گویند خواجه نصیرالدین طوسی توصیه کرده بود: از گاوی که شاخ دارد اما عقل ندارد بترسید! در این یک سال اخیر، که رئیس رژیم تروریستی اسرائیل حملات بی امانش را به مردمان به پناه فلسطین و غزه و اخیرا لبنان آغاز کرده و به بهانه دفاع از خود! هر جنایتی را مرتکب شده و می شود و به جد روی دست تمام جانیان نامدار تاریخ بلند شده است، بارها همان توصیه خواجه را به یاد می آورم و تصدیق می کنم از رژیمی که به سلاح های پیشرفته جهان و بیشتر آمریکایی مجهز و مسلح است و از حمایت و همکاری اغلب نهادهای جاسوسی و امنیتی برخوردار است و هیچ قاعده و قانونی را در هیچ سطحی به رسمیت نمی شناسد و اربابان حامی با پیشگامی جانیان آمریکایی نیز در نهان و آشکار پشتیبان اند، به راستی چه انتظاری می توان داشت؟! رئیس رژیمی که نه از شرافت معمول انسانی برخوردار است و نه از اخلاق بویی برده و نه به قواعد بین المللی التزام دارد و نه حتی منافع حداقل دراز مدت رژیم تروریستی هشتاد ساله خود را در نظر می گیرد، چه نامی دارد و به آن چه می توان گفت؟! وقتی که ارتش این نظام تروریستی با افتخار اعلام می کند که ترور کرده است، دیگر چه می توان گفت و چه انتظاری می توان داشت؟!
ساعتی قبل از مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا جوزف بورل خواندم که گفته است: «هیچ قدرتی، حتی آمریکا، نمی تواند جلو بنیامین نتانیاهو را بگیرد»!! اما آیا واقعا این چنین است؟ چه کسانی در طول این کمتر از هشتاد سال رژیم تروریستی اسرائیل را در قلب خاورمیانه کاشته و چه دولت هایی ارتش و دیگر نهادهای این رژیم را مسلح و مجهز کرده و حتی مسلح به صدها سلاح هسته ای کرده به گونه ای که حتی اسرائیل نه عضو آژانس بین المللی هسته ای است و نه حتی بدان اذعان می کند؟ کدام دولتی در سازمان ملل تقریبا تمامی قطعنامه های لازم الاجرای سازمان ملل را وتو کرده و دست کسانی چون نتانیاهو را در تمامی رفتارهای ضد بشری و تجاوزات علن او نسبت به دیگران باز گذاشته است؟ راستی داستان شیرین تأسیس سازمان ملل و نظم نوین جهانی و عدالت و حقوق بشر و آزادی و دیگر قواعد بین المللی چه شدند و در کجای این کار قرار گرفته اند؟ چرا از اهرم تحریم های معمول آمریکایی و اروپایی مطلقا خبری نیست؟! اگر دولت حامی تروریسم آمریکا اعلام کند صلاح و پول به اسرائیل نمی دهد، بی تردید این تجاوزها و جنایات دولتی به پایان می رسد! َ
حال آیا واقعا این همه نهادهای حقوق بشری و سازمان ملل و جامعه مدعی جهانی از کنترل یک فرد دیوانه و شخصی که در تمام عمرش جز خشونت و جنایت و قتل و غارت هنری نداشته، ناتوانند؟ اگر چنین باشد، که صد البته نیست، دقیقا به معنای تحقق حاکمیت جنگل است و معنایی جز به رسمیت شناختن دعوی کهن «الحق لمن غلب» ندارد. جهان متمدن قرن بیست و یکمی که توان مهار گاوی شاخ دار، آن هم گاوی که به یمن کمک های آمریکا و اروپا دارای شاخ های بلند و برنده شده است، را ندارد، چگونه ادعای رهبری جهان را دارد و پیوسته برای دیگران از جمله ضعیفان جهان نسخه می پیچد؟ شگفت جهانی ریاکار و دروغزن است این جهان متمدن!!! نفرت انگیز است و تهوع آور!! گویا تمامی ارزش های انسانی و مدعیاتی چون اخلاق و حقوق بشر و عدالت جملگی بر باد رفته است! وقتی جهان مدعی دموکراسی چنین باشد، دیگر دیکتاتوری چه معنایی دارد و استبداد یعنی چه و مستبد چه کسی است؟ «به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را»
در هرحال چنین می نماید که جهان در آستانه یک هرج و مرج گسترده است و در عمل گریزی از آن نیست که هر دولتی صرفا در اندیشه خود و حفظ منافع و مصالح دولتی و یا بهتر است گفته شود مقامات حاکم باشد و در این میان نه منافعی واقعی مردم و ملت ها پشیزی ارزش داشته باشد و نه جایی برای صلح و امنیت مورد ادعای جامعه جهانی پس از جنگ دوم جهانی باشد و نه در نهایت ارزشی و اعتباری برای اخلاق و انسانیت برجای بماند. گویا جهان در آستانه یک فروپاشی عظیم قرار گرفته است که البته چنین مباد!
شنبه 7 مهر 1403