فاجعه فلسطین و غزه ذات حقوق بشری غرب را عریان کرد

مرحوم محمد مختاری زمانی گفته بود انقلاب ذات ما را عریان کرد. زمانی دیگر با الهام از این جمله مهم نوشته بودم جنبش سبز ذات جمهوری اسلامی را عریان کرد. اکنون (البته به عنوان استفاده از یک استعاره نه باور فلسفی به ذاتگرایی ارسطویی) می خواهم با اقتفا به همان جمله مهم بگویم فاجعه فلسطین و غزه ذات حقوق بشری غرب و بیشتر آمریکای مدعی پیشگامی در آزادی و دموکراسی و حقوق بشر را عیان و عریان کرد.

هرچند این داستان تلخ همواره از دوگانه نگری و سیاست های غالبا متناقض کشورها و دولت های مدعی دموکراسی و عدالت و حقوق بشر در کشورهای جهان سومی (آسیایی، آفریقایی، آمریکای لاتین و . . .) برآمده است اما اخیرا چهره واقعی و بدون روتوش آن را در فلسطین اشغالی و به طور خاص در حدود بیست ماه اخیر در غزه و نیز در لبنان و سوریه و مناطق دیگر دیده ایم. در دوگانه نگری و تبعیض چنین سیاست ظالمانه ای همین بس که اگر یک صدم جنایات و نقض آشکار حقوق بشر را دولتی عضو سازمان ملل و ارتشی در جهان انجام داده بود، الان همین سازمان ملل و آمریکا و اروپا خاکش را به توبره کشیده بودند. اگر اندکی صداقت در حمایت از آزادی و دموکراسی و حقوق بشر در این دولت های به اصطلاح پیشرفته و متمدن وجود داشت، می بایست تا کنون ده ها بار نسل کشی و جنایات جنگی دولت اسرائیل و ارتش متجاوز آن را محکوم می کردند (دو صفتی که حتی برخی نهادهای بین المللی و حقوق بشری و اخیرا برخی زمامداران ریاکار اروپایی نیز آن را پذیرفته اند). افزون بر آن، انتظار بود که این دولت ها با استفاده از ابزارهایی قانونی و حقوقی و مشروع موجود، مانع این همه تجاوز و جنایت و خونریزی و استفاده از ابزار گرسنگی به قصد پیروزی به هر قیمت در غزه بشوند؛ کاری که نه تنها نکرده اند بلکه همواره در نظر و عمل از متجاوز حمایت نهان و آشکار کرده و می کنند.     

به بیان دیگر، اگر یک هزارم جنایت های دولت فوق افراطی و تروریست نتانیاهو و ارتش اشغالگر و متجاوز آن در غزه مرتکب شده را مثلا ایران و یا یک سازمان فلسطینی و یا لبنانی انجام داده بود، چه بر سرشان می آمد؟! روشن تر بگویم اگر اندکی از این جنایات را پوتین البته دیکتاتور و متجاوز در اکراین مرتکب شده بود، چگونه با او برخورد می شد؟ گزاف نیست گفته شود که حداقل می بایست دولت های مدعی می بایست از همان آغاز پیوسته تحریم های حقوق بشری علیه اسرائیل نسل کش اعمال می کردند؛ اما دریغ حتی یک مورد!!

از رؤسای جمهور آمریکا که انتظاری نیست. چرا که وقتی جو بایدن دموکرات با افتخار اعلام کرد که 37 سال است که صهیونیست است! از ترامپ که به طریق اولی نمی توان انتظاری داشت. او مدعی است دنبال صلح در جهان است و حتی ادعا کرده که با توسل با قدرت می خواهد در جهان صلح برقرار کند، اما چه کسی می تواند صلح طلبی او را در خاورمیانه و به طور خاص در تراژدی غزه و فلسطین باور کند؟ وقتی او در آشکار و نهان حاکمان اسرائیل را از جهات مختلف و از جمله مالی و تسلیحاتی یاری می کند و دستان خون آلودشان را در ارتکاب هر نوع جنایتی از جمله زن کشی و کودک کشی باز می گذارد، چگونه می تواند ادعا کند صلح طلب است؟! و قتی ترامپ صریحا دنبال کوچ اجباری و حداقل تحمیلی بیش از دو میلیون فلسطینی های چند باره بی جا شده را می دهد و هتل سازی های چشم نماز در ساحل غزه آرزوی اوست و ارتش متجاوز اسرائیل در عمل آن را پی می گیرد، چگونه می تواند ادعا کند که اقتدارگرایی او برای تحقق صلح است؟! واقعیت این است که: چون نیک بنگری، همه تزویر می کنند! شاید ترامپ به دلایلی صلح را بر جنگ ترجیح می دهد، که البته در جای خود می تواند مثبت باشد، اما بی گمان او نمی تواند خود را منادی صلح بداند و گزافه گویی کند. احتمالا این شعارها برای گرفتن جایزه نوبل صلح باشد که در آرزوی آن است!       

با این همه، آنچه گفته شد به مقتضای تقریب به ذهن و افاده مقصود بوده و نه انکار ضرورت نظری و عملی آزادی و عدالت حقوقی و دموکراسی و حقوق بشر. نیز هرگز قصد توجیه تجاوزگری های پوتین و یا هر دیکتاتوری دیگر نبوده و همچنین قصد توجیه ناموجه خشونت های خلاف قانون و حتی شرع در برخی گروه های فلسطینی و غیر فلسطینی در میان نبوده است. در هرحال برای افاده مقصود گاه مقایسه ضرورت پیدا می کند.

در هرحال در این میان فقط می توان به وجدان های بیدار در سطح جهانی امیدوار بود و بس!

پنجشنبه 8 خرداد 1404       

فاجعه فلسطین و غزه ذات حقوق بشری غرب را عریان کرد

مرحوم محمد مختاری زمانی گفته بود انقلاب ذات ما را عریان کرد. زمانی دیگر با الهام از این جمله مهم نوشته بودم جنبش سبز ذات جمهوری اسلامی را عریان کرد. اکنون (البته به عنوان استفاده از یک استعاره نه باور فلسفی به ذاتگرایی ارسطویی) می خواهم با اقتفا به همان جمله مهم بگویم فاجعه فلسطین و غزه ذات حقوق بشری غرب و بیشتر آمریکای مدعی پیشگامی در آزادی و دموکراسی و حقوق بشر را عیان و عریان کرد.

هرچند این داستان تلخ همواره از دوگانه نگری و سیاست های غالبا متناقض کشورها و دولت های مدعی دموکراسی و عدالت و حقوق بشر در کشورهای جهان سومی (آسیایی، آفریقایی، آمریکای لاتین و . . .) برآمده است اما اخیرا چهره واقعی و بدون روتوش آن را در فلسطین اشغالی و به طور خاص در حدود بیست ماه اخیر در غزه و نیز در لبنان و سوریه و مناطق دیگر دیده ایم. در دوگانه نگری و تبعیض چنین سیاست ظالمانه ای همین بس که اگر یک صدم جنایات و نقض آشکار حقوق بشر را دولتی عضو سازمان ملل و ارتشی در جهان انجام داده بود، الان همین سازمان ملل و آمریکا و اروپا خاکش را به توبره کشیده بودند. اگر اندکی صداقت در حمایت از آزادی و دموکراسی و حقوق بشر در این دولت های به اصطلاح پیشرفته و متمدن وجود داشت، می بایست تا کنون ده ها بار نسل کشی و جنایات جنگی دولت اسرائیل و ارتش متجاوز آن را محکوم می کردند (دو صفتی که حتی برخی نهادهای بین المللی و حقوق بشری و اخیرا برخی زمامداران ریاکار اروپایی نیز آن را پذیرفته اند). افزون بر آن، انتظار بود که این دولت ها با استفاده از ابزارهایی قانونی و حقوقی و مشروع موجود، مانع این همه تجاوز و جنایت و خونریزی و استفاده از ابزار گرسنگی به قصد پیروزی به هر قیمت در غزه بشوند؛ کاری که نه تنها نکرده اند بلکه همواره در نظر و عمل از متجاوز حمایت نهان و آشکار کرده و می کنند.     

به بیان دیگر، اگر یک هزارم جنایت های دولت فوق افراطی و تروریست نتانیاهو و ارتش اشغالگر و متجاوز آن در غزه مرتکب شده را مثلا ایران و یا یک سازمان فلسطینی و یا لبنانی انجام داده بود، چه بر سرشان می آمد؟! روشن تر بگویم اگر اندکی از این جنایات را پوتین البته دیکتاتور و متجاوز در اکراین مرتکب شده بود، چگونه با او برخورد می شد؟ گزاف نیست گفته شود که حداقل می بایست دولت های مدعی می بایست از همان آغاز پیوسته تحریم های حقوق بشری علیه اسرائیل نسل کش اعمال می کردند؛ اما دریغ حتی یک مورد!!

از رؤسای جمهور آمریکا که انتظاری نیست. چرا که وقتی جو بایدن دموکرات با افتخار اعلام کرد که 37 سال است که صهیونیست است! از ترامپ که به طریق اولی نمی توان انتظاری داشت. او مدعی است دنبال صلح در جهان است و حتی ادعا کرده که با توسل با قدرت می خواهد در جهان صلح برقرار کند، اما چه کسی می تواند صلح طلبی او را در خاورمیانه و به طور خاص در تراژدی غزه و فلسطین باور کند؟ وقتی او در آشکار و نهان حاکمان اسرائیل را از جهات مختلف و از جمله مالی و تسلیحاتی یاری می کند و دستان خون آلودشان را در ارتکاب هر نوع جنایتی از جمله زن کشی و کودک کشی باز می گذارد، چگونه می تواند ادعا کند صلح طلب است؟! و قتی ترامپ صریحا دنبال کوچ اجباری و حداقل تحمیلی بیش از دو میلیون فلسطینی های چند باره بی جا شده را می دهد و هتل سازی های چشم نماز در ساحل غزه آرزوی اوست و ارتش متجاوز اسرائیل در عمل آن را پی می گیرد، چگونه می تواند ادعا کند که اقتدارگرایی او برای تحقق صلح است؟! واقعیت این است که: چون نیک بنگری، همه تزویر می کنند! شاید ترامپ به دلایلی صلح را بر جنگ ترجیح می دهد، که البته در جای خود می تواند مثبت باشد، اما بی گمان او نمی تواند خود را منادی صلح بداند و گزافه گویی کند. احتمالا این شعارها برای گرفتن جایزه نوبل صلح باشد که در آرزوی آن است!       

با این همه، آنچه گفته شد به مقتضای تقریب به ذهن و افاده مقصود بوده و نه انکار ضرورت نظری و عملی آزادی و عدالت حقوقی و دموکراسی و حقوق بشر. نیز هرگز قصد توجیه تجاوزگری های پوتین و یا هر دیکتاتوری دیگر نبوده و همچنین قصد توجیه ناموجه خشونت های خلاف قانون و حتی شرع در برخی گروه های فلسطینی و غیر فلسطینی در میان نبوده است. در هرحال برای افاده مقصود گاه مقایسه ضرورت پیدا می کند.

در هرحال در این میان فقط می توان به وجدان های بیدار در سطح جهانی امیدوار بود و بس!

پنجشنبه 8 خرداد 1404       

Share:

More Posts

Send Us A Message