راستی چه کسی حسین است و چه کسی یزید؟!

همواره از همه چیز و از همه شخصیت های مهم و غالبا محبوب تاریخی برداشت های متفاوت و در مواردی متعارض شده و می شود. بی گمان یکی از این پدید ها کربلا و عاشورا و نیز شخص و شخصیت حسین بن علی است. از سال 61 تا کنون این دوگانه در زیست جهان مسلمانان و بیشتر شیعیان تکرار شده و می شود.

ظاهرا نخستین کسی که از رخداد کربلا برداشت سوء کرد و تلاش کرد از آن واقعه تلخ و شنیع به سود خود و برای فریب و اغفال مردم ساده اندیش استفاده کند، شخص یزیدین معاویه بود. او که اندکی پس از ورود اسیران کربلا به شام دریافته بود که چه واقعه زشت و غیر قابل دفاعی رخ داده است، کوشید که خود را بی گناه نشان دهد. او چنین وانمود کرد که هر گز فرمان کشتن حسین را نداده است. او ادعا کرد که این عبیدالله بن زیاد بوده که عجولانه چنین کرده است. این که عبیدالله انگیزه های شخصی هم در قتل حسین و یارانش داشته و به هرحال بیش از یزید مقصر و مسئول بوده حرفی نیست، ولی یزید در مقام خلیفه وقت، که حداقل حسین را مجبور به بیعت کرده بود، نمی توانست مقصر عالی نباشد. به هرحال یزید از آن پس به خاندان حسین حرمت نهاد و حتی وفق قولی به امام سجاد پیشنهاد کرد در شام بماند و مشاور خلیفه باشد و البته او نپذیرفت.

از آن پس مختار ثقفی بود که به عنوان خونخواه شهیدان کربلا و با انگیزه انتقام ستانی از کشندگان حسین و فرزندان و برادران و یارانش دست به جنایاتی زد که به جد حداقل تا آن زمان بی سابقه بوده است. متأسفانه این آدم کشی های بی مهار و دیوانه وار به نام حسین و اهل بیت انجام شد و سوگمندانه باید اذعان کرد که هنوز هم مورد تأیید عموم شیعیان امامی است. حتی مختار را با عنوان «امین اهل بیت» معرفی کرده اند.

از آن زمان تا حال همواره چنین بوده است. در واقع داستان کربلا کارکرد دوگانه و متناقض داشته است. در یک طرف حسین و کربلا و عاشورایش الهام بخش عشق و صلح و دوستی و اخلاق و آزادی و عدالت و اعتراض به هر نوع ستم و فقر توده ها بوده و از سوی دیگر همان حسین و همان واقعه توجیه گر انواع تندخویی ها و ستم ها و بی عدالتی ها بوده است.

راز کار آن است که زمانی که شماری از همان ارادتمندان و مویه کنان بر حسین از کف خیابان به کاخ امارت و فرمانروایی نقل مکان کرده اند باز در زبان و ادعا خود را شیعه حسین معرفی کرده و حتی بر آن «مظلوم» می گریند و بر قاتلش لعن و دشمنان نثار می کنند، اما در عمل همان کاری می کنند که «ظالمان» و ستمگران در کربلا مرتکب شده اند.

فعلا از تاریخ و صفویه و قاجاریه و پهلویه می گذریم، در همین زمان خودمان به روشنی شاهد و ناظر چنین تناقضی بوده ایم و هستیم. از مشروطه به بعد امام حسین و کربلایش شد نماد آزادی و آزادگی و ستیز با ستم و استبداد و استعمار و این روند چنان قدرتمند شد که سهم مهمی در زایش انقلاب 57 ایفا کرد. در این دوران شاهان و به طور خاص محمدرضا شاه تبدیل شد به نماد ستم و در واقع شد مظهر یزید زمان. اما دریغ شماری از همان های که زیر بیرق حسین بوده و علیه «یزید زمان» مبارزه می کردند، در موقعیت تازه به دست آمده در دربارها و کاخ ها، خود شدند همان یزید زمان. زیرا نه تنها همان کارهای یزید و اعوانش در کربلا را عینا و حتی با شدت بیشتر تکرار کردند که صادقانه باید اذعان کرد که در مواردی حتی اعمالی بس شنیع تر از یزیدیان کربلا انجام داده اند.

حال چندی است که باز شماری از شیعیان ایرانی منتقد سیاست های حاکمان جمهوری اسلامی با توسل به داستان امام حسین و آموزه های اصلی و یا بازتفسیر شده عاشورایی می کوشند از ادبیات اعتراضی استفاده کرده و مخالفت خود را با یزیدیان حاکم اظهار کنند.  هرچند اشعاری که خوانده می شود و حتی سبک تازه عزاداری های از نوع یزد، دلنشین و مفید است اما واقعیت این است که مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد؛ می ترسم که بار دیگر همین منتقدان عاشورایی کنونی روزی به قدرت برسند، باز همان داستان مکرر تاریخی در باب جا به جایی حسینی های دیروز و یزیدی های امروز تکرار شود. راستی اکنون حسین کیست و یزید چه کسی است؟ چگونه می شود حسین امروز یزید فردا باشد؟!

سه شنبه 26 تیر 1403

عاشورا      

Share:

More Posts

جهنم تر از این؟!!

حال که پس از ماه ها گویا مذاکرات آتش بس (نه لزوما ایجاد صلح و نه لزوما پایان جنگ) بین دولت و ارتش اسرائیل و

Send Us A Message