حجت مسلمانی ما!!

بهرام بیضایی، نویسنده و کارگردان با فکر و نامدار کشورمان، در فیلم « روز واقعه » ( که به گمانم پر محتواترین و بهترین اثر هنری دربارهٔ رخداد عاشورا و حادثه کربلا است ) از زبان قهرمان داستانش ( که یک جوان مسیحی نومسلمان عاشق است اما حسین و مسیح را با هم در یک سیما – به شکل نمادین دو خورشید بر یک نیزه می بیند -)، جمله ای دربارهٔ مقتدای نویافته اش می گوید که از منظر ایمانی و تاریخی بسیار عمیق است: « حسین حجت مسلمانی ما است »!

n

باور کنید که بدون گزافه گویی های معمول می گویم: « منتظری حجت مسلمانی ما بود ». نمی خواهم بگویم او تنها حجت ما بود ( گرچه سوگمندانه باید گفت که در دوران اخیر حجج زیادی برای اسلام و تشیع باقی نمانده است )، اما بی گمان او در میان عالمان دین عالیترین حجت بود و در سطح عام از کم نظیرترین الگوهای دینی و اخلاقی در عرصه دین و سیاست به شمار می آمد. در روزگاری که به تعبیر زیبای شریعتی « قبله ها » به راحتی خیانت می کنند ( و کردند ) و امیدها را به نومیدی و ایمانها را به ریا و راستی ها را به نفاق تبدیل می کنند ( و کردند ) و اخلاق سخت در پای دیو قدرت ذبح شرعی شده است، منتظری به عنوان یک شخصیت حوزوی و متعلق به نسل گذشته و دومین رهبر روحانی مبارزه در طول نیم قرن اخیر و بویژه دومین مقام دینی  – سیاسی در نظام برخاسته از انقلاب، با جهاد اکبر و اصغر خود، توانست به مقام بلند و یگانه حجت مسلمانی نسل انقلاب و نسل پس از انقلاب تعالی یابد و بر تارک تاریخ معاصر ما خوش بنشیند و جاودانه شود.

n

اسلام چیست؟ اگر دین را در منظومه کلان خود در قرآن و سنت بجوییم و به اصل « دین در خدمت انسان نه انسان در خدمت دین » باور داشته باشیم، دین عبارت است از: اخلاق ( با محوریت دو عنصر اخلاص و آزادگی )، آزادی ( در تمامیت آن و با مصادیق زمانی – مکانی آن )، عدالت ( در تمامیت آن: سیاسی، اقتصادی، حقوقی، منزلتی…) که البته مآلا تمام اینها در خدمت رهایی و به تعبیر اسلامی « فلاح » آدمی قرار دارند و باید باشند. مؤمنان راست کیش و راست کردار همواره چنین اند و باید بکوشند چنین باشند. اگر در دین احکام و شریعتی نیز جعل شده است، الزاما باید در شرایط جعل آنها در نسبیت زمانی – مکانی خود چنین نقش و کارکردی داشته باشند.

n

منتظری در حد بسیار برجسته و بویژه در زمانه عسرت و خیانت قبله های روزگار ما و در قیاس با همگنان خود، به راستی یک « حجت اسلام » و « آیت خدا » بود و از این رهگذر او یک نماد بزرگ و یک حجت مسلمانی برای هر مسلمان آگاه و اخلاق مدار این روزگار  به شمار می آمد. زیرا او همان سه مفهوم و غایت دینی یاد شده را به کمال داشت. آزاده بود و مخلص و از این رو همواره سیاست ورزی و مبارزات اجتماعی و انقلابی اش بر بنیاد اخلاق و آزادگی استوار بود. به آزادی باور عمیق داشت و از منظر دینی آدمی را مختار می شمرد و از دین تحمیلی بیزار بود. از این رو به برابری نسبی حقوقی و انسانی و سیاسی  معتقد بود و در چهارچوب گفتار و نظام فقهی خود از آن حمایت می کرد. عدالت برای منتظری مهم بود و تمام وجوه عدالت را باز در چهارچوب گفتمان کلامی و فقهی خویش محترم می شمرد و برای تحقق آن در نظام تبعیض محور و بنیاد یافته بر اصل خودی و غیر خودی و به اصطلاح « نظام حامی پرور » حاکم در این سی سال تلاش بسیار می کرد. او یک فقیه سنتی بود اما در سطحی فراتر و انسانی تر و اخلاقی تر از حقوق انسانی تمام شهروندان دفاع و حمایت می کرد. البته او نیز در تمام عمر پر فراز و نشیبش، مانند دیگر آدمیان، در حال تحول بود و اما نکته آن است که او از عالم سنتی و نظام فکری کهن به سوی جهان مدرن و مؤلفه های نوین آزادی و آزادگی و عدالت و برابری در حال تحول و سیر بود و این برای یک فقیه معمّر حوزوی یک تعالی و امتیاز بزرگ به شمار می رود.

n

با این همه آنچه در سنت و سیره آیت الله العظمی منتظری مهم و برجسته است، شجاعت اخلاقی و دلیری در اندیشه و گفتار و اخلاص در اعمال است. او به تعبیر امامش علی بن  ابیطالب دنیا را سه طلاقه کرده بود و در عمل نشان داد، به رغم اکثر همگنان و همقطارانش در پروسه انقلاب و در اردوگاه نظام جمهوری اسلامی، ذره ای میل به قدرت و ثروت و منزلتهای اعتباری ندارد و همین بی نیازی و وارستگی در او شجاعتی کم نظیر پدید آورده بود. شریعتی می گفت « داشتن » انسان را محافظه کار می کند و « خواستن »  آدمی را ذلیل، و منتظری نه می خواست تا تن به دلت دهد و نه داشت که برای از دست دادنش محافظه کاری کند. از این رو او در چهارچوب نظام اندیشگی اش و در حد تشخیص خود، هر بار و هر جا که ستمی دید، شجاعانه به اعتراض برخاست و هرجا ستمدیده ای یافت با دلیری و بدون ملاحظه کاریهای عموم عالمان و سیاستمداران به حمایش اهتمام کرد. او از معدود شخصیت های انقلاب بود که مفتون کاریزمای رهبر با نفوذ و و مورد احترامش یعنی آیت الله خمینی نشد و از این شجاعت برخوردار بود که در هر جا کاستی و انحرافی در کار انقلاب و مدیریت کشور مشاهده کند بی پروا و با اخلاص تذکر دهد و انتقاد کند و تا پایان نیز حتی به قیمت از دست دادن مقام و منزلت ظاهری و حتی از دست دادن یک زندگی عادی بر این نقد مداوم و خیرخواهانه ادامه دهد. از آنرو او حجت مسلمانی ما بود که اگر فقیهی یا انبوه فقیهانی به حقوق مردم تجاوز می کردند و می کنند و فی المثل فرمان به کشتار زندانیان سیاسی می دهند، فقیه درجه اول دیگری بوده است که از منظر دین و فقه به این رفتارها اعتراض کند و صریحا اعلام کند که این اعمال خلاف شرع است. اگر چنین اعتراضی از چنین مقامی صورت نمی گرفت، در این روزگار پرفتنه و پر شبهه مسلمانان به سادگی نمی توانستند چنان رفتار منسوب به دین را محکوم کنند. همین جایگاه موجب شده است که برنده جایزه صلح نوبل و سخنگوی حقوق بشر ایران در سطح جهانی خانم عبادی منتظری را « پدر حقوق بشر ایران » بنامد. با این همه او نه تنها حاکمان و ارباب قدرت را ارشاد می کرد و به نقد می کشید، بلکه از نقد خود و برخی افکار و یا رفتارهای گذشته اش نیز ابایی نداشت.

n

با توجه به تمام ویژگی ها، منتظری نه تنها الگو و حجت مسلمانی مؤمنان است، که الگوی انسانی و اخلاقی تمام آزادیخواهان، اخلاق محوران و عدالت طلبان است. بیانیه ها، مقاله ها و داوریهای افراد و گروهها و طیفهای متنوع و متکثر و حتی متضاد ایرانی و غیر ایرانی در مورد شخصیت، گفتار و رفتار منتظری در این روزها مؤید این مدعا است. او به درستی « پدر معنوی » جنبش مدنی و اخلاق مدار و آزادیخواهانه ملت ایران در این زمانه عسرت بود. خدایش بیامرزد. به یاران، شاگردان و بویژه به بیت معزز و همسر و فرزندان برومند آن فقیه مجاهد تسلیت و تعزیت می گویم و جای یگانه اش در جنبش سبز ایران جاودان باد. 

Share:

More Posts

ترامپ؛ «تورزرنگِ» جنگ افروز!

پس از انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور کشور آمریکا در پنجم نوامبر 2024 نوشته ای با عنوان «ترامپِ جنگ افروز» در وب سایت

Send Us A Message