برنامه تلويزيونى “پرتو نور” شماره ۱۸۳۷
تحولات فكر دينى در قرن ۱۴ خورشيدى ۲
به مدت ۵۷ دقيقه
httpv://www.youtube.com/watch?v=X5IHPwUHKv4
فايل صوتي برنامه فوق:
[Audio: 1837.mp3]
قرن چهاردهم هجری خورشیدی از منظر اسلامی در ایران و در جهان اسلام قرن پر حادثه و پر تحولی بوده است. شاید بتوان این تحولات را در سه قلمرو توضیح داد:
۱ – تقویت و تحکیم جریان اصلاح دینی
می دانیم که جریان عام اصلاح دینی در تمام ادوار تاریخ اسلام کم و بیش وجود داشته ولی از نیمه دوم قرن سیزدهم هجری / نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی اصلاح دینی با زمینه های متفاوت و با انگیزه های متنوع و برای گره گشایی از معضلات کاملا نوین مسلمانان و در شکل و شمایل گوناگون تازه شکل گرفت و در قرن چهاردهم رشد کرد و بالنده شد. در واقع زمینه های چنین جنبشی از اواسط عصر ناصری پدید آمد و تا وقوع مشروطیت به صورت یک نیاز جدی و در قامت یک جنبش عمومی درآمد و در نهایت بخشهایی از گروه علمای شیعه در ایران و عراق را وارد میدان اندیشه و عمل کرد.
پیروزی مشروطیت، به رغم تلاش های اثرگذار گروه ضد اصلاح مذهبی علما در ایران و عراق، در عمل بیشتر به سود جریان اصلاح دینی شیعی بود. هرچند مشروطیت در سال ۱۲۸۵ خورشیدی یعنی در اواخر قرن سیزدهم رخ داد ولی این آغازی بود که تداوم آن در قرن بعد ممکن شد؛ تداومی که هنوز هم ادامه دارد. در این قرن، دو جریان اصلاح دینی در عرصه اندیشه و جامعه پدید آمد: جریانی که می توان آن را «نوگرایان سنتی» (نوسنتی ها) و دیگر «نواندیشان مدرن دانشگاهی» نامید. تغییرات فکری دینی عصر رضا شاه، تحولات پس از شهریور ۱۳۲۰ تا انقلاب ایران، دگرگونی های پس از انقلاب تا کنون گواه تقویت و تحکیم جریان اصلاح دینی در جامعه ایران معاصر است.
۲ – ظهور و تقویت اسلام افراطی (بنیاگرایی)
اسلام افراطی یا تفسیر رادیکال از متون و منابع مذهبی تقریبا همزاد اسلام است. شاید نخستین گروه چنین جریانی خوارج باشد که در خلافت امام علی بن ابی طالب پدید آمد. با توجه به تداوم گسترده آن در سه قرن نخست اسلام خوارجی، به رغم برخی تفاسیر دینی مثبت نظریه پردازان خوارج، در مجموع اثرات ویرانگری بر افکار و سنت های مذهبی و به ویژه در تحولات تمدنی مسلمانان بر جای نهاد. گروه هایپرشماری از شیعیان از جملهزیدی و اسماعیلی و حتی شیعیانی که بعدها به اثنی عشری شهرت یافتند در گروه مسلمانان افراطی و تندرو و رادیکال شمرد می شوند. با این همه، تفاسیر افراطی کنونی از تشیع و اسلام عمدتا به پس از انقلاب ایران بر می گردد. گزاف نیست گفته شود که اسلام انقلابی ایران حتی به بنیادگرایی در جهان اسلام نیز دامن زده است.
این گرایش درون دینی عمدتا با چهار ویژگی شناخته می شود: اسلام جهادی و جهادگرا (غالبا در شکل مبارزات مسلحانه بر ضد استعمار و یا استبداد، در وجه غالب دعوی احراز قدرت سیاسی و تشکیل نوعی نظام سیاسی در قالب احیای خلافت اسلامی و یا حکومت اسلامی، اجرای بی تنازلاحکام شریعت و فقه محور با فهم عمدتا سنتگرایانه از شریعت، جواز اعمال هر نوع خشونت برای اجرای شریعت و تحقق و استواری حکومت شرعی.
۳ – حاکمیت روحانیت و تأسیس نظام سیاسی روحانی – فقهی
در قلمرو اندیشه و عمل اسلامی در ایران، گزاف نیست گفته شود که مهم ترین رخداد این قرن به قدرت رسیدن علمای شیعی است. این اقتدار با عنوان «جمهوری اسلامی ایران» با مدل «ولایت مطلقه فقیه» سامان یافته و اکنون بیش از چهار دهه است که در جغرافیای سیاسی جهان حضور دارد. هرچند اسناد تاریخی گواه است که علمای شیعه حداقل از اوایل عصر صفوی گام به گام به سوی احراز اقتدار سیاسی و یا سلطنت فقیه حرکت کرده است ولی واقعیت این است که تا انقلاب ایران و تأسیس جمهوری ولایت فقیه این ایده به هر دلیل حاصل نشده است. می توان گفت آیت الله خمینی مؤسس نظام سلطنت فقیه در تاریخ تشیع امامی بوده است.