گفته اند زنی بدکاره بود. پسرش از این ماجرا باخبر شد مدتی صبوری کرد اما ماجرا همچنان ادامه داشت. سرانجام با مردانی که با مادرش ارتباط برقرار می کردند، وارد گفتگو شد و تلاش کرد آنان را از این عمل زشت بازدارد. اما بی فایده بود. در نهایت راه حل را در آن دید که مردان هوسران را بکشد. اما این افراد پرشمار بودند و حلال مشکل نشد. زیرکی به جوان گفت: رنج بیهوده می بری، چرا که ریشه مشکل در مادر تو هست، تا مادر تو هست و به کار ادامه می دهد، مردانی برای ایجاد ارتباط پیدا خواهند شد. جوان دریافت حرف طرف درست است و از این رو مادرش را کشت تا ریشه مشکل کنده شده و دیگر ماجرا برای همیشه تمام شود!
به نظر می رسد که داستان اسرائیل همین گونه است. ریشه اساسی و بنیادین این دولت جعلی کوچ برنامه ریزی شده برخی کشورهای غربی به قلب خاورمیانه و کاشتن این درخت حنظل در این منطقه مهم و تاریخی و در پی آن تشکیل رژیم یهودی – صهیونیستی اسرائیل در فلسطین کهن است. در سال 1947 پس از بیش از دو دهه مناقشه بومیان فلسطین با مهاجران اروپایی بر سر تصاحب سرزمین فلسطین، وقتی ماجرا به سازمان ملل تازه تشکیل یافته ارجاع داده شد و در آنجا موافقان و مخالفان در باب تشکیل دولتی صهیونیستی در فلسطین سخن گفتند، نماینده دولت ایران (نماینده دولت پادشاهی ایران و نه جمهوری اسلامی) در مخالفت سخن گفت و هشدار داد که با این کار اجاقی (آتشی) در خاورمیانه افروخته خواهد شد که هرگز خاموش نخواهد شد. سال گذشته از این خبر اطلاع یافتم و از آن زمان تا کنون بارها به هوشمندی و درایت و آینده نگری آن نیک مرد درود می فرستم. امروز پس از 76 سال تلخ و خونین این هشدار همچنان زنده است و درستی خود را نشان می دهد.
واقعیت این است که در این مدت نه چندان کوتاه رژیم اسرائیل و مقامات سیاسی و نظامی آن البته با حمایت های بی دریغ و همه جانبه حامیانش در جهان به رهبری آمریکا هرچه در توان داشته فلسطینیان و به طور کلی مخالفان و حتی منتقدانش را سرکوب کرده و هنوز هم با تمام قدرت به همان روش ظالمانه و تروریستی ادامه می دهد. نسل کشی کرده، بارها و بارها مرتکب جنایات جنگی شده، ملتی را آوره کرده، صدها رهبر مقاومت فلسطینی را در جای جای جهان ترور کرده، آپارتاید برقرار کرده، به هرحال پیوسته مرتکب جنگ و جنایت شده است. با این همه، هنوز هم خون می خواهد و بر آن است تا ریشه تمامی مخالفت ها و مقاومت های فلسطینی را بخشکاند. یهودیان صهیونیست اسرائیلی و حامیانشان هنوز خود را قوم مظلوم می دانند و هنوز هم با وقاحت از هولوکاست و جنایات نازیسم سخن می گویند اما در عمل ده ها برابر بیشتر و شنیع تر از نازی ها در غزه و لبنان و فلسطین عمل می کنند! شاید سخن نقل شده از موشه دایان از فرماندهان نظامی خشن و جنایتکار اسرائیل درست باشد که گفت: لازم است اسرائیل چون سگ هار باشد تا همه از آن بترسند!
ظاهرا از آدمی چون نتانیاهو و همفکرانش بیش از این انتظاری نیست اما شگفت است که این همه نه تنها در قرن بیست و یکم و در نظام حقوق بشری حاکم بر جهان در دوران اقتدار سازمان ملل متحد اتفاق می افتد بلکه این همه فاجعه و جنایت ضد انسانی و ضد حقوق بشری مورد تأیید و حمایت تقریبا تمام دولت های مدعی دموکراسی و حقوق بشری سامان یافته پس از جنگ دوم جهانی قرار دارد! به راستی که دیگر به هیچ امام زاده ای نمی توان امید بست. به یاد دارم که در اوایل دهه پنجاه مقاله ای با عنوان «سازمان ملل؛ امام زاده بی غیرت» نوشتم و در آن به نقش ضعیف سازمان در منازعات جهانی از جمله جنگ ویتنام انتقاد کردم. پس از آن احساس کردم که تند رفته و زیادی بدبین بوده ام. اما حالا می بینم وقتی ارتش و دولت متجاوز اسرائیل برای سازمان ملل به اصطلاح تره هم خورد نمی کند، به یاد می آورم که آن مدعا خیلی هم بیراه نبوده است.
در هرحال می توان به صراحت مدعی شد که مشکل اسرائیل تجاوز حدود هشتاد ساله به مردمان فلسطین است و فرضا هم موفق شود تمامی سازمان های تندرو و کندرو فلسطینی را با ترور و جنایت از سر راه بردارد اما هرگز مشکل اصلی یعنی همان مخالفت ها و مقاومت های مردمی حتی در جهان حل نخواهد شد. مشکل در اصل تجاوز و جنایت و اشغالگری است. با ترور و کشتن هر رزمنده ای قاعدتا رهبران تندروتری جای آنان را خواهند گرفت. این را تاریخ این هشتاد سال می گوید!
جمعه 27 مهر 1403