دوشنبه 30 آذر 88 / 21 دسامبر 2009
1
عصر روز شنبه سمیناری تحت عنوان «روند دین و سکولاریسم در ایران» در ابن سینا برگزار شد که در آن من و آقایان مهندس بازرگان و دکتر اکبر مهدی (استاد جامعه شناسی دانشگاه اوهایو) در آن شرکت داشتیم. در آغاز هر کدام سخنانی گفتیم و بعد در میزگرد شرکت کردیم و به پرسش ها پاسخ دادیم. البته این سمینار به انگیزه حضور من در اینجا برگزار شده بود.
برنامه در مجموع خوب و پررونق بود. حدود دویست نفر شرکت کرده بودند. سالن پر بود. البته کارت ورودیه داشت که مبلغ بیست دلار نیز پرداخت می شد. در وسط برنامه فیلم شعرخوانی دختر جوانی که در 16 آذر در دانشگاه امیر کبیر شعری زیبا و احساس برانگیز خوانده بو د پخش شد که همه را تحت تأثیر قرار داد. این فیلم در همه جای جهان دیده و شنیده شده است و بسیار نیز اثرگذار بوده است [اشارتی است به شعرخوانی خانم هیلا صدیقی که بعدتر نامبردار شد].
عنوان سخت آغازین من «تأملی فلسفی در سکولاریسم» بود. جلسه گرم و پرشوری بود و از آن استقبال شد.
2
اواخر شب یکشنبه آیت الله منتظری در قم درگذشتند و البته ما در ساعت ده شب شنبه به وقت لس آنجلس باخبر شدیم. وقتی از سمینار بر گشتیم و سراغ ایمیل هایم رفتم دیدم آقای میثمی برایم تسلیت فرستاده و سعید نوری (پس آقای عبد الله نوری) نیز همین طور اطلاع داده است. واقعا شوکه شدم و سخت اندوهگین. غیر منتظره بود. همین چند روز پیش بود که پیرمرد سخن می گفت و مانند همیشه به ستمگران اعتراض می کرد و از ستمدیگان حمایت و دلجویی می نمود. باور کردنی نبود. اما حقیقت داشت و می بایست واقعیت را با تمام تلخی اش پذیرفت. اما به راستی در شرایطی که مردم مظلوم ایران به او بیش از هر زمانی احتیاج داشتند، رفت. همان گونه که درسال 58 درست در زمانی که انقلاب به طالقانی نیاز داشت او نیز پر کشید. اما مرگ منتظری نیز اثر خود را داشت و به کار مردم خواهد آمد. خدایش رحمت کند.
اما حوادث مربوط به این دو روز بسیار است. خبر درگذشت منتظری دنیا را بار دیگر متوجه ایران و سرنوشت جنبش ایران کرد. همه می پرسند سرنوشت جنبش ایران بدون آیت الله منتظری به کجا خواهد رسید و چه خواهد شد؟ او را به حق «پدر معنوی جنبش سبز ایران» خوانده اند. چرا که او بود که در این شش ماه اخیر با تمام قدرت و صراحت و شجاعت بی نظیر خود از مردم و مدافعان دموکراسی و معترضان به انتخابات و زندانیان حمایت کرده و به حاکمیت به شدت انتقاد می کرده و بارها حکومت و شخص ولی فقیه را جائر و ناصالح خوانده است. شخصیت و اعتبار نیم قرنه اش او را در جایگاهی نشان بود که می توانست چنین بگوید و اثرگذار باشد.
از لحظات نخستین خبر در دانشگاه ها و برخی خیابان های تهران جوانان و مردم به عزاداری دست زدند و شعارهای تند دادند. اصفهان نیمه تعطیل و نجف آباد تمام تعطیل شد و مردم به عزاداری و تظاهرات اعتراضی پرداختند. ده ها بیانیه و اطلاعیه از سوی اشخاص و احزاب و تشکل های گوناگون مذهبی و ملی در داخل و خارج از کشور صادر و منتشر شد. رسانه های مجازی فارسی زبان ازاخبار این شخصیت و حادثه مرگش پر شد. رسانه های مهم جهان تیتر اصلی خود را به این رخداد اختصاص دادند. موسوی و کروبی در بیانیه ای مشترک عزای عمومی اعلام کردند. هاشمی رفسنجانی نیز بیانیه نیم جانی منتشر کرد. خاتمی هم بیانیه خوبی انتشار داد. در این میان از همه جالب و مهم تر اطلاعیه چند خطی خامنه ای بود که از او به عنوان آیت الله و فقیه متبحر یاد کرده که در نهضت امام خمینی نقش اساسی داشته اما در اواخر عمر امام ابتلائی پیش آمد که امیدوارم خداوند با مغفرت خودش آن را بپوشاند و ابتلائات دنیوی را کفاره آخرت ایشان قرار دهد!! این سخن اخیر به راستی بسیار کینه ورزانه بود که البته چاره ای هم نداشت! به هر حال بیست سال جنایت علیه منتظری می بایست طوری توجیه می شد و خامنه ای می بایست پاسخی به حامیان افراطی و چماقدار خود در ازای همین اندازه تجلیل داده باشد.
یادداشت های روزانه – قسمت یکصدو هشتاد و ششم
پنجشنبه 2 اسفند 1403