در چند سال اخیر بارها دیده ام که برخی به تلویح و بسیاری به تصریح به مناسبت های مختلف فردی از جریان موسوم به ملی – مذهبی را به عنوان ادامه دهنده راه زنده یاد مهندس عزت الله سحابی و از این رو یک ملی – مذهبی اصیل معرفی کرده اند. در انتخابات ریاست جمهوری اخیر نیز چنین مدعایی مطرح شد. مناسب دیدم در این باب توضیحی ارائه دهم.
اکنون ضرورتی ندارد تا در باره تاریخچه ملی – مذهبی و چرایی بروز و ظهور آن گزارشی بدهم ولی به اجمال می گویم که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری خاتمی در سال 1375 این جریان حول فعالان مطبوعاتی ماهنامه «ایران فردا» و شخص مهندس عزت الله سحابی پدید آمد و از آن پس به این عنوان شناخته شد. من از بانیان اولیه آن بوده ام. ملی – مذهبی هرگز یک حزب و یا سازمان متشکل سیاسی نبوده است. می توان گفت که این جریان یک طیف بوده که افراد مختلفی حول یک سلسله آرمان هایی جمع شده بودند. شاید بتوان دو اصل اساسی باور به ایرانیت و منافع ملی و تقدم ایرانیت بر اسلامیت تحت عنوان «ملی» و دینداری آزادی خواهانه و دموکرات منشانه ذیل عنوان «مذهی» را دو مؤلفه بنادین و اساسی این جریان دانست. سحابی خود نمونه و نماد این دو مؤلفه بوده است. جریان نهضت آزادی، جنبش مسلمانان مبارز، جاما و برخی دیگر نیز کم و بیش در این دو اصل همراه و همفکر بوده اند و از این رو در زمانی «شورای فعالان ملی – مذهبی» را تشکیل می داده اند و هنوز هم در عمل بر همین سبیل سلوک می کنند.
جز این در دیگر موارد اعم از تفاسیر و یا اصول و رفتارهای سیاسی و تصمیمات متنوع فردی و جمعی افراد و جریان ها هر یک آزادند و در عمل، به رغم همراهی ها و همگرایی های اصولی و عملی، همواره چنین بوده است. یک نمونه از این رفتارهای متفاوت و گاه متعارض در مشارکت و یا عدم مشارکت در انتخابات های مختلف (مجلس و ریاست جمهوری و شوراها) از خرداد 76 به بعد بوده است. تا آنجا که به یاد دارم در هیچ موردی نبوده که تمامی افراد متصف به ملی – مذهبی نظر واحدی در رأی دادن و یا رأی ندادن داشته باشند. در خرداد 76 عموما آقای خاتمی را بر ناطق نوری ترجیح می دادیم ولی جریان «ایران فردا» اطلاعیه حمایت ندادیم و نهضت آزادی نیز با انتشار بیانیه ای دعوت به مشارکت کرد اما با انداختن رأی سفید. البته پس از انتخاب شدن خاتمی همگی با تمام توان از ایشان و دولتش حمایت کردیم.
در انتخابات ریاست جمهوری 84 سحابی و یزدی و پیمان و عموم ملی – مذهبی ها در مرحله نخست از معین حمایت کردند و من حتی اعتقادی به مشارکت به ویژه در مرحله دوم و رأی به هاشمی رفسنجانی نداشتم. در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 گروهی هرچند اکثریت از موسوی حمایت کرده و برخی نیز در ستاد ایشان فعال شده و شماری نیز از کروبی حمایت کردند. در ادوار بعد (به طور خاص 92 و 96) نیز کم و بیش چنین بوده است. در انتخابات اخیر نیز همین سنت وجود داشته است.
حال مشاهده می شود برخی تحلیلگران به ویژه در انتخابات اخیر از این که برخی دوستان متصف به ملی – مذهبی بنا به تشخیص فردی شان در انتخابات مشارکت کرده اند آنان را به نحوی ادامه دهنده مهندس سحابی معرفی کرده و از این منظر از آنان تجلیل کرده اند. من به عنوان یکی از بانیان ملی – مذهبی و نیز از آشنایان قدیم سحابی و نیز آگاه به سوابق امور اعلام می کنم که نه ملی – ملی همیشه یکدست بوده و نه در مواردی به طور خاص در مواقع برگزاری ریاست جمهوری ادواری تصمیمات واحد و اجماعی داشته است. هرچند غالبا همدلی و همراهی و همگرایی وجود داشته است.
در این زمینه به طور خاص اعلام می کنم هیچ فردی یا جمعی نمی تواند ادعا کند که، جز در همان دو مؤلفه، میراثدار سحابی است. در زمان حیات سحابی و در دوران اوج فعالیت های جریان ملی – مذهبی هیچ اجماعی حول تصمیمات اساسی وجود نداشت حال که بیش از سیزده سال است که از درگذشت سحابی گذشته و طبعا خود او نیست که مواضع اش را ارائه و تبیین کند. از جمله به یاد داشته باشیم سحابی خود در اغلب امور نظر و رفتار یکسانی نداشت و از جمله در انتخابات ها گاه به رأی دادن باور داشته و گاه نیز باور نداشته است. در هرحال سنت رأی دادن در جمهوری اسلامی در هر شرایطی سنت سحابی نیست بلکه می توان گفت اصل بر عدم مشارکت است مگر این که شروط و شرایط آماده باشد. در نهایت تشخیص و تصمیم بر عهده افراد است.
دوشنبه 18 تیر 1403