یکی از بهانه های مشهوری که اسرائیلی ها و حامیان صهیونیست آنها در منطقه و در سطح جهان به ویژه در مغرب زمین مطرح می کنند و منتقدان و مخالفانشان را پیوسته متهم می کنند، «یهودستیزی» است. در واقع هر فرد یا گروه و یا رسانه ای که به سیاست های نژادپرستانه و یا ضد فلسطینی دولت ها و یا احزاب اسرائیلی اندک انتقادی بکند، بلافاصله دم دستی ترین اتهام برای ساکت کردن منتقد و خاموش کردن صدایش، همان عنوان یهودستیزی مطرح می شود. این سنت زشت و در واقع نخ نما در چهارده ماه اخیر با شدت و حدت بیشتر در رسانه های اسرائیلی و به ویژه در رسانه های غربی از سوی بوق چی های صهیونیستی و لابی های اسرائیلی بازگو و تبلیغ می شود. بدین ترتیب، هرگونه اعتراضی مثلا به نسل کشی ارتش ویرانگر اسرائیل در غزه و لبنان و ویرانی های بی مهار، یهودستیزی است!
البته اخیرا برچسب دیگری هم بر آن افزوده شده و آن متهم کردن جمهوری اسلامی ایران به حمایت مالی و تبلیغاتی از این حجم عظیم مخالفت ها و اعتراضات به نتانیاهو و همفکرانش در سراسر جهان است که پیوسته تکرار می شود و از بس تکرار شده که دیگر مشمئزکننده می نماید. حتی نخست وزیر جانی اسرائیل وقتی که در کنگره آمریکا و یا در سازمان ملل سخنرانی می کند و در خیابان های اطراف هزاران جوان و انسان با وجدان آمریکایی اعم از زن و مرد با خشم و نفرت از ویرانگری و کشتار نامتعارف مردمان بی گناه و بی دفاع غزه و به ویژه هزاران زن و کودک اعتراض می کنند، جناب نخست وزیر مدعی دموکراسی به نمایندگی از یک کشور دموکرات!! این انبوه معترضان را با بی پروایی تمام متهم می کند که پشت این اعتراضات جمهوری اسلامی است و این حکومت ایران است که به اینها پول می دهد! به یاد می آورم که در سال 2006 پس از آزادی از زندان به اروپا آمده بودم و در استکهلم سخنرانی داشتم، در پرسش و پاسخ، جوانی در اعتراض به من گفت: آقای اشکوری! رژیم شما را برای تبلیغ به اینجا فرستاده است! در پاسخ گفتم: جوان! اگر رژیم این قدر توان و درایت داشت که آدمی چون من را مأمور خودش بکند، قطعا وضعیتش بهتر از این بود!
حال باید در پاسخ اباطیلی چون دعوی مأموریت میلیون ها معترض خیابانی در آمریکا و اروپا و در خاورمیانه از سوی جمهوری اسلامی و اخذ پول، باید گفت که در این صورت اولا، باید به جمهوری اسلامی و توانش در بسیج این همه آدم در سراسر جهان آفرین گفت؛ و ثانیا، اگر به واقع چنین بود، وضعیت داخلی و موقعیت جهانی اش این همه افتضاح و ورشکسته نبود! از همه مهم تر! هزاران هزار یهودی حتی از بازماندگان جنایات نازی ها و هولوکاست که در همه جای جهان پیوسته به این نسل کشی ها اعتراض می کنند و از این همه شناعت و قساوت تبری می جویند، حامی حماس و یا اجیر شده از سوی جمهوری اسلامی هستند؟! ظاهرا وقاحت مرزی ندارد!
اما جدای از این دروغ ها و در واقع فرافکنی های اسرائیلی، باید دانست که البته افزایش نفرت از اسرائیل و صهیونیسم و در مواردی حتی نفرت از یهودیان در سراسر جهان و از جمله در کشورهای غربی در یک سال اخیر واقعیتی است غیر قابل انکار؛ اما پرسیدنی است که این نفرت عمومی و به تعبیر رایج یهودستیزی معلول چیست؟ و چرا چنین شده است؟ این در حالی است که در طول این حدود هشت دهه هزینه های گزافی توسط اسرائیل و حامیانش از جمله صهیونیست های متعصب مسیحی آمریکایی هرچند غالبا به دروغ و به قیمت جعلیات فراوان برای وجاهت رژیم اسرائیل و اخذ محبوبیت بین المللی آن، صرف شده و می شود.
اما تمام این جعلیات در یک سال اخیر بیش از گذشته باد هوا شد و تمام بافته ها تا حدود زیادی پنبه شد. دلیل اصلی آن بر آفتاب افکنده شده جنایات بی حساب و عیان شدن روزافزون چهره شیطانی حداقل جناح تندرو و افراطی مذهبی حاکم بر اسرائیل کنونی است. در واقع مسئولیت گسترش یهودستیزی کنونی در جهان معلول جنایاتی است که در جلو چشم جهانیان رخ می دهد. از این رو اگر نفرت از اسرائیل و حتی یهودستیزی گسترش یافته، بیش از پیش، به دلیل جنایات جاری در غزه و لبنان و در منطقه است و دیگران هم اگر نقشی داشته باشند، حاشیه ای است و کم اهمیت.
درست مانند رواج اسلام هراسی و یا اسلام ستیزی در ایران و یا در جاهای دیگر. واقعیت بی پرده آن است که وقتی به نام اسلام سرکوب و شکنجه و اعدام و ترور انجام می شود و مثلا هنگام اذان صبح اعدام صورت می گیرد، دیگر نمی توان انتظار داشت که اسلام هراسی و اسلام ستیزی رواج پیدا نکند. بنابراین خود کرده را تدبیر نیست!
سه شنبه 6 آذر 1403