همان گونه که پیش از این هم چند بار نوشته ام، این حق هر شهروندی است که در هر انتخاباتی رأی بدهد یا ندهد و به هر کس که خواست رأی بدهد، اما در وضعیت آشفته و بی حساب و کتاب جاری اتفاقاتی می افتد که بسی شگفت می نماید و حداقل برای من یکی حتی قابل فهم نیست. از جمله این که در شبکه های اجتماعی آمده است که برخی «ارباب رسانه های اصلاح طلب» با آقای ابراهیم رئیسی دیدار کرده و با افتخار عکس انداخته و با افتخارتر کلی از این حضرت تعریف و تجلیل کرده و حتی افکار و روش های او را «اصلاح طلبانه» توصیف کرده اند! ظاهرا نه تنها آدم ها به کلی تغییر می کنند که حتی کلمات و مفاهیم نیز چنان دچار تغییر می شوند که این روزها به راستی دانسته نیست که چی به چی و کی بی کی است. فاسدترین نهاد نظام حاکم قوه قضاییه آن است و رئیسی حدود چهل سال در آن مسئولیت های مختلف از ذیل تا صدر داشته و این همه از یادها رفته است؟ فاجعه تابستان 67 و هشدار زنده یاد آیت الله منتظری به این سادگی فراموش شد؟
این نوع رفتار آن هم تحت عنوان اصلاح طلبی با هیچ معیاری قابل فهم نیست. گویا عده ای بوی کباب به مشامشان خورده است. با خواندن این خبر و دیدن آن تصویر تاریخی و ماندگار! پیش از هر چیز شعر «کاوه یا اسکندر» زنده یاد مهدی اخوان ثالث به یادم آمد. گریزی نمی بینم که چند فراز از آن را در اینجا زمزمه کنم. شاید اندکی وصف حال زمانه ما باشد:
موج ها خوابیده اند آرام و رام
طبل طوفان از نوا افتاده است
چشم های شعله ور خشکیده اند
آب ها از آسیاب افتاده است
در مزارآباد شهر بی تپش
وای جغدی هم نمی آید به گوش
در سکوت جاودان مدفون شده است
هرچه غوغا بود و قیل و قال ها
آب ها از آسیاب افتاده است
دارها برچیده خون ها شسته اند
جای رنج و خشم و عصیان بوته ها
خشکبنهای پلیدی رسته اند
مشت های آسمانکوب قوی
واشده است و گونه گون رسوا شده است
یا نهان سیلی زنان یا آشکار
کاسه پست گدایی ها شده است
باز ما مانده ایم و شهر بی تپش
. . . .
زآن چه حاصل، جز دروغ و جز دروغ؟
زین چه حاصل، جز فریب و جز فریب؟
باز می گویند: فردایی دیگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود
چهارشنبه 26 خرداد 400
حمله تند فرمانده سپاه فارس به موسوی و کروبی و اصلاح طلبان
6 سرتیپ پاسدار غیب پرور فرمانده سپاه فجر فارس در یک سخنرانی مطالب تند و تهدیدآمیزی در مورد اصلاح طلبان و از جمله موسوی و