«دولت مسعود»

بالاخره آقای پزشکیان به عنوان رئیس دولت و مأمور تشکیل «کابینه» موفق شد از مجلس اصولگرا و در فضای تند انتقادی و مخالفت های جدی شماری از اصولگرایان تندرو موسوم به «جبهه پایداری» برای وزیرانش یک جا رأی اعتماد بگیرد و این در حد خود اندکی مایه امیدواری است.

اما جهت امیدواری موفقیت در این رأی همکاران نبوده و نیست بلکه این بار با به صحنه آمدن عیان تر رهبر  نظام، این نظر تا حدودی تأیید شد که این بار آقای خامنه ای شخصا انتخابات را مهندسی کرده و او تصمیم داشته (به هر دلیل) یکی از افراد مورد نظر جریان اصلاحات را بر کرسی ریاست جمهوری بنشاند و خواسته های خود را این بار با مهارت و کنترل شده با کمک نامزد مورد اعتماد خاتمی و دیگر اصلاح طلبان عملی کند. البته این نظر از آغاز و گاه در قالب خبر نیز وجود داشت ولی نشانی برای اثبات آن وجود نداشت.

هرچند اصل این مدعا (البته اگر درست باشد و محتمل) در حد خود مهم است ولی باید دید که آقای خامنه ای چه می خواهد بکند؟ آیا می خواهد واقعا تغییراتی در نوع حکمرانی خود بدهد؟ آیا با دیدگاه های جناب پزشکیان، آن گونه که در نطق های انتخاباتی خود در تلویزیون و علی رؤس الاشهاد بارها اعلام کرد، موافق است و تصمیم دارد اجازه دهد که معاون اجرایی اش (کسی که به نادرستی «رئیس جمهور» خوانده می شود) به آن دغدغه ها جامه عمل بپوشاند؟ اگر دقیق تر گفته باشم، آیا آقای خامنه ای با رئیس دولت هم نظر است که بین حکومت و مردم فاصله کهکشانی پدید آمده به گونه ای که می تواند خطرناک باشد و تا مرز واژگونی نظام حاکم پیش برود و باید اقدامی کرد؟ آیا اولویت هایی چون حل معضل معیشت مردم، رفع تحریم ها و تنش زدایی در روابط جهانی و رعایت حداقل حقوق شهروندی (مثلا تحقق فصل سوم قانون اساسی موجود – از جمله پوشش اختیاری-) و مانند آنها در دولت چهاردهم عملی خواهد شد؟ هنوز باورپذیر نیست.

متأسفانه دیری است که به عصر قجر بازگشته ایم بدین معنا که اگر تصادفا صدر اعظم اصلاح طلبی پیدا می شد، می بایست اول اعلیحضرت قدر قدرت را قانع می کرد و فرمانی از «قبله عالم» صادر می شد و آنگاه مأمور اجرا می توانست اقدامی بکند و البته آن نیز غالبا در میانه راه متوقف می شده است. سرنوشت تلخ اصلاح طلبانی چون میرزا ابوالقاسم فراهانی، میرزا تقی خان امیرکبیر، سپهسالار، میرزا علیخان امین الدوله و در نهایت محمد مصدق گواه این نوع اصلاح طلبان ناکام است. در پس از انقلاب نیز سرنوشت اصلاح طلبانی چون خاتمی و حتی دیگرانی که خواستار اندک تغییراتی در سیاست داخلی و خارجی بوده اند نیز گواه این ناکامی هاست. در تمامی این ادوار هیچ فردی به واقع در قامت رئیس جمهور برآمده از آرای مستقیم مردم نبوده است. در تمامی این ادوار حتی همان مطالبات حداقلی مردم در قالب وعده های داده شده انتخاباتی کاندیداها نیز محقق نشده است. چرا که عالی ترین مقام کشور، مقامی که دارای اختیارات مطلق است و در عین حال غیرپاسخگو، به صلاح خود و جریانش نمی دیده که خواسته های جمهور مردم عملی شود. در واقع ظهور واقعیت حاکمیت دوگانه در ساختار حقیقی جمهوری اسلامی برآمده از ساختار دوگانه در ساختار حقوقی آن است.

در هرحال باید دید این بار جناب خامنه ای واقعا به این نتیجه رسیده که باید اندکی انعطاف نشان دهد و دست رئیس دولت را باز بگذارد؟   

هرچند احتمال دارد که پزشکیان از سر ناچاری و یا ساده اندیشی اسرار هویدا کرده و صریحا اعلام کرده که برای چینش کابینه نه تنها با ابزارهای ولایت فقیه یعنی سپاه و نهادهای امنیتی و ریاست مجلس به اصطلاح بسته بلکه مهم تر رهبر نظام نیز نه تنها حمایت و تأیید کرده که حتی در مواردی مستقیما از برخی افراد خواسته وزارت را قبول کند. این اقدام به ویژه اعلام صریح آن در مجلس بی سابقه است و محتمل است با هماهنگی انجام شده باشد تا همه بدانند که فرمان در دست کیست و حداقل تندروان بدانند که صدایشان به جایی نمی رسد (هرچند محتمل است که نوعی تقسیم کار شده باشد).

در هرحال تا این لحظه دولت پزشکیان «دولت مسعود» است ولی باید دید چه می شود. به سهم خود تلاش می کنم خوش بین باشم و دلم می خواهد باور کنم که تغییرات مثبتی در راه است. دیری نمی پاید که پاسخ روشنی دریافت خواهیم کرد. خدا کند پاسخ واقعا روشن باشد!

چهارشنبه 31 مرداد 1403         

Share:

More Posts

از واشگنتن تا لس آنجلس

چون نمی توانستیم صحبت کنیم از طریق تلفن و آیفن باز آن و با ترجمه یک ایرانی (که بعدا دانستم که از همکاران همانجا است)

سفر از ایتالیا به آمریکا

شنبه 1 آذر 88 / 21 نوامبر 2009 طبق قرار قبلی روز پنجشنبه از ایتالیا به لس آنجلس آمدیم و اکنون در شهر اورنج کانتی

Send Us A Message