اگر باد بکاری، طوفان درو می کنی!

در فرهنگ و ادب ایرانی، ضرب المثل ها، حامل بخشی مهمی از اندیشه و تجربه¬ی زیسته¬ی مردمان ایران زمین در گذر ایام است. از این رو هریک از آن ها، از چنان ظرفیت و محتوایی برخوردار است که با توجه به نمونه های عینی شان می توان یک کتاب در باره شان نوشت. شمار قابل توجهی از این ضرب المثل ها، یا در ابیاتی شاعرانه از شاعران خردمند و با تجربه به صورت ضرب المثل در ادب عامه راه یافته و یا بر عکس از محاورات عمومی در ابیات شعری شاعران بازتاب پیدا کرده است. به همین دلیل است که شعر و ادب و ضرب المثل های پارسی، این اندازه در فرهنگ عام و خاص ما اهمیت یافته و پیوسته مورد استشهاد قرار می گیرند.
بی تردید یکی از این ضرب المثل ها، این جمله مشهور است که «اگر باد به کاری، طوفان درو می کنی». این ضرب المثل وصف حال کامل مقامات عالی و دانی جمهوری اسلامی در این 43 سال است. مضمون و مصداق آن در باب عملکرد مسئولان حاکم در این بیش چهار دهه آن است که: وقتی راه درست حکمرانی را گم کرده اید و بدتر با مردم تحت امارت تان با خشونت و استبداد بی مهار می ستیزید؛ و در نهایت نه تنها مشکلی از مشکلات عادی و روزمره مردم را حل نکرده اید بلکه خود و نظام و جامعه را در انواع فساد و فقر و نکبت غرق کرده اید، طبعا می بایست منتظر واکنش مردم در بزنگاههای حوادث باشید. وقتی حکومت و حاکمان در طول چهار دهه پیوسته بر فقر و تهیدستی و بدبختی مردم در چهارگوشه¬ی ایران افزوده و توده های مردم را به استیصال کامل کشانده اند، آیا جز این انتظار است که گاه و بیگاه و به هر بهانه ای خشم و نفرت مردم فوران کند؟ ضرب المثل دیگر می گوید «خودکرده را تدبیر نیست»!
در این چهار دهه بارها و به مناسبت های مختلف و از جمله در نواحی مرزی شورش و اعتراض و اعتصاب رخ داده و اخیرا نیز بار دیگر خشم خروش مردم خوزستان ثروتمند و در عمل فقیر و تشنه و بی آب و کم آب اوج گرفته است، چرا؟ به گمانم ریشه اصلی این نوع شورش های اعتراضی، ناکارامدی نظام حکمرانی در جمهوری اسلامی است. این معضل نیز برآمده از عوامل نظری و عملی و بی تدبیری های چند لایه و پیچیده است. در بعد نظری، تلقی عقب مانده و حتی عوضی از اسلام و قانون و حتی جمهوریت و تدوین قانون اساسی متناقض و عملا غیر قابل اجرا در مختصات جامعه کنونی عامل اصلی ایران است و در نتیجه، حتی با تشخیص شخصیتی چون آیت الله منتظری، نه اسلامی است و نه جمهوری. در بعد عملی، هرچند در چهارچوب همین قانون متناقض هم می شد با اندکی تدبیر بهتر عمل کرد ولی دریغ که رهبری نظام با «تدبیر مدن» بیگانه است. تدبیر نیز جز کنترل و خشونت و سرکوب نبوده و نیست. این که در چند سال اخیر در حرکت های اعتراضی شعارهای رادیکال علیه کل نظام و به طور مشخص علیه رهبری آن شنیده می شود، نشان می دهد که مشکل مردم به مجموعه نظام و شخص آقای خامنه ای است و نه حتی مورد کنونی در خوزستان.
«این راه را نهایت صورت کجا توان بست؟». حداقل آن است که در چشم اندازه کنونی جز بحران بیشتر و خشم و نفرت فزون تر جان به لب رسیدگان تصویر دیگری در افق تار ایران دیده نمی شود. آنچه قابل تصور است همان است که گفته شد: وقتی باد می کاری، توفان درو می کنی. این هم چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد و یا من اولین بار آن را یادآوری می کنم، در طول این چهار دهه بسیاری از خردمندان و دلسوزان کشور و حتی برخی دلسوزان نظام جمهوری اسلامی نیز یا همین ضرب المثل را تذکر داده اند و یا مضمونا آن را تکرار کرده اند. تا آنجا که به من مربوط می شود، در آذرماه 76، زمانی که در مسجد حجته بن الحسن (در خیابان سهروردی شمالی تهران) به مناسبت ختم زنده یاد دکتر کاظم سامی سخن می گفتم، لحظه ای همین ضرب المثل به یادم آمد ولی از گفتنش خودداری کردم. زیرا اندیشیدم که اگر پس از آن حادثه ای رخ دهد، من متهم می شوم به تهدید جمهوری اسلامی و دعوت به شورش علیه نظام مقدس! قابل تأمل این که حرکت اعتراضی که به طور خودجوش در خیابان صورت گرفت و به برخی شخصیت های نظام حمله فیزیکی شد، دریافتم که مصلحت اندیشی من پر بی جا نبوده است.
چهارشنبه 30 تیر 400

Share:

More Posts

Send Us A Message