. همین طور در اینجا این فرصت بود که به کشورهای مختلف سفر کنم و با ایرانیان دیدار کنم و برای آنان سخنرانی کنم.

n

4 – در کیوسی چه احساسی دارید و اینجا را چگونه می بینید؟

n

کیوسی شهر کوچک اما زیبایی است و مانند اغلب شهرهای ایتالیا فرهنگی است و یادگار دوران پیشرفت تمدن اتروسکا در عصر باستان. موزه های غنی این شهر به خوبی این سابقه را نشان می دهد. زیبایی های فروان این شهر و پیرامون آن هم بسیار مطلوب و چشم نواز است. من هرگز از دیدن مناظر سرسبز اینجا و راه رفتن در جاده های خلوت و پر درخت اطراف کیوسی خسته نمی شوم. سکوت و آرامش دلپذیر این محیط نیز برایم بسیار الهام بخش و مهم و مفید بوده است. ضمنا مردمان اینجا هم بسیار مهربان و خونگرم هستند. دوستان شهرداری هم بسیار با محبت هستند و به خوبی مهمان نوازی کردند. به هرحال من با خاطرات خوش و فراموش نشدنی از کیوسی می روم و این اقامت دو ساله در زندگی من به عنوان دوران خوش و زیبا خواهد ماند. اگر دست من بود به زودی از اینجا نمی رفتم.

n

5 – بازگشت خود به ایران را چگونه پیش بینی می کنید؟

n

روزی که در دو سال پیش از ایران خارج شدم، فکر می کردم حداکثر دوسال بعد بر می گردم، اما اکنون شرایط به گونه ای است که فعلا امکان بازگشتم نیست. اما ایران وطن من است و تمام خانواده و دوستانم در آنجا هستند و آنجا را دوست دارم و امیدوارم با تغییر اوضاع به خانه ام باز گردم.

Share:

More Posts

دنیای دیوانه / دیوانه / دیوانه

دیشب در برنامه «شصت دقیقه» تلویزیون بی بی سی فارسی مطلبی شنیدم که به راستی هنوز هم باورش سخت است. فردی تاجیک تبار اما روسی

Send Us A Message